نویسنده: دکتر مجتبی ارحام صدر
روانپزشک، زوج درمانگر
سخن از حضور چهرههای معروف در مدیا و رسانه و فضای وِب دارد میرود تکراری شود اما گسترش روبه تزاید این پدیدار نمیگذارد مقابلش کرخت و بیتفاوت شویم.
کارکردهای اسطوره در فرهنگ عامه
بخش اول
دنیای سلبریتی و شهرت و تبلیغات در بستر زبان شکل گرفته و پیش میرود.
کلمات، جملات و نمادها عناصر اصلی شاکلهی جهان سلبریتی هستند.
بدیهی است تمام جهان ذهنی و بیناذهنی ما در بستر زبان شکل گرفته اما در این نوشتار سعی خواهم کرد نشان دهم کارکرد زبانی و معنایی سلبریتی چه میتواند باشد و جایگاه زبانی یک شخصیت مشهور.
اسطوره و مطالعات فرهنگی
در سالهای میانی قرن بیستم رولان بارت جدیترین متفکری بود که در کارکرد و بازنماییهای اسطوره در عصر جدید تفکر میکرد.
برخی صاحبنظران تلاشهای بارت را طلیعهی مطالعات فرهنگی دانستهاند اگرچه با متدولوژی رایج و معاصر مطالعات فرهنگی نوشته نشده.
رولان بارت یک مقاله نویس کلاسیک(Assayist) بود و در فاصلهی سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۶ سلسله مقالاتی را منتشر کرد که با متدی بدیع و تازه به تحلیل وقایع روزمرهی زندگی تودهها خطر میکرد.
هنر بارتِ مقالهنویس در رویکرد به عناصر فرهنگ روزمره در آنجا نهفته بود که تمرکزی هوشمندانه روی “گفتار و پیام” گذاشت.
بارت میپنداشت که مطالعهی فرهنگی نمیتواند مستقل و فارغ از عناصر زبانی و نشانهشناختی گفتار باشد.
در همین راستا او از ” اسطوره” در فرهنگ تودهها صحبت کرد و وضعی را در نظر گرفت که گویی نمادهای پرمصرف و پرتکرار فرهنگی از آنجا که حامل پیام و محمل زبان هستند میتوانند به مثابه یک اسطورهی سخنگو عمل کنند.
بدعت و جعلی که رولان بارت در مطالعات فرهنگی بابش را فتح کرد سبب شد که برای بسط نظریهاش مقالهی معروف” اسطوره در زمان ما” را بنویسد.
اینمقاله بهصورت جدی در زبان فارسی تا سال ۸۰ شناخته شده نبود.
در آن سال یوسف اباذری به تفصیل از ارزش و وزن این نوشته در مطالعات فرهنگی یاد کرد و توضیح داد که زنده کردن اسطوره در زمان معاصر نه تنها ممکن است مبارک و میمون نباشد بلکه امکان دارد اولین نشانهها از ابتذال پیام و مادهی فرهنگی نیز به حساب آید.
بارت در بسط معنا و مفهوم اسطورههای جهان معاصر به سمتی رفت که حس میکرد حقیقت و واقعیت با آنچه بازنماییهای آنهاست خلط و مخدوش میشود.
او میدید که عوام و تودهها به سمت نمادها و نشانههایی میروند و در تعامل با آنها داد وستد فرهنگی میکنند و معنا و مفهوم دریافت میدارند.
بارت بر خلاف اسطورهشناسانی چون الیاده معتقد بود اسطوره میتواند حامل پیام باژگونه و کج و معوّج نیز باشد.
میرچا الیاده دینشناس رومانیایی، اسطوره را در بطن و متن جهان سنت میبیند و تاکید دارد پیام اساطیری لزوماً حاوی عناصر قدسی و مینوی باید باشد.
این نگاه به اسطوره آن را در دوردستهای تاریخی مینشاند و کارکردی کلان و رسالتی سترگ را برای پیغام و معنای اسطوره تدارک میبیند.
بارت این کلیشه را شکست و اعلام کرد در دنیای مدرن نیز هر سمبلی میتواند کارکرد میتولوژیک داشته باشد.
بارت در نوشتههایش تقریباً یقهی تک تک عناصر و فاکتورهای زیست توده را به مثابه اسطوره گرفت و آنها را نقل و نقد کرد.
سلبریتی و اقتصاد اسطوره
با روشی که رولان بارت در توضیح و مکانیابی اسطوره در زندگی معاصر داشت میتوان گفت که یک سلبریتی یک اسطوره است!
اسطورهای که پیام و زبان و نظام نشانه شناسی خودش را با خویش حمل میکند.
بارت معتقد بود اسطوره کارکردی ایدئولوژیک دارد و سبب میشود که مفاهیم تاریخی به صورت بداهتهای مبتذل کُمیک بازنمایی شوند.
برای مثال تصور کنید که یک سلبریتی ورزشی دارد از جوان شدن یکشبه با مصرف یک کرم آرایشی صحبت میکند!
در اینجا رویای تاریخی و روانشناختی جاودانگی و نامیرایی در قالب یک تبلیغ اغراق شدهی تلویزیونی نمایش داده و سادهسازی میشود و نقطهای است که نظام مفاهیم ایدئولوژیک اسطوره خلق میشود و پروپاگاندای آن به زیر کشیدن امر تاریخی است.
بارت دامنهی تئوریاش را گسترش میدهد و از ظهور طبقات جامعهشناختی در اطراف امر اسطورهای صحبت میکند.
بدیهی است طبقهی مورد نظر یک بورژوازی نوپای بیریشه است که از اقتصاد پدیدار فرهنگی اسطوره ارتزاق میکند و به پروارکردن قربانیان تودهوار خویش و متورم نمودن کلیت دستگاه سلبریتی و حواریونش مبادرت میورزد.
دستگاه بارتی معانی سلبریتی_اسطوره در زمانهی ما مشغول به کار است و کارکردش متوسطالحال کردن معانی و مفاهیم تاریخی و والای بشری است. خریدار محصول این دستگاه تودههای تشنهی معنا هستند که جنس بُنجلی را به ثمن بخس ابتیاع میکنند. این بساط جنسش جور است، فرهنگ و اقتصاد خودش را دارد و از ورودی و خروجی منظم و متناسبی برخوردار است. لاجرم کار میکند و پیش میرود.
اما آیا تودههای رنجور حوالی این دم و دستگاه صرفاً به تمنای سرگرمی و تفنن پای آن نشستهاند؟