بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وابسته (dependent) نیازهای خود را تحت الشعاع نیازهای دیگران قرار می دهند، مسئولیت های مهم زندگی خود را به گردن دیگران می اندازند، به خود مطمئن نیستند، و اگر جز برای مدتی کوتاه تنها بمانند، احساس ناراحتی بسیاری می کنند.
به این اختلال، عنوان شخصیت وابسته منفعل (passive-dependent) هم داده اند.
فروید قایل به یک بعد وابسته دهانی برای شخصیت بود که مشخصه هایش عبارت بود از وابستگی، بدبینی (pessimism)، ترس از امور جنسی، به خود مطمئن نبودن، انفعال، تلقین پذیری (suggestibility)، و فقدان مداومت و پافشاری در کارها.
این توصیف به طبقه اختلال شخصیت وابسته درDSM-5 شباهت دارد.
“در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید”
همه گیرشناسی
اختلال شخصیت وابسته در زنها شایعتر از مردان است.
بر اساس DSM-5 میزان شیوع حدود 6/0 درصد است. در یک مطالعه معلوم شد 5/2 درصد از تمام اختلالات شخصیت در این طبقه جای می گیرد.
این اختلال در بچه های کوچک خانواده شایع تر از بچه های بزرگ است.
افرادی هم که در کودکی بیماری جسمی مزمنی داشته اند، ممکن است بیش از بقیه مستعد این اختلال باشند.
تشخیص
این گونه بیماران در مصاحبه، مطیع و فرمانبردار به نظر می رسند.
سعی می کنند همکاری داشته باشند، از سوال های مشخص استقبال می کنند، و دلشان می خواهد راهنمایی شوند.
خصایص بالینی
مشخصه اختلال شخصیت وابسته، رفتاری حاکی از وابستگی و سلطه پذیری به صورت الگویی نافذ و فراگیر است.
افراد مبتلا به این اختلال از تصمیم گیری عاجزند، مگر آنکه با دیگران به مقدار بسیار زیادی مشورت کرده و کاملاً مطمئن شده باشند.
آنها از موقعیت های مسئولیت آور پرهیز میکنند و اگر از آنها خواسته شود که نقش رهبر را در جایی به عهده بگیرند، مضطرب می شوند و ترجیح میدهند تحت سلطه باشند.
پافشاری در انجام تکالیفی را که مربوط به خودشان است، دشوار می یابند، اما اگر قرار باشد آن تکالیف را برای کسی دیگر انجام دهند، مداومت در آنها کاری برایشان ندارد.
این گونه بیماران دوست ندارند تنها باشند و دلشان می خواهد کسی را پیدا کنند که بتوانند به او وابسته شوند؛ همین نیاز آنها به دلبستگی به فرد دیگر است که روابط آنها را خدشه دار ساخته است.
در جنون دونفره (Folie á deux) یا اختلال روان پریشی مشترک، معمولاً یکی از دو نفر به اختلال شخصیت وابسته مبتلاست که عضو سلطه پذیر آن می شود و نظام هذیانی عضو دیگر را که پرخاشگری و جرات مندی بیشتری دارد و فرد به او وابسته شده است، در خود می پذیرد.
بدبینی، بی اطمینانی به خود، انفعال، و ترس از ابراز احساسات جنسی و پرخاشگرانه، مشخصه های رفتار بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وابسته است.
اینگونه افراد ممکن است همسری بدرفتار، بی وفا، یا الکلی را مدتها تحمل کنند، برای آنکه احساس دلبستگی شان به او خدشه دار نگردد.
تشخیص افتراقی
صفت وابستگی در بسیاری از اختلالات روان پزشکی دیده می شود و به همین دلیل تشخیص افتراقی آن دشوار است.
وابستگی از نکات برجسته در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی و مرزی است، منتها بیماران دچار اختلال شخصیت وابسته معمولاً با یک نفر رابطه ای دیرپا برقرار میکنند، نه این که به مجموعه ای از افراد وابسته شوند.
افراد را آشکارا بازی نمی دهند. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزویید و اسکیزوتایپی را ممکن است نتوان از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین تمیز داد.
رفتار وابستگی در بیماران دچار بازهراسی(agoraphobia) هم ممکن است وجود داشته باشد، منتها در بیماران بازهراس، اغلب سطح بالایی از اضطراب آشکار و حتی پانیک دیده می شود.
سیر و پیش آگهی
درباره سیر اختلال شخصیت وابسته چیز زیادی نمی دانیم. کارکردهای شغلی این گونه افراد اغلب مختل است، به طوری که نمی توانند مستقلاً و بدون کنترل دقیق کس دیگری کارهای خود را انجام دهند.
روابط اجتماعی اینها اغلب فقط با کسی است که به او می توانند وابسته شوند و خیلی از اینها مورد بدرفتاری جسمی یا روانشناختی قرار میگیرند، چون جرأتمند نیستند و نمی توانند ابراز وجود کنند.
اگر غیبت فردی که به او وابسته اند، دیر بپاید، در خطر اختلال افسردگی اساسی قرار می گیرند.
با این حال، پیش آگهی این اختلال در صورت درمان، مساعد است.
درمان
روان درمانی. درمان اختلال شخصیت وابسته اغلب نتیجه بخش است.
درمان های مبتنی بر بینش باعث میشود که بیمار بتواند پیشایندهای اولیه رفتار خود را بشناسد و با حمایت درمانگر، به فردی مستقل تر، جرأتمندتر، و با اتکای بیشتر به خودش تبدیل شود.
رفتاردرمانی، جرأت آموزی (assertive training)، خانواده درمانی و گروه درمانی، همگی به کار رفته و در بسیاری از بیماران پیامدهای موفقیت آمیزی هم داشته است.
یکی از گرهگاه های (pitfall) درمان، زمانی بروز می کند که درمانگر بیمار را به ایجاد تغییر در وضعیت روانپویشی رابطه بیمارگونه اش تشویق می کند (مثلاً زنی را که از جانب همسرش مورد بدرفتاری جسمی قرار گیرد، تشویق میکند که از پلیس کمک بطلبد).
اینجاست که بیمار ممکن است مضطرب شود، نتواند در درمان همکاری کند، و احساس کند دو نیروی متضاد از دو سو دارند او را میکشند: یکی، پذیرش حرف درمانگر، و دیگری خطر از دست دادن رابطه ای مرضی با محیط بیرون.
هر قدر هم که این احساس دلبستگی مرضی باشد، درمانگر باید به آن احترام بگذارد.
دارودرمانی. برای مقابله با علایم معینی مثل اضطراب و افسردگی که از خصایص شایع همراه با اختلال شخصیت وابسته اند، درمان دارویی را به کار برده اند.
برای بیمارانی که دچار حملات پانیک می شوند یا اضطراب جدایی زیادی دارند، ایمی پرامین (tofranil) ممکن است مفید باشد.
بنزودیازپین ها و داروهای سروتونرژیک هم مفید بوده اند. اگر علایم افسردگی یا گوشه گیری بیمار به محرک های روانشناختی پاسخ دهد، از آنها نیز می توان استفاده کرد.
منبع:
1.راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانشناختی ویرایش ۵,DSM-5
2.خلاصۀ روان پزشکی کاپلان و سادوک بر اساس DSM-5