یکی از افسانه های خطرناک و اسیب رسانی که درباره اختلالات خوردن وجود دارد این است که والدین به خصوص مادران، مسئول ایجاد چنین اختلالاتی شناخته می شوند.

چنین دیدی بسیار خطرناک است چون می تواند به سرزنش والدین منجر شود.

در چنین شرایطی والدین به جای اینکه همه انرژی شان را برای حمایت از کودکانشان صرف کنند، خودشان را مقصر مشکلاتشان می دانند و نمی توانند به درستی به بهبود آن ها کمک کنند.

بیشتر متخصصان هنوز هم بر این باورند که والدین بخشی ازعلل اختلالات خوردن در خانواده ها هستند و در نتیجه باید از برنامه های درمانی مستثنی شوند.

در این مقاله سعی می کنیم این موضوع را از جوانب مختلفی مورد بررسی قرار دهیم.

پس همراه کلینیک اعصاب و روان هیربد باشید.

 سرزنش والدین به خاطر اختلالات خوردن:

سال هاست که متخصصان، والدین را مقصر اختلالات خوردن می دانند.

در گذشته متخصصان بر این باور بودند که مادران با فرزندان مبتلا به اسکیزوفرنی  باعث به دنیا آمدن فرزندانی می شوند که به اسکیزوفرنی مبتلا هستند  و یا مادران باعث به دنیا آمدن کودکان اوتیسمی می شوند.

اما تحقیقات انجام شده نشان می دهد مشکلاتی همچون اسکیزوفرنی و اوتیسم به خاطر فاکتورهای ژنتیکی و سایر فاکتورها بروز می کند.

همین موضوع درباره اختلالات خوردن نیز صادق است.

اگرچه این روزها همه ما خوب می دانیم که فاکتورهای پیچیده ای در بروز چنین اختلالاتی نقش دارند اما هستند افرادی که باز هم والدین را مقصر چنین مسایلی می دانند.

اختلال مصرف غذای دوری جو

سرزنش والدین برای اختلالات خوردن در کودکان سابقه طولانی دارد و به اوایل سال ۱۹۰۰ بر می گردد. در آن زمان سر ویلیام گال واژه ای به نام آنورکسیا نروزا یا بی اشتهایی عصبی را مورد استفاده قرار داد و نوشت والدین بدترین بخش از این ماجرا هستند.

در سال ۱۹۶۰ ، فردی به نام سالوادور مینوچین مدلی را توسعه داد که در آن بی اشتهایی را به خانواده هایی که مشکل داشتند ربط داد.

با اینحال تحقیقات انجام شده از چنین نظریه های حمایت ننمود.

باید به این نکته توجه داشته باشید که مینوچین خانواده ها را بعد از اینکه فرزندانشان بیمار می شدند مورد بررسی قرار می داد و به همین خاطر روابط به نظرش مشکل دار و دردسرساز می آمد.

  همانطور که والدین نمی توانند باعث بروز اختلالاتی همچون اختلال وسواسی-جبری شوند، در بروز اختلالات خوردن هم علت اصلی نخواهند بود.  همه ما در حال حاضر خیلی خوب می دانیم که چنین اختلالاتی در خانواده های مختلفی رخ می دهد و ساختار یا الگوی خاص خانوادگی که نشان دهنده ابتلا به اختلالات خوردن باشد وجود ندارد.

شواهد موجود نشان می دهد این اختلالات می تواند سابقه خانوادگی داشته باشد اما وراثت (نه ساختار) مقصر این ماجراست و والدین نقشی در آن ندارند.

مطالعات و تحقیقات اخیر نشان می دهد خانواده می تواند  در درمان چنین اختلالاتی نقش بسیار پررنگی داشته باشد و نباید از روند درمان حذف گردد.

چیزی که ما در حال حاضر می دانیم این است که اختلالات خوردن ربطی به والدین ندارد اما این افراد اغلب بهترین حامی در روند درمان خواهند بود.

خانواده ها چگونه می توانند به فرآیند بهبود کمک کنند؟

  این افراد می توانند به فرزندانشان کمک کنند از چنین شرایطی بهبود شوند.

در سال ۲۰۰۹، آکادمی اختلالات خوردن مقاله ای در این باره منتشر کرد و در آن نوشت:

خانواده ها باید در فرآیند درمان کودکانی که چنین اختلالاتی دارند درگیر شوند.

اینکه چنین دخالتی چقدر باید باشد و چگونه می تواند به افراد کمک کند که از اختلالات خوردن رها شوند از خانواده ای به خانواده دیگر متغیر خواهد بود.

تحقیقات انجام شده بر روی یک مدل خاص درمانی به نام درمان مبتنی بر خانواده نشان می دهد خانواده ها می توانند نقش اصلی در فرآیند درمان افراد کم سن و سال که اختلال خوردن دارند ایفا نمایند.

اختلالات خوردن

روندهای درمانی

در این روش درمانی، درمانگران از خانواده ها برای کمک به بهبود کودکان کمک می گیرند.

در چنین شرایطی والدین نقش اصلی در فرایند درمانی خواهند داشت. آن ها در جلسات درمانی به همراه کودکان شان حاضر می شوند و از آن ها خواسته می شود وعده های غذایی که  برای افراد در فرآیند بهبود مناسب است را تدارک ببینند.

متخصصان از ساختارهای مناسبی که به بیمار کمک می کند به رفتارهای عادی و وزن سالم بازگردد استفاده می کنند.

در گذشته والدین نقش ثانویه داشتند.  معمولا از آن ها خواسته می شد در فرآیند درمان دخالت نکنند.  با اینحال همانطور که بیان کردیم مطالعات و تحقیقات انجام شده در سال های اخیر نشان می دهد دیگر چنین رویکردی نمی تواند برای درمان اختلالات خوردن مفید باشد.

حتی برای بزرگسالان و جوانانی که  چنین اختلالی دارند والدین می توانند نقش حمایتی داشته باشند و در آماده سازی وعده های غذایی به افراد کمک کنند.

والدین چه کارهایی باید انجام دهند ؟

به همین خاطر والدین باید در روند درمانی حضور یابند مگر اینکه متخصص دلیل خاصی برای کنار گذاشتن والدین از این روند داشته باشد.

پدر و مادر در تشخیص و درمان اولیه این مشکلات نقش حیاتی خواهند داشت.

تحقیقاتی که بر روی درمان های خانواده محور انجام شده نشان می دهد انواع مختلفی از خانواده ها را می توان به شیوه مثبت در فرآیند بهبود دخیل نمود.

درست همانطور که خانواده ها می توانند به افراد کمک کنند از اختلالات خوردن بهبود شوند، بعد از آغاز این اختلال هم می توانند آن را به یک فرایند دائم تبدیل نمایند (توجه داشته باشید که منظورمان از این جمله این است که والدین باعث بروز این شرایط می شوند).

تحقیقات انجام شده در انگلستان بر روی سبک های مراقبت از فرزندان و اینکه خانواده ها چگونه می توانند به اختلالات خوردن کمک کنند تمرکز داشته است.

این تحقیقات نشان می دهد درمان توسط تیم حرفه ای از اهمیت زیادی برخوردار است اما خانواده ها هم می توانند حامی مثبتی در فرایند بهبود باشند.

اگر شما هم والد یا عضوی از خانواده فردی هستید که با اختلالات خوردن دست و پنجه نرم می کند خودتان را سرزنش نکنید.

خانواده ها می توانند نقش حمایتی داشته باشند، اما در بروز چنین شرایطی مقصر نیستند.

منبع: verywellmind

لطفا امتیاز دهید

آزمون های روانشناختی

آخرین مقالات سایت

چرا باور داشته باشیم ؟

پایش و سنجش آنلاین نتایج درمان

نوبت دهی آنلاین

آزمون های آنلاین روانشناختی معتبر

امکان مشاوره آنلاین از طریق وب

ارتباط با درمانگران عضو باور

نسخه دارویی آنلاین و یادآور پیامکی

آزمون اضطراب سلامت

اضطراب سلامتی با نگرانی‌های مداوم و شدید درباره سلامتی مشخص می‌شود. اضطراب سلامت اختلال شناختی گسترده ای است که به صورت ادراک نادرست درباره علائم و تغییرات بدنی که نتیجه باورهای فرد در مورد بیماری یا سلامت است شکل می گیرد.  افراد دارای اضطراب سلامتی، باورهای غلط و تعبیر نادرستی از سلامتی دارند و حساسیت بیش از حدی نسبت به علایم بدنی خود دارند.

این آزمون میزان اضطراب در رابطه با سلامتی و بیماری را به صورت کلی و همچنین در ۳ بعد نگرانی کلی در رابطه با سلامتی، ابتلا به بیماری و پیامدهای بیماری را می سنجد.