عادت های بد خود را تغییر دهید و از خود فرد جدیدی بسازید

عادت های بد خود را تغییر دهید و از خود فرد جدیدی بسازید
افراد مختلف در جامعه دارای شخصیت های متفاوتی هستنند، اما با این وجود چیزی که در همه مشترک است این نکته است که همه ما عادت ها و ویژگی شخصیتی بدی داریم که لازم است تا برای پیشرفت در مسیر زندگی آنها را تغییر دهیم؛ متاسفانه برخی از این عادات در شخصیت ما نهادینه شده اند و ترک آنها بسیار دشوار است، اما ما قصد داریم تا در این مطلب شما را با نحوه ترک این عادات آشنا کنیم.

در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.

چرا ما نسبت به تغییر الگو سبک شخصیتی خودمان اینقدر سر سخت برخورد می کنیم؟

بزرگ ترین نقطه ضعف شما چیست؟ شاید این سوال سخت ترین سوالی باشد که ممکن است در یک مصاحبه کاری از شما پرسیده شود. علت این موضوع نیز کاملا مشخص است، جواب دادن به این سوال سخت است زیرا شما سعی دارید تا ضعف خود را بپوشانید و خود را در نظر فرد مصاحبه کننده به عنوان شخصی مفید جلوه دهید.

تغییر الگو و سبک زندگی

اغلب افراد در این مواقع سعی دارند تا ضعف خود را به عنوان یک نقطه قوت بیان کنند، به عنوان مثال: من خیلی سخت کار می کنم، و یا اینکه: من بیش از حد معمول در انجام کار ها دقت به خرج می دهم و به نوعی در این مورد دچار وسواس هستم!

اما اجازه دهید سوال را از جنبه دیگری بررسی کنیم! فکر کنید یک دوست همین سوال را در رابطه با زندگی شخصی تان از شما بپرسد، قطعا شما به راحتی به سوال پاسخ خواهید داد و به راحتی ضعف های خود را به ترتیب بزرگ ترین نقطه ضعف تا پیش پا افتاده ترین آنها مرتب خواهید کرد؛ حتی ممکن یک لیست طولانی در این زمینه را نیز برای او ردیف کنید.

اغلب افراد بر این باورند که شناخت خوبی نسبت به خودشان دارند، اما این یک باور غلط است! شاید برایتان جالب باشد که بدانید که در اغلب موارد شناخت ما نسبت به خودمان یک تفکر غلط و تحریف شده است که در آن یا خودمان بزرگتر از آنچه که هستیم تصور می‌کنیم و یا اینکه دچار خود کم بینی می باشیم و همین موضوع باعث می شود قادر نباشیم تا صفات بد را در خود از بین برده و به فرد ایده ‌آل خود تبدیل شویم.

بررسی چند نمونه

به عنوان مثال مردی را می شناختم که خود را فردی یک دنده و خشن می دانست، وی پس از مدتی ارتقاء شغلی یافت و به مدیریت بخشی از شرکتی که در آن مشغول به کار بود انتخاب شد، پس از مدتی مشخص شد که وی نسبت به کارمندان خود فردی بی توجه و ناکار آمد است؛ همچنین زنی خود را غیر قابل تحمل و ترسو می دانست، وی دائماً از مواجه با افراد و شرکت در جوامع فراری بود، به این دلیل که حس می کرد مورد قبول و پذیرش افراد واقع نشود.

هر دویه این افراد از نوع و سبک زندگی خود ناراضی بودند؛ زمانی که از آنها خواسته شد تا رویکرد جدیدی را برای خود برگزینند هردو پاسخی مشابه برای این سوال داشتند: من همینم!

برای اینکه فرد بتواند تغییر مثبتی را در خود ایجاد کند، لازم است تا درک صحیحی از خود و نگاه متقابل نزدیکان نسبت به خودش را داشته باشد؛ اغلب افراد بر این باورند که کار صحیح را انجام می دهند در حالی که نتیجه چیزی خارج از تصور آنهاست! رئیسی که همچون ماشین و بدون توجه به راندمان از کارمندان خود کار می کشد و احترامی برای آنان قائل نیست هرگز احترام واقعی کارمندان خود را به دست نخواهد آورد، والدینی که دائما در حال نصحیت و سرزنش فرزندان خود هستند نه تنها وی را اصلاح نخواهند کرد!

بلکه احساس نا امنی را نیز در وی به وجود خواهند آورد، یک همسر و یا شریک زندگی خود خواه که فقط خودش را مد نظر دارد هرگز به پیشرفت همسرش کمکی نخواهد کرد.

ترک اعتیاد!

اغلب افراد از وجود چنین صفاتی در خود باخبرند اما همچون یک فرد معتاد نسبت به اینگونه رفتار ها وابسته اند و حتی با وجود اطلاع از وجود آن قدرتی برای ایجاد تغییر در خود ندارند. این افراد بر این باورند که در یک چاله گیر افتاده اند و قادر به خارج شدن از آن نیستند؛ این افراد هرگاه که سعی می کنند تا یک صفت بد را در خود از بین ببرند با این تفکر مواجه می شوند که “من همینم” و همین تفکر به بزرگترین آفت در زندگی آنها تبدیل خواهد شد.

چیزی که هستید را بپذیرید و به دنبال اصلاح خود باشید
اینکه شما فریاد بزنید یا خیر تغییری را در اصل موضوع ایجاد نخواهد کرد! اغلب مردم این حقیقت را قبول دارند که صفاتی در آنها وجود دارد که از نظر خودشان غیر قابل تغییر و همچنین برای دیگران غیر قابل تحمل است! اما باید دید که یک فرد در به چالش کشیدن خود تا چه حد اراده دارد.

ایجاد تغییر در این کاملا به خودشان بستگی دارد! نکته مهم نوع واکنش این افراد نسبت به انتقاد و پیشنهاداتی است که از جانب دوستان و یا نزدیکان وی به او ارائه می شود، برخی افراد در موقعیت های اینچنینی حالتی دفاعی به خود گرفته و از پذیرش نظر دیگران امتناع می کنند، حتی در برخی مواقع نیز ممکن است بسیار عصبی شوند! این افراد همواره در برابر تغییر مقاوم هستند و هیچ راه عبوری را باز نمی‌گذارند.

نوع تربیت والدین و بازتاب آن در بزرگسالی

نوع برخورد فرد با چنین مسائلی ریشه در نحوه شکل گیری شخصیت وی در گذشته دارد، اینکه وی از ابتدا چه روشی را برای مقابل با مسائل نامساعد برگزیده است؛ به عنوان مثال، فردی که نسبت به همکاران و یا اغلب نزدیکان خود بی اعتماد است، این فرد دوران کودکی در خانواده ای بی توجه نسبت به خود بزرگ شده و همین خلأ عاطفی سبب بروز حس بی اعتمادی نسبت به دیگران در وی شده است.

حال این فرد می بایست در زندگی زناشویی نقش یک شریک قابل اعتماد را ایفا کند، از این رو این فرد سعی می کند تا در اغلب موارد نقش فردی خاموش را در زندگی مشترک ایفا کند تا کمتر با مشکل خود مواجه شود؛ شاید این یک راه گریز موقتی باشد اما آسیبی بزرگتر را متوجه زندگی او خواهد کرد.

اگر قصد دارید تا تغییری مفید در زندگی خود ایجاد کنید لازم است تا خود را به چالش بکشید، از خود بپرسید که چرا این نوع رفتار از شما سر می زند؟ لازم است تا برخوردی منطقی با این موضوع داشته باشید و از قانع کردن خودتان خودداری کنید تا بتوانید یک پاسخ منطقی برای این سوال بیابید.

این نکات را فراموش نکنید!

نکته اولی که می بایست در این زمینه بدانید این است که در برخی موارد این ویژگی ها ثابت نیستند؛ گاهی ممکن است ما در معرض یک تنش قرار بگیریم اما قادر باشیم تا نگرش، احساسات و اعمال خود را تغییر دهیم؛ در صورتی که فکر کنید تغییر چیزی در درونتان غیر ممکن است، باید بدانید که شما نیز به این اختلال، یعنی مقاومت در برابر تغییر و ایستادگی بر روی اشتباه، مبتلا هستید که علت آن نیز نهادینه شدن برخی نگرش های غلط در دوران کودکی در درون ماست.

یک شروع قدرتمند و برنامه ریزی شده

اگر در ابتدای راه یعنی قدم های اولیه برای آغاز یک تغییر باشید ممکن است این انقلاب درونی علیه خودتان ابتدا در شما احساس نا امنی را بر انگیزد، شما یک عمر با این شکل تفکر و رفتار زندگی کرده اید و قطعا تغییر آن کاری سخت خواهد بود؛ به عنوان مثال مردی که تمام طول عمر خود با بد رفتاری با زیر دستانش گذرانده بود و یا دائما آنها را مورد نکوهش قرار داده بود پس شروع این انقلاب درونی دائما احساس نا امنی را تجربه می کرد، وی قادر نبود تا به خوبی و بدون رفتار تند با زیر دستان خود رفتار کند زیرا این باور در وی نهادینه شده بود که در غیر این صورت افراد تحت امر وی به خوبی کارشان را انجام نخواهند داد.

از سوی دیگر رفتار خود با کارمندانش را با رفتار پدرش در دوران کودکی با خود مقایسه می کرد که اغلب او را بی کفایت و بی دست و پا می خواند، او فکر می‌کرد که رفتار صحیح رفتاری است که پدرش با او در پیش گرفته بود.

زمانی که شما متوجه شوید که رفتارتان بر اساس یک الگوی شکل گرفته است بخوبی خواهید توانست در خود تغییرات مثبتی را ایجاد کنید.

افکار منفی را از خود دور کنید

سعی کنید با افکار غلطی که به سراغتان می آیند مقابله کنید، به عنوان مثال اگر عادت داشته اید که همیشه سخت کار کنید یک آخر هفته را به استراحت اختصاص دهید و از آن لذت ببرید؛ تفریح کردن راحت ترین و لذت بخش ترین کار دنیا اما در ابتدا برای فردی که دائما عادت داشته تا سخت کار کند کاری دشوار و نا خوشایند بنظر برسد اما به مرور زمان خواهید دید که چه تغییرات شگفت انگیزی در زندگیتان به وجود خواهد آورد.

برای موفقیت در این مسیر لازم تا یک نقشه خوب در دست داشته باشد، با برنامه پیش بروید تا بتوانید بخوبی بر مشکلات غلبه کنید، یکی از مفید ترین تکنیک ها در زمینه ایجاد تغییر در خود، به چالش کشیدن احساسات است، سعی کنید از انجام کار هوایی که برای شما هیچ لذتی ندارند لذت ببرید! شاید این گفته کمی عجیب باشد اما خواهید دید که چگونه به روند درمانی شما کمک خواهد کرد، شاید در اوایل راه فکر های آزار دهنده زیادی به سراغتان بیایند، اما در انتها خواهید دید که برنده این میدان شما هستید.

یک نتیجه مثبت

زنی که در ابتدای مقاله به وی اشاره کردیم موفق شد تا در یک برنامه دوست یابی با فرد مورد علاقه خود آشنا شود، اما چالش بعدی که بر سر راه وی قرار گرفت این بود که او دائما به این فکر می ‌کرد همسرش ممکن است به او علاقه نداشته باشد و او را رها کند، هر بار که این افکار به سراغ او می آمدند وی خود را برای مقابله با آنها آماده می کرد و اجازه پیشروی را به آنها نمی‌ داد جالب است بدانید پس از مدتی توانست مشکل خود را برطرف کرده و از زندگی عاشقانه در کنار همسرش لذت ببرد.

برای اینکه بتوانید به خوبی در این مسیر قدم بردارید لازم است تا رویکردی دلسوزانه نسبت به خودتان داشته باشید زیرا شما قرار است با خودتان مبارزه کنید! پس خودتان هم باید مشوق خود در این مسیر باشید.

درباره نویسنده

دکترLisa Firestone دارای مدرک دکترا و مدیر تحقیقات و آموزش انجمن گلدنون می باشد. وی مدرسی بسیار موفق و دارای کنفرانس های بین المللی در زمینه های روابط زوجین، تربیت فرزند، خودکشی و … می باشد. وی دارای مقالات متعددی نیز در این زمینه ها نیز می باشد. آثار زیر از جمله شاخص ترین نوشته های وی در زمینه روانشناسی به شمار می آیند.

Conquer Your Critical Inner Voice (New Harbinger, 2002), Creating a Life of Meaning and Compassion: The Wisdom of Psychotherapy(APA Books, 2003) and The Self Under Siege(Routledge, 2012).