حرکت درمانی یا رقص درمانی یکی از جمله روش های جدید درمانی است که توسط متخصصان به کار گرفته می شود.
در این روش پزشک معالج شما با در نظر گرفتن حرکاتی ورزشی به شما در درمان بیماری خود کمک می کند.
در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
DMT یا رقص درمانی نوعی از درمان است که به فرد کمک می کند تا با انجام برخی حرکت قادر باشد تا به سطح مناسبی از ادغام رفتار عاطفی، شناختی، تنظیم حرکات فیزیکی با آنها و نوعی رفتار مناسب اجتماعی دست پیدا کند.
این نوع درمان تاثیر بسزایی در سلامت جسم، روح و ذهن فرد خواهد داشت.
بنابر گفته متخصصین حرکت درمانی قادر است تا منجر به کاهش علائم بیماری هایی همچون استرس و اضطزاب شده و علاوه بر آن در پیشگیری از بروز بسیاری از بیماری های روانشناختی نیز کاملا دخیل باشد.
این نوع درمان جدا از فواید بسیار زیادی که برای سلامت ذهن شما خواهد داشت بخوبی قادر خواهد بود تا میزان انعطاف پذیری، کشش، هماهنگی جسم و ذهن، افزایش قدرت ماهیچه ای و کاهش تنش های ماهیجه ای را نیز منجر شود.
رقص یا حرکت درمانی یکی از جامع ترین روش های درمانی است که در هر اجتماعی قابل اجرا است؛ از خانواده گرفته تا گروه های اجتماعی و … به طور کلی رقص درمانی باعث تقویت هوشیاری، عزت نفس و فضای امن برای بیان احساسات خواهد شد.
در چه مواردی حرکت درمانی مفید خواهد بود؟
از جمله مهم ترین مواردی که می توان از حرکت درمانی برای بهبود کمک گرفت می توان مسائل روانشناختی اشاره کرد؛ افرادی که دچار کمبود اعتماد بنفس هستند و یا از شکل ظاهری بدن خود رضایت ندارند،
رقص یا حرکت درمانی نوعی درمان جامع است و اساس ایدئولوژی بر این پایه استوار است که حرکات و احساسات در راستای یکدیگر قرار دارند.
بکار گیری درست این نوع درمان می تواند مهارت های ارتباطی را در فرد تقویت کرده و همچنین الهام بخش روابط پویا بین افراد باشد. علاوه بر موارد ذکر شده، حرکت درمانی یا رقص درمانی می تواند در موارد زیر نیز مفید باشد:
بیماری های جسمی
- درد های مزمن یا درد های کرونی
- چاقی کودکان
- سرطان
- آرتروز
- فشار خون
- بیماری های قلبی و عروقی
اختلالات ذهنی
- اضطراب
- افسردگی
- خوردن بی نظم
- کمبود اعتماد بنفس
- استرس و اختلالات پس از سانحه
اختلالات شناختی
- مسائل ارتباطی
- اختلالات روانشناختی
مسائل اجتماعی
- اوتیسم
- پرخاشگری / خشونت
- تروما خشونت خانگی
- تعامل اجتماعی
- درگیری و اختلافات خانوادگی
رقص درمانی و نحوه تاثیر گذاری آن
تحقیقات نشان داده است که رقص درمانی می تواند در درمان مسائل مربوط به بهداشت روان مانند اختلال در خوردن غذا، افسردگی، اضطراب و … مؤثر باشد.
برخی از نمونه هایی که اخیر گازرش شده که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
مطالعات مجله “هنرهایی در روان درمانی” (۲۰۰۷) نشان داد که رقص درمانی تاثیر مثبتی بر روی افرادی دارد که علائم افسردگی را تجربه کرده و یا از آن رنج می برند.
همچنین در سال 2004 نیز در مقاله ای دیگر در کشور آمریکا مطالعاتی بر روی 54 دانش آموز در زمینه جلوگیری از پرخاشگری و درمان آن صورت گرفت با بکاری گیری رقص درمانی نتایج نشان از کاهش میزان چشمگیری از پرخاشگری در میان کودکان داشت.
در سال 2009 نیز گروهی از محققین مطالعاتی را بر روی افراد مبتلا به آلزایمر و تاثیرات حرکت درمانی بر آنها انجام دادند که نتایج نشان از کنترل و بهبود فرد مبتلا به آلزایمر و زوال عقل بود.
همچنین در یک بررسی که توسط مجله ادب وهنر آمریکا صورت گرفته بود مشخص شد که به کار گیری رقص درمانی در کودکان مبتلا اوتیسم می تواند منجر به درمان فرد شود.
همچنین به علت وجود تحرک و سوزاندن کالری های اضافی، رقص درمانی می تواند یک گزینه مناسب برای درمان چاقی در نظر گرفته شود.
اگرچه تحقیقات بیشتری برای یافتن نحوه تاثیر گذاری حرکت درمانی لازم است اما می توان از آن به عنوان یک روش درمانی در بسیاری مسائل جسمی و ذهنی یاد کرد.
اصول رقص درمانی
مراحل رقص درمانی یا حرکت درمانی معمولا به این ترتیب پیگیری می شوند که ابتدا فرد مشاهده کرده و سپس نحوه انجام حرکات را ارزیابی می کند، پس از آن سپس بدن را برای شروع حرکات گرم می کنند و در ادامه رقص درمانی یا حرکت درمانی را آغاز می کنند و پس از اتمام بدن را برای خاتمه کار آماده می کنند.
هر درمانگر ممکن است حرکات منحصر به خود را داشته باشد اما برخی حرکات نیز حرکاتی جامع هستند و اغلب درمانگران از آنها برای درمان اختلالات بهره می برند.
ماموریت
- طول عمرتان را افزایش دهید!
- کلید های طلایی شما برای پایان موفقیت آمیز این امر
- برای داشتن عمری طولانی و سالم ابتدا از بروز هر مشکلی پیشگیری کنید، در صورت بروز هرگونه مشکل لازم است تا روند تشخیص و درمان را پی بگیرید.
- اهداف درمانی را ارزیابی و پی گیری کنید
- شروع روند درمان
- دریافت یک برنامه تمرین جامع از درمانگر برای رفع اختلالات ایجاد شده
اصول پایه
- بدن و ذهن کاملا به یکدیگر متصل اند و تغییر در یکی موجب ایجاد تغییر در دیگری خواهد شد.
- حرکات فرد نکات مهمی را درباره شخصیت وی بازگو خواهند کرد.
- قسمتی از درمان از طریق ابزار های غیر کلامی انتقال داده می شوند.
- طراحی حرکات می تواند از پیش طراحی شده باشند و یا اینکه به صورت فی البداهه شکل گیرند که می توانند منجر به ایجاد حرکاتی جدید شوند.
تفاوت رقص درمانی با رقصیدن معمولی چیست؟
رقصیدن فواید بسیار زیادی را برای سلامت فرد در پی دارد که از جمله می توان به بالا بردن سلامت قلب، قدرت و تراش زیبای ماهیچه ها و هماهنگی ذهن و بدن اشاره کرد. همچنین رقصیدن تاثیر گفت انگیزی در بالا بردن روانشناختیه فرد دارد و می تواند با کاهش کالری های اضافی (که منجر به کاهش وزن در فرد و خوش اندام شدن وی می شود) تصویری بدنی وی را نیز بهبود ببخشد؛رقص موجب سرگرم شدن فرد شده و اضطراب و استرس را کاهش می دهد.
پس از مراجعه به یک فرد درمانگر دارای صلاحیت مطمئن خواهید بود که این یک درمان محرمانه است و در صورت عدم تمایل شما کسی از این موضوع با خبر نخواهد شد؛ در صورت نیاز روانپزشک شما مکانی مناسب و امن را برای تمرین کردن در اختیار شما قرار خواهد داد تا به خوبی بتواند روند درمانی خود را پیش ببرید.
رقص درمانی چیزی بیش از حرکت دادن بدن است! درواقع حرکات شما به زبان شما تبدیل خواهند شد و شما با انجام این حرکات احساسات خود را بیان خواهید کرد. شما در حین رقص احساسات درونی خود را به صورت ناخود آگاه بروز خواهید داد و این امر کمک شایانی به درمان شما و همچنین درک پزشک از حالت روانشناختی فرد خواهد داشت.
در این نوع درمان شما بجای حرف زدن با پزشکتان با رقصیدن به او خواهید فهماند که از چه اختلالی رنج می برید! در ادامه درمانگر شما با بررسی حرکات و رفتار فرد وضع وی را مورد بررسی قرار خواهد داد. همچنین پزشک نیز می تواند برای درمان با فرد همراهی کند.
برخی روش ها
- یکی از این روش ها استفاده از شیوه آینه است؛ در این روش پزشک حرکات فرد تحت درمان را مقابل وی تکرار می کند، این روش نوعی احساس همدردی و اعتبار بخشیدن را به فرد منتقل خواهد کرد.
- استفاده از پرش های ریتمیک می تواند بسیار مفید باشد، تحقیقات نشان می دهند حرکات عمودی در افراد افسرده پس از بروز اختلال بشدت کاهش می یابد.
- استفاده از استعاره حرکتی، در این روش فرد دچار اختلال با کمک درمانگر به درمان اختلال در یک شی (به عنوان مثال پرچم) می پردازد
تاریخچه و فلسفه حرکت درمانی
ریشه این ایده را می توان به پیداش رقص مدرن در قرن 19 نسبت داد، در آن زمان این ایده بررسی شده که می تواند فرا تر از یک سرگرمی ساده باشد و از آن به عنوان نوعی فن بیان و ارتباط بهره برد، به عبارت دیگر در این زمان بود که محتوای عاطفی به رقص اضافه شد.
تا اواسط قرن بیستم جنبش رقص مدرن زمینه را برای پیشگامان رقص درمانی یعنی ماریان چیس، مری وایتهاوس و تودی شوپ فراهم کرده بود. آنها پایه و اساس رقص درمانی را با افزودن مشاهدات ، تفسیرها و تغییر حرکات رقص به تمرین شکل دادند.
حالا پس از گذشت چندین سال این نوع درمان به شکل کنونی در آمده است.
رقص درمانی قوی ترین داروی درمان برای اختلالات روانشناختی
پژوهش روانشناسان در زمینه ی قدرت حرکت این بینش را به ما می دهد که چرا ما اولین بار رقصیدیم و اینکه رقص ها چگونه بر اساس فرهنگ ها و غریزه ی ذاتی شکل گرفتند.
این اغلب یوتیوب نیست که باعث پیشرفت های علمی می شود اما آنچه که اتفاق افتاده این است:
هنگامی که دکتر آنیروده پیتل ویدئو اسنوبال را تماشا کرد، یک طوطی کاکلی گوگردی پشت یک مبل از این طرف به آن طرف می رفت، سرش را بالا و پایین می کرد و درست به موقع هنگام پخش ترانه ی “اوری بادی” از گروه بک استریت بویز، پایش را به سمتی لگد می کرد.
پیتل می گوید” یوتیوب پر شده بود از ویدئو های حیرت انگیزی در مورد حیوانات، اما این ویدئو خاص بود.
پیتل،پژوهشگر موسسه ی نرو ساینس در سن دیه گو می باشد.
دانشمندان مدت ها معتقد بودند که تنها انسان ها هستند که می توانند هم زمان با شنیدن موسیقی، حرکت کنند.
نزدیک ترین اقوام ژنتیکی ما، شامپانزه ها، با شنیدن موسیقی حرکتی نمی کنند همینطور سگ ها و گربه ها اگرچه هزاران سال است با بشر زندگی می کنند و در کنار انسان رشد کرده اند.
پیتل اظهار کرد “فکر کردم که این ویدئو قابل توجه است بنابراین با صاحب طوطی تماس گرفتم و آزمایشی را ترتیب دادم.”
رقص، ابزاری کار آمد
نتیجه ی تحقیقات پیتل در مقاله ای در مجله ی کارنت بیولوژی (جلد 11،شماره 1) چاپ شد و نشان می داد که اسنو بال درست به موقع با موسیقی حرکت می کند، هنگامی که پژوهشگران سرعت آهنگ را کم یا زیاد می کردند، طوطی گام هایش را تنظیم می کرد.
دکتر اهالیا هجمدی معتقد است که این دستاورد مهمی به شمار می رود.
دکتر هجمدی، استاد دانشکده روانشناسی دانشگاه مریلند است.
این دانشگاه در میان موج جدیدی است که در زمینه ی پژوهش در مورد رقص کار می کنند.
این موج جدید به دانشمندان کمک می کند تا روشی را درک کنند که مغز برا اساس آن حرکات را هماهنگ می کند.
پیتل افزود چنین پژوهشی در مورد رقص می تواند به درمان هایی منجر شود برای افرادی که به اختلالات حرکتی مبتلا هستند.
همچنین این مطلب را یادآوری کرد که افراد مبتلا به پارکینسون، کسانی که به طور کلی قادر به حرکت نیستند می توانند هم زمان با نواختن موسیقی راه بروند.
به شکل هم زمان، پژوهش در مورد رقص -این پدیده ی فراگیر انسانی -اطلاعاتی به ما می دهد.
دانشمندان دریافتند فعالیتی که احتمالا به عنوان یک تصادف در مسیر تکامل، شروع شده است به یک نیروی فرهنگی مهم تبدیل شده است، فعالیتی که در مورد انتخاب جفت بینشی به ما می دهد و ابزاری است برای گسترش همکاری.
هجمدی بیان کرد :
“رقص چنین پدیده ی جهانی است، مردم سراسر دنیا عاشق رقصیدن هستند بنابراین باید برای این گرایش، دلایلی وجود داشته باشد.”
پرنده و مغز های انسانی
بیست و خرده ای چرخش در کلوب ها، رقصنده های باله روی شصت پاهایشان بلند می شوند، خوش گذران ها دور عروس و داماد حلقه می زنند، مردم سراسر دنیا به شکل های گوناگون و به دلایل مختلف می رقصند.
اگرچه طوطی اسنوبال نشان می دهد که ظرفیت اصلی که زیر بنای همه ی این رقص ها را تشکیل می دهد عبارت است از توانایی حرکت کردن هم زمان با موسیقی که احتمالا تنها یک تصادف شاد در مسیر تکامل است.
پیتل در مورد دلیل اینکه طوطی ها و انسان ها می توانند برقصند اما میمون ها و سگ ها نمی توانند، نظریه ای داده است و آن این است که ما یادگیرند ه های صوتی هستیم.
به عبارت دیگر ما صدا ها را می شنویم و ادای آنها را در می آوریم، مهارتی که مستلزم ارتباطات نزدیک میان مدار های شنیداری و حرکتی می باشد.
پیتل معتقد است که مغز نیازمند ذهنی است که برای تولید مجدد صداهای پیچیده سیم کشی شده باشد.
به شکل ذاتی این توانایی بسیار نادر است، دلفین ها، فک ها و پرنده های آواز خوان این کار را انجام می دهند اما طیف گسترده ای از گونه ها این کار را انجام نمی دهند از جمله اغلب پریمات ها.
به منظور بررسی این ایده، دانشجوی روانشناسی دانشگاه هاروارد، ادنا اسکاچنر و همکارانش تشخیص دادند که آنها به اطلاعات بیشتری نیاز دارند تا آزمایشات متداول.
اسکاچنر معتقد است که برای نشان دادن اینکه تنها یادگیرنده های صوتی می توانند با شنیدن ریتم حرکت کنند باید ثابت کنیم که یاد گیرنده های غیر صوتی هرگز نمی توانند این کار را انجام دهند.
بنابراین آنها از یوتیوب کمک خواستند که حاوی هزارن ویدئو کلیپ حیوانات بود از سراسر دنیا.
تشخیص
پس از جستجوی منظم برای پایگاه اطلاعاتی، آنها بیش از پنج هزار ویدئو پیدا کردند که فرضیه های پیتل را تایید می کردند.
بر اساس پژوهش منتشر شده در کارنت بیولوژی (جلد 19 شماره 1) تنها 33 مورد از آنها حیواناتی را نشان می دادند که با موسیقی حرکت می کنند، 32 پرنده و تنها یک فیل.
پرنده هایی که در این ویدئو ها می رقصیدند عبارت بودند از طوطی ها، طوطی های آمریکایی و طوطی های کاکلی که به عنوان یادگیرنده های صوتی ثبت شده اند.
اگر چه اسکاچنر معتقد است که این فیل کمی مرموز به نظر می رسد، پژوهشگران هنوز مشخص نکرده اند که فیل ها مقلد های صوتی هستند یا خیر.
علاوه بر این، دانشمندان فیلی را مشاهده نکرده اند که به صورت هم زمان با موسیقی حرکت کند، بنابراین ویدئو های رقص فیل در یوتیوب می تواند نتیجه ی حقه ی یک مربی باشد مانند تنظیم ضرب یک ترانه برای هماهنگ کردن با حرکت فیل.
بررسی ویدئو ها
اسکاچنر اظهار داشت: “صاحبان این طوطی ها جملاتی از این دست می گفتند “من حتی نمی دانستم چطور به حیوانات آموزش دهم، این طوطی روزی شروع کرد به رقصیدن هنگامی که موسیقی را نواختیم او اظهار داشت “ما نتوانستیم به صاحب فیل دسترسی پیدا کنیم.”
اسکاچنر می گوید “جالب است علی رغم ویدئو های بسیار رقص گربه و سگ و تلاش های مجدانه ی مربیان برای آموزش دادن رقص به حیوانات، هیچ کدام از صد ها ویدئو یوتیوب حرکت هم زمان با ریتم را نشان نمی دهد.
در مقابل، مقلد های صوتی ظاهراً به شکل طبیعی می رقصند اگرچه آنها هیچ استفاده روشنی از این مهارت در حیات وحش ندارند.
اسکاچنر می گوید: “به نظر می رسد که آن بخش رقص به عنوان یک محصول جانبی از توانایی ما در تقلید صدا، ظاهر می شود.” “بدون تقلید صوتی، قادر نیستیم که با ریتم هماهنگ شویم.”
نظریه پیتل
نظریه پیتل، روابط نزدیک میان سیستم حرکتی مغز و قشر شنیداری، توانایی ما برای رقصیدن را شکل می دهند و این بر اساس پژوهشی است که توسط متخصص علوم اعصاب دانشگاه دوک، دکتر اریک جارویس صورت گرفته است.
او معتقد است که پرنده ها و حیوانات سیم پیچی مغزی مشابهی دارند که به آنها اجازه می دهد صدا ها را در حرکات بازسازی کنند و نظریه اش این است که گانگلیون پایه – یک ساختار مغزی عمیق که کنترل حرکت را نیز شامل می شود – برای یادگیری صوتی مهم است.
پیتل اعتقاد دارد که این ارتباط ضروری است چرا پژوهش در زمینه ی تصویر سازی مغز انسان ثابت کرده است که فعالیت در گانگلیون پایه قوی تر می شود و هنگامی که افراد موسیقی با ریتم را می شنوند به قشر شنیداری محکم تر متصل می شود، حتی اگر به موقع حرکت نکنند.
پیتل معتقد است که “اگر انسان ها و پرنده ها برای یادگیری صوتی به یک روش، مغزشان سیم پیچی شود، مقایسه ی پرنده ها می تواند برای بررسی علوم اعصاب و چگونگی حرکت کردن ما با موسیقی، مفید باشد از جمله تاثیرات مفید موسیقی ریتمیک بر افراد مبتلا به پارکینسون.
رقصیدن برای خانم ها
تا کاربرد های بالینی هنوز خیلی مانده، اما پژوهش در زمینه ی رقص به دانشمندان در مورد هدف این پدیده ی انسانی، اطلاعاتی را ارائه می دهد.
مردم در سراسر دنیا و در تمام تاریخ در مورد این غریزه باستانی، حرکت کردن با ریتم، به تفصیل سخن گفته اند.
دکتر ویلیام مایکل برون می گوید در حالی که تکان های بدنی رقاص های آفریقایی ظاهراً کاملا متفاوت است از حالت های جدی رقاص های ایرلندی، اینها و بسیاری از فرهنگ ها اغلب از رقص در قالب روابط عاشقانه و مراسم جفت گیری استفاده می کنند.
دکتر برون، روانشناس و پژوهشگر رقص در دانشگاه کویین مری لندن و دانشگاه ایست لندن می باشد.
او می گوید :”در جوامع غربی به کلوب های شبانه می رویم و می رقصیم که ظاهراً به امور جنسی هم مربوط می شود.“
بر اساس پژوهش منتشر شده ی دکتر برون در مجله ی نیچر (جلد 438، شماره 2)مخصوصا افرادی که از رقص استفاده می کنند برای پیدا کردن جفت هایی که به لحاظ ژنتیکی خوش بنیه هستند.
در این پژوهش برون و همکارانش از فناوری ضبط حرکت استفاده کردند برای ثبت حرکات چهل زن و مرد جامایکایی هنگامی که با یک آهنگ پرطرفدار می رقصیدند.
پژوهشگران تعداد رقاص ها را کم کردند تا حرکات را ثبت کنند و هر نشانه ای مربوط به بدن رقاص ها و جذابیت را رفع کنند.
دکتر برون ادامه داد: سپس به گروه های متفاوتی متشکل از پنجاه و پنج جامایکایی، رقص ها را تماشا کردند و به شکل چشمگیری رقص افرادی را ترجیه دادند که با بدن های متقارن می رقصیدند.
رقص متقارن
زن ها رقص مرد های متقارن، مخصوصا کسانی که رقص شان با خشونت همراه بود را قضاوت می کردند.
او معتقد است مردان متقارن تمایل دارند که ملایم تر باشند گاهی اوقات حتی رقص زن های نامتقارن ترجیه داده می شد.
برون می گوید شاید مردانی که می دانند جذاب نیستند و برای رقاص های مونث نسبت به استانداردهایشان در سطح پایین تری هستند بتوانند با رقص شانس شان را برای جفت گیری افزایش دهند.
ممکن است زنان نامتقارن استاندارد هایشان را بالا نگه دارند چرا که زنان برای جفت گیری بد، باید بهای بیشتری را پرداخت کنند کسانی که نه ماه برای بارداری وقت می گذارند و سپس تمایل دارند که حجمی از مسئولیت های فرزند پروری را به عهده بگیرند.
برون افزود: اما حتی برای یک ببینده ی تصادفی هم، رقاص های متقارن با مهارت تر به نظر می رسند.
او می گوید:حرکات آنها نرم و صاف است و ظاهرا بر اساس این قابلیت طراحی شدند.
پژوهش هایی که در گذشته انجام شده است نشان می دهد که مردم و دیگر حیوانات، جفت های متقارن را ترجیه می دهند و دانشمندان معتقدند که این به دلیل تفاوت های کوچک در دو نیمه ی بدن است که اسنفو های توسعه، بیماری و حتی شاید ژن های شناساگر را مشخص می کنند.
اگرچه بدون استفاده از یک خط کش، گفتن این که گوش چپ یک شخص از گوش راستش میلی متری بلند تر است، نسبتا سخت است.
برون می گوید: بنابراین شاید از رقص استفاده می کنیم تا نامتقارن ها را و مشکلات ژنتیکی و توسعه ای را که به آنها اشاره شد آشکارتر کنیم.
ابزاری برای جلب توجه
عدم تقارن می تواند به موازات تعادل و مشکلات مربوط به هماهنگی پیش برود و هنگامی که شما در حال رقصیدن هستید، پنهان کردن آنها (تعادل و هماهنگی) نسبتا سخت است.
اگرچه حتی از رقاص های بی دست و پا نیز انتظار می رود که آن بازی را انجام دهند.
در فرهنگ جامایکایی و در رقص های جفت گیری بسیاری از حیوانات، بهتر است که رقاص بدی باشی تا اینکه اصلا رقاص نباشی، این اعتقاد برون است.
بر اساس پژوهش دکتر برن هارد فینک، علاوه بر ترجیه دادن رقص مردان متقارن، زنان رقص مردان قوی تر را ترجیه می دهند آنهایی که تستوسترون بیشتری در رحم عرضه می کنند.
دکتر فینک استاد روانشناسی در دانشگاه گوتینگن آلمان می باشد.
در این پژوهش که با عنوان تفاوت های شخصیتی و فردی منتشر شد (جلد42، شماره 1)فینک و همکارانش ویدئو های 12 رقاص مذکر را تار کردند و یک گروه متشکل از صد و چهار زن، جذابیت آن مردان را برآورد می کردند.
زنان به شکل چشمگیری رقص هایی را ترجیه دادند که توسط مردانی با نسبت پایین انگشت دوم به چهارم اجرا می کردند، یک نشانه ی قابل اعتماد از عرضه ی اولیه تستوسترون.
در یک پژوهش مشابه که توسط فینک در تفاوت های شخصی و فردی (جلد 47،شماره 1) منتشر شد، مردانی که در آزمایش قدرت دستگیره بهترین عملکرد را داشتند، بهتر هم می رقصیدند، حداقل به چشم بینندگان.
ارتباط رقص و ویژگی های فیزیکی
فینک می گوید :مانند ویژگی های فیزیکی معتقدیم که رقص اطلاعاتی را در مورد کیفت شخصی بیان می کند که ممکن است زن ها و مردان در تصمیمات شان در مورد جفت گیری از آن استفاده کنند.
هم فینک و هم برون در حال بررسی این موضوع هستند که چه چیزی در رقص این مردان قوی، متقارن، عضلانی و خشمگین وجود دارد که آنها را برای زنان این همه جذاب کرده است.
برون حتی روی رقاص های خوب و بد شتاب سنج هایی نصب کرد تا سرعت حرکات آنها را اندازه گیری کند و درحالی که می رقصیدند میزان کالری که می سوزانند را تخمین بزند.
اطلاعات اولیه نشان می دادند که رقاص های خوب محوطه ی بیشتری را می پوشانند بدون اینکه به همان اندازه انرژی مصرف کنند.
برون اظهار داشت :
حرکت کردن موثر و کارآمد، قطعا مزایای بقا و جفت گیری را به همراه خواهد داشت.
آداب و رسوم فرهنگی
رقص تنها به شما کمک نمی کند که یک جفت را پیدا کنید، همچنین ممکن است به شما کمک کند که یک جفت را نگه دارید.
به عنوان مثال قو ها در یک همگامی بی نظیر با جفت هایشان اطراف دریاچه دایره وار حرکت می کنند.
برون معتقد است که این حرکت ظاهراً مانع مزاحم های بالقوه می شود، همین اتفاق ممکن است برای انسان ها نیز صادق باشد.
برون اظهار داشت :
زوج ها به روش های کاملا هماهنگ با هم می رقصند و این علامت آن است که آنها شدیدا به یکدیگر متعهدند.
آنقدر متعهد که شما این فرصت را ندارید که با کس دیگری باشید هر اندازه هم که خوش قیافه به نظر برسید.
مطالعه ی آزمایشی که توسط برون انجام شد که زوج ها می توانند این علامت را به سادگی با گرفتن دست هایشان و قدم زدن دایره وار، منتقل کنند که مبنای اصلی برای مجموعه ی متنوعی از پارتنرهای رقص محسوب می شود.
گروهی از دانشجویان کارشناسی، کسانی که حالت های استیک فیگو (نقاشی ساده ای از انسان یا حیوان که از چند خط، منحنی و نقطه تشکیل شده است) زوج ها را تماشا می کردند، به راحتی می توانند بگویند کدام زوج ها رابطه ی عاشقانه دارند و کدام زوج ها با همدیگر غریبه هستند.
دکتر اسکات ویلتر موث می گوید :رقص در همگامی با دیگر افراد باعث پرورش احساسات مربوط به وابستگی گروهی می شود.
دکتر ویلتر موث استاد رفتار سازمند در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است.
در پژوهش منتشر شده در مجله سایکالاجیکال ساینس (جلد20، شماره 1) ویلتر موث و همکارش دکتر چیپ هلث از تعدادی دانشجو درخواست کردند اطراف محوطه ی خوابگاه با همدیگر قدم بزنند بعضی به شکل عادی و بعضی به شکل رژه.
انتخاب درست!
سپس گروه را به آزمایشگاه بردند و به شکل مخفیانه از آنها خواستند بین عدد یک تا هفت یکی را انتخاب کنند.
به اعضای گروه گفته شده بود کسانی که پایین ترین عدد را انتخاب کنند، بیشترین پول را دریافت می کنند و آن عدد پرداختی بقیه اعضا گروه را مشخص می کرد.
بنابراین عاقلانه این بود که برای مصلحت گروه عدد بالایی انتخاب شود اگرچه انتخاب عدد پایین، بیشترین شانس پرداختی شخص را تضمین می کرد.
ویلتر موث متوجه کسانی که اطراف محوطه خوابگاه رژه رفته اند به طور میانگین تمایل دارند اعداد بالا را انتخاب کنند نسبت به گروه دیگر.
آنها همچنین احساسات قوی تری از ارتباطات میان اعضاء گروه را به نمایش می گذارند.
ویلتر موث می گوید :در رابطه با انجام همین کار به صورت هم زمان با دیگر افرادی که با ما رابطه برقرار کردند و حس نفس ما را افزایش دادند، چیزی وجود دارد، ما آمدیم که گروه را به عنوان بخشی از خودمان در نظر بگیریم.
برا اساس پژوهش منتشر شده در سوشال کاگنیشن (جلد27،شماره 2) این احساس می تواند به سادگی با ریتم گرفتن به موقع افراد با همدیگر پرورش یابد.
دکتر مایکل هو معتقد است: ظاهرا همگامی، تفاوت میان خود و دیگران را مبهم و تار می کند.
دکتر هو روانشناسی است در موسسه ی پلنک فور هیومن اند کاگنیتیو برین ساینس در آلمان.
سرمایه گذاری های صورت گرفته
برون افزود :فرهنگ ها، شرکت ها و ارتش ها مدت هاست که روی این پدیده سرمایه گذاری کرده اند.
به عنوان مثال شرکت های ژاپنی اغلب کارمندانی دارند که با همدیگر نرمش صبحگاهی انجام می دهند تا احساسات عضویت در گروه تقویت شود.
احتمالا به همین دلیل است که ارتش ها به سرباز های جدید رژه را آموزش می دهند.
برون می گوید: قطعا به دلایل عملی نیست چرا که رژه رفتن هنگام جنگ یک تاکتیک است و احتمالا خود کشی خواهد بود و این به دلیل پیدایش اسلحه های ماشینی است.
در حقیقت انسان شناسان مشاهده کردند که بسیاری از رقص های مردمی بزرگ و گروهی هستند.
علاوه بر این این فرصت به رقاص های قوی داده می شود که ژن خوبشان را به نمایش بگذارند.
این مراسم، همکاری های روزانه را افزایش می دهد و حتی به بنا نهادن پایه های تمدن بشری نیز کمک می کند.
برون می گوید :شاید این تصادفی نبوده که جوامع برای رقصیدن گرد هم جمع شدند.
(نوشته ی سادیه اف.دینگ فلدر، آوریل 2010،جلد 41،شماره 4، نسخه ی چاپی صفحه 40)
منابع
About Dance/Movement Therapy. (n.d.). Retrieved from http://www.adta.org/about_dmt
American Dance Therapy Association. (n.d.). Scope of Practice Definition for Dance/Movement Therapy. Retrieved February 13, 2015, from http://www.adta.org/Resources/Documents/Scope%20of%20Practice%20Definition%20for%20DMT.pdf
Cruz, R. F. (2001). Perspectives on the profession of dance/movement therapy: past, present, and future. Bulletin of Psychology and the Arts, 2(2), 74-78. Retrieved from http://dtaa.org.au/wp-content/uploads/2014/07/WingsofSupport.pdf
Dance/Movement Therapy and Eating Disorders (n.d.). Retrieved from http://www.adta.org/Resources/Documents/infosheetDMT-EatingDisorders.pdf
Dance Therapy. (2008). Retrieved from http://m.cancer.org/treatment/treatmentsandsideeffects/complementaryandalternativemedicine/mindbodyandspirit/dance-therapy
Dayanim, S. (2009, April). The acute effects of a specialized movement program on the verbal abilities of patients with late-stage dementia. Alzheimer’s Care Today, 10(2), 93-98. Retrieved from http://www.adta.org/Resources/Documents/Dayanim%20Alzheimers%20study.pdf
Goodill, S., Cruz, R., Armeniox, L., Kirschenmann, A., Kornblum, R., & Mandlawitz, M. (2013, April). Dance/Movement therapy and obesity in children and adolescents. Retrieved from http://www.adta.org/Resources/Documents/DMT%20and%20Childhood%20Obesity%20White%20Paper%208-13.pdf
Koch, S. C., Morlinghaus, K., & Fuchs, T. (2007). The joy dance: specific effects of a single dance intervention on psychiatric patients with depression. The Arts in Psychotherapy, 340-349.
Koshland, L., & Wittaker, J. B. (2004). PEACE through dance/movement: evaluating a violence prevention program. American Journal of Dance Therapy, 26(2), 69-89.
Levy, F. J. (1988). Dance Movement Therapy: A Healing Art. Reston, VA: The American Alliance for Health, Physical Education, Recreation, and Dance.
Meekums, B. (2002). Dance movement therapy: a creative psychotherapeutic approach. London, England: Sage Publications.
Payne, H. (1992). Dance movement therapy: theory and practice. New York, NY: Brunner-Routledge.
Scharoun, S. M., Reinders, N. J., Bryden, P. J., & Fletcher, P. C. Dance/movement therapy as an intervention for children with autism spectrum disorders. American Journal of Dance Therapy, 209-228. doi:10.1007/s10465-014-9179-0
The Healing Power of Dance. (2003). Retrieved from http://www.reintegration.com/health/
بازگردانی: حسن جوانبخت