امروزه ما در مورد اعتیاد رفتاری میشنویم.
در مورد اینکه مردم نه تنها به موضوعاتی مانند الکل و مواد مخدر اعتیاد پیدا میکنند بلکه گاهی به رفتارها و فعالیت هایی مانند روابط جنسی، خرید کردن، بازیهای ویدیویی، قمار، غذا خوردن و ورزش کردن اعتیاد پیدا میکنند.
اما آیا واقعاً این فعالیت ها اعتیاد هستند؟
امروزه یک نظریه واحد در بحث اعتیاد وجود دارد که اعتیاد رفتاری – اعتیاد به فعالیتهایی همچون غذا خوردن،ورزش کردن، رابطه جنسی، بازی های کامپیوتری و قمار – را نیز در دسته اعتیاد واقعی قرار میدهد.
مفهوم اعتیاد در طول سالیان تغییرات زیادی کرده است و متخصصان نظرات متفاوتی درباره آنچه اعتیاد نامیده میشود دارند:
بنابراین تا زمانی که یک نظر واحد در این باره به دست آید به احتمال زیاد در برخی از حوزهها اختلافاتی وجود خواهد داشت.
با این وجود در طول ۱۵ سال گذشته از زمان آخرین به روز رسانی در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانشناختی (DSM-IV) پیشرفت قابل توجهی در درک مفهوم اعتیاد ایجاد شده است.
در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
وضعیت فعلی
عده زیادی از متخصصان اعتیاد و همچنین افکار عمومی این رفتار ها نظیر قمار،روابط جنسی،خرید،بازی های کامپیوتری،اینترنت،غذا خوردن و ورزش را جزو دسته اعتیاد واقعی میدانند.
البته چند دسته پیشنهادی برای این اختلالات وجود دارد مانند بیمارانی که اعتیاد جنسی دارند و یا به پرخوری عصبی مبتلا هستند.
مخالفان و موافقان زیادی در رابطه با اینکه هر کدام از این اعتیادهای رفتاری جز دسته اعتیاد واقعی قرار میگیرند یا نه وجود دارد.
البته به جز برخی استثنائات مانند پروفسور جیم ارفورد، روانشناس بالینی و نویسنده کتاب “اشتهای بیش از حد” که زمان زیادی به بحث در مورد برخی رفتارهای اعتیادی پرداخته، که در آنها افراد فقط بر روی یک رفتار خاص متمرکز میشوند و همچنین طیف وسیعی از اعتیاد های مختلف.
با این حال تلاش بر این است که برای هر یک از این رفتارهای اعتیادآور که در اینجا ذکر شده است، معیارهای تشخیص مشخصی را بر اساس تجارب کسانی که تحت تاثیر آنها هستند مشخص نمایند مانند عوامل تشخیصی که برای اعتیاد به الکل،مواد مخدر و قمار وجود دارد.
خارج از جهان حرفهای روانپزشکی و روانشناسی، رسانه ها بسیار از مفهوم اعتیاد رفتاری استقبال کردند و این موضوع را کاملاً درک کردهاند. “اپرا”، بزرگ ترین و محبوب ترین برنامه تلویزیونی به صورت مرتب مباحثی در مورد طیف وسیعی از اعتیاد را مورد بحث قرار می دهد.
این مباحث شامل معتادان به اعتیاد های شناخته شده مانند مواد مخدر غیرقانونی و یا دارو ها، و همینطور اعتیاد رفتاری مانند اعتیاد به خرید، اعتیاد جنسی و سایر موارد را در بر میگیرد.
تاریخچه
تاریخ بررسی مفهوم اعتیاد محدود به کار با بیماران معتاد به الکل و سایر مواد مخدر است.
الکل و سایر مواد مخدر باعث تغییر در مغز افراد می شود و همچنین تحمل مغز را نسبت به آن مخدرها بالا میبرد و باعث می شود که فرد بیمار میزان بیشتری از آن مخدر را طلب کند.
بنابراین کل ایده اعتیاد بر اساس وابستگی شیمیایی مغز به وجود آمده است.
اثرات سمی الکل و سایر مواد مخدر در مغز و بقیه بدن مفهوم اعتیاد را به عنوان یک بیماری تقویت می کنند.
کسانی که تعداد زیادی نوشیدنی الکلی می خورند و یا میزان زیادی مواد مخدر مصرف می کنند در نهایت بسیار بیمار می شوند.
اعتیاد بیماری است ؟
در واقع اینکه از اعتیاد به عنوان یک بیماری یاد شود که بر عوامل فیزیولوژیکی مواد مخدر متمرکز است، ابتدا برای اینکه معتادان را به جای مجرم فقط بیمار در نظر بگیریم معرفی شد و کل جامعه پزشکی به سمت درک و شناخت بیشتر از نقش استرس و سلامت روان بر سلامت عمومی جامعه پیش می روند.
با وجود داروهای پیشگیری و توانمندسازی بیماران توسط متخصصین و عموم مردم و همچنین قانونی بودن رسیدگی به مسائل مربوط به سلامت روان باعث شد که بیمار دانستن، اشخاصی که اعتیاد دارند به کلی منسوخ شود.
اعتیاد به قمار و یا قمار اجباری قدیمی ترین نوع اعتیاد رفتاری است که مورد بررسی قرار گرفته است و همچنین در DSM-IV از آن به عنوان یک اختلال کنترلی یاد شده است و آن را کاملاً جدا از الکل و مواد مخدر دانستهاند.
تعداد بسیار زیادی تحقیقات در رابطه با اعتیاد به قمار انجام شده است.
با وجود بودجه قابل توجه صنعت قمار، اعتیاد به قمار به عنوان یک اعتیاد واقعی به ثبت رسیده است و تعداد کمی از مردم میتوانند علیه این قضیه استدلال بیاورند.
بنابراین اگر قمار یک اعتیاد است، فعالیت های دیگری که باعث می شود اشخاص احساس هیجان و یا سرافکندگی را در آنها احساس کنند اعتیاد حساب نمیشود؟
این قضیه عمدتاً به این دلیل است که تحقیقاتی برای هر یک از این رفتارها انجام نشده است و بودجه به آنها اختصاص نیافته است.
اگر حمایت کافی از رفتارهای اعتیادآور دیگر نیز وجود داشته باشد می توانیم به نتایج جامعی دست پیدا کنیم.
و تحقیقات اندکی که وجود دارد نیز اصولاً به صورت متمرکز نیست و هر کدام در یک رشته و یا زمینه متفاوت تمرکز دارند.
آیا خطرات و مشکلاتی در هر یک از این رفتارها وجود دارد که بتوان آنها را با وابستگی به الکل و یا مواد مخدر یکی دانست؟
در مورد این موضوع بحث های بسیار زیادی وجود دارد.
نمونه
در تمام رفتارهای اعتیاد آور، میان الگوی رشد اعتیاد، روند فکری، چرخه پاداش که باعث حفظ اعتیاد رفتاری میشود، عواقب اجتماعی، تحت تاثیر قرار گرفتن روابط و روند ترک اعتیاد نکات مشترک قابل توجهی وجود دارد.
اگر ما بتوانیم به جای در نظر گرفتن نوع ماده و یا رفتاری که فرد به آن اعتیاد دارد مشکل وابستگی خود شخص را دریابیم، میتوانیم بسیاری از مشکلات سیستم طبقهبندی فعلی و درمان آنها را برطرف کنیم.
برای مثال باید در نظر داشته باشیم که این قمار به تنهایی نیست که باعث می شود کسی که اعتیاد به قمار دارد همه چیز را از دست بدهد، بلکه فرار از واقعیت و اجتناب از پذیرفتن اعتیاد و روبه رو شدن با آن، یا حتی اجازه دادن به یک درمانگر که به او و بهبود زندگی اش کمک کند، دلایل اصلی از دست دادن همه چیز در زندگی اوست.
به همین ترتیب، تمامی افرادی که به هر نحو اعتیاد به مواد مخدر، الکل، غذا خوردن و یا ورزش بیش از حد دارند، همه با این رفتار سعی دارند که از استرس غالب بر زندگیشان فرار کنند، که در نهایت همه چیز را بدتر می کنند.
نقش روانشناس چیست؟
بنابراین بهتر است روانشناسان و روانپزشکان به جای تمرکز بر اصلاح رفتار اعتیادی، بر روی حل همین مسئله تمرکز کنند.
یک مدل جامع از اعتیاد ها به ما اجازه می دهد تا نه تنها به افراد در رابطه با ریسک برگشتن به اعتیاد قبلیشان هشدار دهیم بلکه به آنها اطلاع دهیم که شاید درگیر اعتیاد دیگری شوند.
این مشکل عمدتا نتیجه عدم یادگیری مهارت های موثر مقابله با تنش های زندگی است و با توجه به وجود اعتیاد رفتاری در گذشته، فرد ممکن است یک الگوی اعتیاد رفتاری دیگر نیز پیدا کند.
رویکردهای درمانی مانند، دعوت به تغییر و جلسه های انگیزشی در درمان انواع اعتیاد بسیار تاثیرگذار هستند.
درک صحیح از عواملی که باعث تمام اعتیاد ها می شوند چه اعتیاد به مواد مخدر و چه اعتیاد رفتاری، میتواند به شکل یک سیستم یکپارچه به افرادی با این مشکلات کمک کند و به افراد حاضر کمک میکند که تمرکز خود را نه بر روی یک ماده بلکه بر روی کل پروسه اعتیاد و ضررهای آن بگذارند و متوجه شوند که برای یک زندگی سالم به چه چیزهایی احتیاج دارند.
یکی دیگر از جنبه های مثبت شناخت اعتیاد رفتاری به عنوان یک اعتیاد واقعی این است که میتوان مدل ناکارآمدی که افراد معتاد را به عنوان بیمار معرفی میکند، را نفی کرد. دوره استفاده از این مدل تمام شده است و دیگر نمیتواند هدف اصلی خود را در افراد مبتلا به اعتیاد اجرا کند.
انتقادها به قرار دادن اعتیادهای رفتاری در کنار اعتیاد واقعی
یکی از استدلال های مهم بر ضد قرار دادن تعدادی از این رفتارها در کنار بقیه اعتیادها این است که شاید آنها اعتیاد نباشند.
با این که بسیاری از الگوهای آنها ممکن است یکسان باشد ولی ممکن است که اعتیاد به مواد مخدر یک فرایند کاملاً متفاوت نسبت به رفتارهای اجباری یا همان اعتیادهای رفتاری باشند.
همانطور که دکتر کریستوفر فیربرن اظهار داشته که: ” این مسئله که چیزهایی شبیه به هم و با خواص مشترک وجود دارند باعث نمیشود که آنها کاملا یکسان باشند.
و صرفا تمرکز بر این شباهت ها… افکار ما را از دیدن تفاوت بین این رفتار ها منحرف میکند.”
استدلال دیگر در مورد اعتیاد
استدلال دیگری نیز علیه اعتیاد در نظر گرفتن این رفتارها وجود دارد، و آن به این نکته که اعتیاد به الکل و مواد مخدر عواقب فیزیکی بسیار شدیدی دارند اشاره دارد، بنابراین این باعث می شود که فعالیتهای با ضرر کمتر که از نظر اجتماعی بیشتر پذیرفته هستند به عنوان اعتیاد واقعی حساب نشوند.
برای مثال با کم اهمیت نشان دادن خرید کردن و یا بیش از حد غذا خوردن این اعتیاد را از اعتیاد شدید به الکل و مواد مخدر جدا میکنند.
همچنین برخی معتقدند که استفاده از کلمه اعتیاد برای همه رفتارها به این معناست که از این اصطلاح به صورت آزادانه و بیش از حد استفاده می شود و بنابراین به هر رفتاری می توان اعتیاد گفت.
جیم اورفورد، از قول یکی دیگر از روانشناسان، هانس آیزنک گفته است: “من دوست دارم تنیس بازی کنم و کتابهای روانشناسی بنویسم، آیا این واقعا به این معناست که من به تنیس و کتاب نوشتن اعتیاد دارم؟”
نتیجه گیری
کلمه اعتیاد به بخش بزرگی از فرهنگ تبدیل شده است. رسانه ها کماکان از برچسب اعتیاد برای توصیف بعضی از رفتار استفاده می کنند.
همچنین افراد برای کمک به خود و عزیزانشان در زبان محاوره ای نیز از این کلمه استفاده میکنند.
در پاسخ به منتقدان این رویکرد میتوان گفت:
در پروسه درمان ما باید به جنبه های فردی و خاص هر یک از اعتیاد های رفتاری توجه کنیم. و این امر زمانی که فرد در حال کار بر روی جنبه های روانشناسی اعتیاد خود است قابل انجام می باشد.
اگر ما برای هر فردی که از هر فعالیتی لذت می برد کلمه اعتیاد را به کار بریم یک فاجعه واقعی است.
این لذت بردن از یک فعالیت نیست که باعث اعتیاد می شود، در واقع تحت تاثیر قرار گرفتن جوانب دیگر زندگی توسط آن فعالیت است که اعتیاد را محرز می سازد.
اگر تنیس بازی کردن هانس آیزنک باعث میشد که سلامت و روابط او تحت الشعاع قرار بگیرند، قطعاً میتوانستیم بگوییم که او به تنیس اعتیاد پیدا کرده است. این در مورد نویسندگی وی نیز صدق می کند.
منبع: verywellmind