دکتر علی فیروزآبادی. روانپزشک. تجربهها
🔺فرهنگ ما به دلایل گوناگون که میتوان آنرا در مجالی مستقل بررسی کرد قهرمانجو، مریدپرور و آفریننده و ستایشگر ویژگیهای ایدهال در افرادی است که جبران کنندهس صفاتی هستند که تودهی مردم آرزوی دستیابی به آنرا دارند و به واسطهی حقارتهای تلنبار شده در طول اعصار و قرون خود را در حد و اندازههای آن نمیبینند. پس با فرافکن کردن آن به فردی خارج از خود دست به تقدیس و ستایشش میزنند و مقامی اغراقآمیز به او میبخشند.
🔺از آن پس “هرچه آن خسرو کند شیرین بود”. ذهن نقاد معلق شده، تفکر به کناری گذاشته میشود و فرد چون در مقامی ماورایی قرار گرفت و در تمامیت خود تایید و تحسین شد هر آنچه از قلم یا فکر او تراوش کند ملاک و معیار سنجش میشود.
🔺در سالهای اخیر به واسطهی اقبال جامعه به سوی روانشناسی و خودشناسی که ریشه در تحولات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی دهههای گذشته دارد کتابهایی که به این حوزه پرداختهاند از اقبال خوبی برخوردار بودهاند و این موجب سرازیر شدن حجم بالایی از آثار “زرد” و شبهعلمی شد که وعدهی تغییر یکشبه و رسیدن به شهرت و موفقیت و ثروت بیدردسر میدادند.
🔺اما در میان این تولید انبوه تک محصولاتی هم بودهاند که زبانی در خور تامل و تفکر داشتند که شایستهی آن هستند به عنوان آثاری جدی به آنها پرداخته شود.
اما چه میشود که همین آثار هم در فرهنگ مراد و مرید پرور ما پس از مدتی به رنگ زرد در میآیند و با برداشت و قرائتی سطحی که از آنها میشود صاحب اثر به یک “سلبریتی”، و یک “برند” بدل میشود و تفکر او به حاشیه رانده شده جملات نقل شده از کتابهایش تبدیل به آیههای آسمانی میشوند؟
🔺یالوم روانپزشکی متفکر، صاحب سبک و معلمی است که با مدد گرفتن از زبانی موثر در قالب روایت و داستان کوشش در انتقال جوهر تفکر خود به صورتی دارد که خواننده را به تعمق در مفاهیم پیچیدهای وادار کند که پرسشهایی بنیادین و همیشگی برای بشر بودهاند.
🔺برای درک آثار او و نقد مناسبش (که میتوان با فلسفهی زیرین تفکر او و پیشفرضهایش لزوما موافق نبود) لازم است خواننده مقدماتی از روانشناسی، روانکاوی، فلسفه و رابطهی درمانگر-مراجع در ذهن داشته باشد. برای خوانندهی عادی رمانهای یالوم میتوانند همان تاثیر آثار پروست، جویس، کامو، سارتر و هر نویسندهی دیگری داشته باشند که ارزش ادبی خاص خود را دارند. برای به دست گرفتن کتاب ‘تهوع’ سارتر یا “طاعون” کامو ضرورتا نباید فلسفهی اگزیستنسیال را دانست. اما منتقدین ادبی میتوانند نقشی مهم در انتقال مفاهیم زیرین این آثار به جامعه داشته باشند.
🔺مشکل، اما زمانی آشکار میشود که دانشجویان روانشناسی، دستیاران روانپزشکی و آنهایی که در حوزهی روان فعالیت میکنند خوانشی چون کتابهای درسی از آثار یالوم داشته باشند. این پدیدهای است که در سالهای اخیر در نقل قولهایی که از او در فضای مجازی منتشر میشود قابل مشاهده است. یالوم به ناگهان در جایگاه خالق هریپاتر مینشیند که ترجمههای گوناگونی از او به بازار ریخته میشود. موقعیت وی از درمانگری صاحب سبک که مانند هر درمانگری دیگر نکاتی برای آموختن دارد(و جنبههایی قابل نقد و تامل) به متر و معیاری تغییر مییابد که دانشجوی روانشناسی در برخورد با مراجعش از او تقلید میکند بیآنکه هنوز با اصول اساسی رابطهی درمانگر- مراجع آشنایی پیدا کرده باشد.
منبع : برگرفته از کانال تجربه های روانپزشکانه