- فراموشی تجزیه ای (اختلال یادزدودگی تجزیه ای یا اختلال فراموشی گسسته)
-
معیارهای DMS-5 برای اختلال فراموشی تجزیه ای
- اسپسیفایر اختلال فراموشی تجزیه ای
- سبب شناسی اختلال فراموشی تجزیه ای
- همه گیرشناسی اختلال فراموشی تجزیه ای
- اختلالات همراه گریز تجزیه ای
- تشخیص افتراقی اختلال فراموشی تجزیه ای
- فراموش کاری معمولی و فراموش کاری غیرمرضی
- دمانس (زوال ذهن)، دلیریوم و اختلالات نسیانی عضوی
- فراموشی متعاقب سانحه (پس آسیبی)
- اختلالات تشنجی
- فراموشی مرتبط با مواد
- فراموشی کلی گذرا (Transient Global Ambesia)
- اختلالات هویت تجزیه ای :
- اختلال استرس حاد، اختلال استرس پس از سانحه و اختلالات شبه جسمی :
- تمارض و فراموشی ساختگی :
- درمان اختلال فراموشی تجزیه ای
- شناخت درمانی :
- هیپنوتیزم :
- درمان های جسمی :
فراموشی تجزیه ای (اختلال یادزدودگی تجزیه ای یا اختلال فراموشی گسسته)
فراموشی تجزیه ای (Dissociative amnesia) که با نام های یادزدودگی روان زاد ، یادزدودگی تجزیه ای ، فراموشی گسسته و آمنزیا (آمنزی) شناخته میشود
ویژگی اصلی اختلال فراموشی تجزیه ای (dissociative amnesia) ناتوانی در یادآوری اطلاعات مهم شخصی است، اطلاعاتی که معمولاً ماهیت استرس زا یا تروماتیک دارند. البته این نوع افت حافظه با فراموش کاری یا حواس پرتی ارتباط ندارد و نتیجه آسیب وارده به مغز نیز، که قابل مشاهده باشد، نیست. فراموشی گسسته معمولاً به این صورت نشان داده می شود که فرد نمی تواند خاطرات ذخیره شده و رویدادهای پیش از آغاز فراموشی را به یاد بیاورد و نیز نمی تواند خاطرات بلندمدت جدید تشکیل دهد. این ناتوانی ها معمولاً با تجربه های تروماتیک یا استرس زا، مثل بدرفتاری فیزیکی یا سوءاستفاده جنسی، رو به رو شدن با یک فاجعه طبیعی یا انسانی، قربانی تصادفات رانندگی شدن، یا تجربه کردن جنگ های نظامی، همراه هستند.
دوره های فراموشی به جنبه هایی از رفتار خود فرد نیز گسترش می یابد، مثل از دست دادن حافظه به هنگام انفجارهای خشم، خشونت، اقدام به خودکشی یا خود – جرحی. مرتکبان جنایات شنیع، مثل قتل، اغلب ادعا می کنند که در مورد رویداد هیچ چیزی به خاطر نمی آورند و گاهی، در دادگاه، از این موضوع به نفع خود استفاده می کنند. فراموشی گسسته با چند نوع اختلال حافظه مرتبط است. فراموشی موضعی (Localized amnesia، مکان یافته) زمانی است که فرد نمی تواند رویدادهای یک محدوده زمانی مشخص را، مخصوصاً بعد از یک حادثه ناگوار، به خاطر بیاورد (مثلاً، بعد از تصادف رانندگی، حافظه خود را تا دو روز از دست می دهد). به این نمونه واقعی توجه کنید: زنی ۲۸ ساله که توانسته بود از آتش سوزی خانه خود فرار کند، می گفت که نه آتش سوزی و نه جان سپردن شوهر و دخترش را به یاد نمی آورد. چند ساعت بعد، وقتی حافظه اش به طور ناگهانی برگشت، به شدت ناراحت و مشوش شد. (این نوع فراموشی در یک چارچوب زمانی خاص قرار (موضع) می گیرد، و به همین دلیل موضعی نامیده می شود، یعنی، فرد جزئیات رویداد تروماتیک را تا یک زمان خاص، معمولاً تا چند روز بعد از وقوع آن به یاد نمی آورد. مثل بی هوشی موضعی که فقط قسمتی از بدن بی حس می شود).
فراموشی گزینشی (selective amnesia، فراموشی انتخابی)
زمانی است که فرد می تواند بعضی رویدادهای یک محدوده زمانی خاص، ولی نه همه آن ها، را به یاد بیاورد،یعنی، ناتوانی یادآوری بعضی جزئیات یک رویداد (مثلاً، سرباز از جنگ برگشته می تواند بعضی رویدادهای یک نبرد نظامی پرحادثه و تروماتیک را به یاد بیاورد، اما بعضی دیگر را نه). یک مثال واقعی مردی بود که به یاد می آورد با اتومبیل تصادف کرده اما نمی توانست به یاد بیاورد که بچه اش در آن تصادف کشته شده است. کسانی که به جنایات شنیع متهم شده اند معمولاً از فراموشی گزینشی کمک می گیرند. بسیاری از قاتلان ادعا می کنند که مشاجره با مقتول را به یاد می آورند اما به یاد نمی آورند که کسی را کشته باشند. با این حال، حدود ۷۰ درصد جنایتکارانی که می گویند جنایت را به یاد نمی آورند دروغ می گویند. تفاوت فراموشی گزینشی با فراموشی موضعی این است که در اولی، فرد بعضی جزئیات یک رویداد را برای مدتی یا برای همیشه، به یاد نمی آورد، و در دومی، فرد کلّ یک رویداد را برای یک مدت زمان خاص به یاد نمی آورد.
معیارهای DMS-5 برای اختلال فراموشی تجزیه ای
A– فرد نمی تواند اطلاعات اتوبیوگرافیک مهم (معمولاً خاطرات تروماتیک یا استرس زا) را به یاد بیاورد، و این نوع ناتوانی در به یادآوری با فراموشی عادی مطابقت ندارد.
توجه: دو نوع فراموشی گسسته اصلی وجود دارد: ۱- فراموشی موضعی یا گزینشی برای یک یا چند رویداد، و ۲- فراموشی کلی (تعمیم یافته) برای هویت شخصی و زندگی گذشته خود.
B – سمپتوم ها باعث می شوند در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا سایر زمینه های مهم زندگی فرد رنج یا نابسامانی شدیدی به وجود آید.
C– این اختلال را نمی توان به تأثیر فیزیولوژیک و مستقیم یک ماده نسبت داد (مثلاً، الکل یا سایر مواد سوءمصرفی، یا داروهای تجویزی). هم چنین علت آن نمی تواند یک عارضه نورولوژیک یا یک عارضه پزشکی دیگر باشد (مثلاً، تشنج های کمپلکس جزئی، فراموشی کلی موقت، پیامد آسیب به سر بسته/ آسیب مغزی تروماتیک، یا یک اختلال نورولوژیک دیگر).
D – اختلالات زیر نمی توانند علت بهتری برای این عارضه باشند: اختلال هویت گسسته، اختلال استرس پس آسیبی، اختلال استرس حاد، اختلال سوماتیک سمپتوم، یا اختلال نوروکوگنیتیو عمده یا خفیف.
اسپسیفایر اختلال فراموشی تجزیه ای
همراه با گریز گسسته (گریز گسسته عبارت است از مسافرت (جابه جایی) ظاهراً هدفمند یا پرسه زنی بی هدف که
با فراموشی هویت یا فراموشی اطلاعات بوگرافیک مهم همراه است).
سبب شناسی اختلال فراموشی تجزیه ای
در بسیاری از موارد فراموشی تجزیه ای حاد، محیط روانشناختی اجتماعی که فراموشی در آن شکل گرفته به شدت متعارض است و بیمار هیجانات غیرقابل تحمل شرم، گناه، یأس، غضب و درماندگی را تجربه کرده است. این هیجانات اغلب حاصل تعارض های مربوط به تکانه ها یا امیال غیرقابل قبول نظیر رفتارهای اجباری خشونت آمیز، انتحاری یا جنسی شدید است. تجربیات آسیب زا مانند سوءرفتار جنسی یا جسمی می تواند سبب بروز این اختلال شود. در برخی موارد آسیب بر اثر خیانت توسط یک فرد مورد اعتماد و مورد نیاز ایجاد می شود (آسیب خیانت).
همه گیرشناسی اختلال فراموشی تجزیه ای
فراموشی تجزیه ای تقریباً در ۲ تا ۶ درصد جمعیت عمومی گزارش شده است. تفاوتی در میزان بروز زنان و مردان دیده نشده است. موارد این اختلال عموماً در اواخر نوجوانی و یزرگسالی گزارش شده اند. ارزیابی فراموشی تجزیه ای به خصوص در کودکان پیش از سن نوجوانی دشوار است زیرا توانایی آن ها برای توصیف تجربیات ذهنی محدود است.
اختلالات همراه گریز تجزیه ای
- اختلال استرس پس از سانحه
- علائم تبدیلی
- نشانه های مسخ شخصیت/مسخ واقعیت
تشخیص افتراقی اختلال فراموشی تجزیه ای
فراموش کاری معمولی و فراموش کاری غیرمرضی
فراموش کاری معمولی پدیده ای خوش خیم است که ربطی به رویدادهای پراسترس ندارد. «وسعت فراموشی فراتر از آن است که با فراموش کاری عادی توجیه شود». گذشته از این، انواعی از فراموشی های غیرمرضی توصیف شده اند مانند فراموشی دوران کودکی و شیرخواری، فراموشی خواب و رویا و فراموشی در جریان هیپنوتیزم.
دمانس (زوال ذهن)، دلیریوم و اختلالات نسیانی عضوی
در بیماران دچار زوال ذهن (دمانس)، اختلالات نسیانی عضوی و روان آشفتگی (دلیریوم) نقصان حافظه در مورد اطلاعات شخصی در بستری از مجموعه های وسیع تر مشکلات شناختی، زبانی، توجهی، رفتاری و حافظه رار دارد. در این موارد فراموش کردن هویت شخصی معمولاً بدون شواهدی از اختلال بارز در بسیاری حوزه های عملکرد شناختی دیده نمی شود. علل اختلالات نسیانی عضوی عبارتند از: روانپریشی کورساکوف، سکته مغزی (CVA)، فراموشی متعاقب عمل جراحی، فراموشی متعاقب عفونت، فراموشی آنوکسیک و فراموشی یک پارچه گذرا. درمان با تشنج الکتریکی (ECT) نیز ممکن است سبب فراموشی موقت بارز و در برخی موارد مشکلات پایدار حافظه شود. اما در این موارد نقصان حافظه در مورد تجربیات زندگی شخصی ارتباطی با تجربیات آسیب زا و توانکاه ندارد و انواع بسیار متفاوتی از تجربیات شخصی و به خصوص حوادث درست قبل و در جریان درمان ECT را در برمی گیرد.
فراموشی متعاقب سانحه (پس آسیبی)
در فراموشی پس آسیبی ناشی از جراحت مغز معمولاً سابقه ای از آسیب جسمی واضح، دوره ای از فراموشی یا بی هوشی، و یا هر دوی آن ها وجود دارد و شواهد بالینی عینی جراحت مغز دیده می شود.
اختلالات تشنجی
در اکثر موارد تشنج، نمای بالینی با فراموشی تجزیه ای تفاوت چشمگیری دارد و حملات واضح تشنج و اثرات بعدی آن ها دیده می شود. بیماران دچار تشنج کاذب شبه صرعی نیز ممکن است دچار علائم تجزیه ای نظیر فراموشی باشند، این بیماران سابقه ای از آسیب روانشناختی پیشایند دارند. به ندرت بیماران دچار تشنج های پارسیل مرکب راجعه با رفتار غریب مستمر، مشکلات حافظه، تحریک پذیری یا رفتار خشونت آمیز مراجعه می کنند سبب می شود تشخیص افتراقی دشوار شود. در برخی از این موارد تشخیص قطعی فقط از طریق تله متری یا پایش الکتروآنسفالوگرافیک سرپایی (EEG سرپایی) امکان پذیر می شود.
فراموشی مرتبط با مواد
انواع مختلفی از مواد و مسمومیت ها در ایجاد فراموشی مؤثر شناخته شده اند.
فراموشی کلی گذرا (Transient Global Ambesia)
فراموشی کلی گذرا ممکن است با فراموشی تجزیه ای اشتباه شود، به خصوص از این لحاظ که ممکن است هر دو اختلال فوق به دنبال حوادث تنش زای زندگی بروز کنند. البته در فراموشی کلی گذرا فراموشی پیش گستر کامل و اختلال در توانایی های یادگیری به طور ناگهانی شروع می شود و علاوه بر آن فراموشی پس گستر بارز وجود دارد، حافظه مربوط به هویت شخصی حفظ می شود، فرد مضطربانه از فقدان حافظه اگاه است و مرتب و به صورت تکراری سؤال می پرسد و در عین حال روی هم رفته رفتارش طبیعی است. در اکثر این موارد ناهنجاری های عصبی واضحی دیده می شود و بیمار به سرعت به سطح پایه عملکرد شناختی خود باز می گردد و پس از بهبود، فراموشی پس گستر کوتاه مدتی باقی می ماند. سن بیمار معمولا بیش از ۵۰ سال است و اغلب عوامل خطرسازبیماری های عروقی مغز وجود دارد، هر چند در برخی موارد صرع و میگرن به عنوان عامل سبب ساز طرح شده اند.
اختلالات هویت تجزیه ای :
بیماران دچار اختلال هویت تجزیه ای ممکن است با انواع حاد فراموشی و گریزهای تجزیه ای مراجعه کنند. اما این بیماران دارای تعداد زیادی از علائم هستند که فقط بخشی از آنها در فراموشی تجزیه ای دیده می شود. اکثر بیماران دچار اختلالات هویت تجزیه ای و بیماران دچار اختلال تجزیه ای نامعین (NOS) با خصائص اختلال هویت تجزیه ای، انواع متعددی از فراموشی های پیچیده را گزارش می کنند، از جمله فراموشی های مقطعی راجعه (recurrentblackouts) دوره های گریز، دوره های تسخیر غیرقابل توضیح و نوسان سطح مهارت، عادات و دانش.
اختلال استرس حاد، اختلال استرس پس از سانحه و اختلالات شبه جسمی :
اکثر انواع اختلال فراموشی تجزیه ای را می توان بخشی از گروه اختلالات طیف آسیب (تروما) دانست که این گروه عبارتند از:اختلال استرس حاد، PTSD و اختلال جسمانی سازی، بسیاری از بیماران دچار فراموشی تجزیه ای واجد همه ملاک ها یا بخشی از ملاک های اختلال استرس حاد،PTSD یا اختلال جسمانی سازی یا تلفیقی از این اختلالات هستند. فراموشی جزو ملاک های همه این اختلالات است.
تمارض و فراموشی ساختگی :
هیچ راه قطعی افتراق فراموشی تجزیه ای از فراموشی ساختگی یا تمارض وجود ندارد. افراد متمارض حتی در جریان هیپنوتیزم یا مصاحبه به کمک باربیتورات فریبکاری خود را ادامه می دهند. بیماری که به روانپزشک مراجعه کرده و درخواست اصلیش بازیافت خاطرات واپس زده شده است، به احتمال زیاد دچار اختلال ساختگی است و یا تحت عوامل تلقینی قرار گرفته است. اکثر این افراد در برابر پرسش های دقیق فراموشی واقعی را توصیف نمی کنند، بلکه اغلب برای توجیه ناشادی یا زندگی مختل خود به سوءرفتار دوران کودکی متوسل می شوند.
درمان اختلال فراموشی تجزیه ای
- التقاط روان درمانی روانپویشی
- خانواده درمانی
- هیپنوتیزم
- یکپارچه سازی هویت ها
شناخت درمانی :
شناخت درمانی برای افراد دچار اختلالات مرتبط با سانحه (تروما) می توان فواید خاصی داشته باشد. شناسایی تخریف های شناختی اختصاصی که ریشه در سانحه یا آسیب دارند، می تواند رخنه ای برای دسترسی به حافظه سرگذشتی فراموشی شده فراهم کند. وقتی بیمار توانست تحریفات شناختی، بخصوص تحریفات مربوط به معنای سانحه قبلی را اصلاح کند، ممکن است جزئیات بیشتری از حوادث آسیب زا را به یاد آورد.
هیپنوتیزم :
در درمان اختلال فراموشی تجزیه ای می توان هیپنوتیزم را با شیوه های مختلفی به کار گرفت. مداخلات هیپنوتیزمی را بخصوص می توان برای منظورهای زیر به کار برد. محدود کردن ، تغییر دادن و کاهش شدت علائم، تسهیل یادآوری کنترل شده خاطرات مربوط، ارائه حمایت و تقویت ایگوی بیمار و سرانجام تسهیل فراوری ( working through) و ادغام محتویات ذهنی تجزیه شده. علاوه بر این می توان خود هیپنوتیزم را به بیمار آموزش داد تا از فنون محدود کردن و آرام سازی در زندگی روزمره استفاده کند. کاربرد موفقیت آمیز فنون محدودسازی (چه از طریق هیپنوتیزم و چه غیر آن) سبب می شود بیمار احساس کند بر نوسانات بین علائم مزاحم و فراموشی کنترل بیشتری دارد.
درمان های جسمی :
به جز داروهایی که مصاحبه به کمک دارو به کار می رود هیچ درمان دارویی شناخته شده ای برای اختلال فراموشی تجزیه ای وجود ندارد. در مصاحبه به کمک دارو، داروهای مختلفی به کار رفته اند از جمله سدیم آموباربیتال ، تیوپنیال (pentothal)، بنزودیازپین های خوراکی و آمفتامین ها.
مصاحبه دارویی به کمک دیازپام یا آموباربیتال وریدی در بیمارستای های طبی عمومی و مراکز روانپزشکی عمدتا در مورد فراموشی های حاد و واکنش های تبدیلی به کار می رود. این روش گاهی در مواد مقاوم فراموشی تجزیه ای که بیمار به سایر مداخلات پاسخ نمی دهد ،مفید واقع می شود.
منبع:
- راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانشناختی ویرایش ۵, DSM-۵
- خلاصۀ روان پزشکی کاپلان و سادوک بر اساس DSM-5
- وبسایت فکر بنیان