قطعا برای شما هم پیش آمده است که بر سر مسائل مختلف در رابطه با همسر خود دچار کشمکش و مشاجره شده باشید، حال تفاوتی نمی‌کند که علت این دعوا چه بوده و یا چه کسی مقصر است.
در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
در هنگام عصبانیت کنترل انسان بر روی خود کم شده و ممکن است هر حرکتی از وی سر بزند، قطعا این مورد برای شما هم پیش آمده است که در هنگام دعوا با همسر خود، عملی انجام داده و یا حرفی بزنید که بعداً از گفتن و یا انجام آن پشیمان بشوید؛ اما چاره چیست؟
در رابطه با همسر خود تا چه میزان احساسی عمل می کنید؟
بطور کلی در هنگام عصبانیت واکنش های مختلفی در مغز رخ می دهد، همین واکنش ها باعث می شوند تا ما حالتی هجومی اتخاذ کرده و به دنبال راهی برای دفاع از خود باشیم در این هنگام عصب های عاطفی ما بکلی از کار خواهند افتاد، دکتر دانیل سیگل این حالت را “جوش آوردن” می نامند.
در این حالت عملکرد مغز بکلی متوقف شده و فرد آماده بروز هرگونه واکنش خصمانه نسبت به حادثه رخ داده است. بر اساس نتایج بدست آمده تمام رفتار های نا شایستی که نسبت به دیگران از جانب ما روی می دهد بر اساس همین واکنش است.
قشر جلویی پیشانی ما وظیفه کنترل عواطف و احساسات را برعهده دارد، ۹پردازش عمل عاطفی اصلی یعنی: تنظیم بدن، برقراری ارتباط، تعادل عاطفی، تنظیم عواطف، انعطاف پذیری، پاسخ، همدلی، بینش یا آگاهی، خودآگاهی، تعدیل ترس ، شهود و در آخر اخلاق بر عهده این قسمت از مغز ما می باشد.
کنترل خود را از دست ندهید
در زمانی که ما در حال دعوا و مشاجره با همسر خود هستیم تمامی این ۹ مورد از کار خواهند افتاد و در نهایت اتفاقی که نباید رخ دهد رخ می دهد، اما چگونه می توانیم در هنگام مشاجره برای برقراری بهتر ارتباط با همسر خود دوباره این حواس را فعال کرده و از بروز مشکل در زندگی زناشویی خود جلوگیری کنیم؟
در زمانی که شما به نقطه اوج عصبانیت می رسید مغز شما قادر به تشخیص اینکه چه رفتاری را با چکسی در پیش گرفته آید نخواهد بود، برای کنترل خود لازم است تا نقطه ای که در حال برانگیخته شدن هستید را بشانسید، در این زمان مغز، شما را برای بروز هرگونه واکنش دفاعی آماده خواهد کرد.
اما نکته مهم اینجاست که در این زمان هیچکدام از پیشنهاد های مغزتان در رابطه به بر خورد و ارتباط با همسر تان درست نخواهد بود، مغز شما همسر شما را فردی متجاوز قلمداد می کند، در حالی که این فقط یک بحث زناشویی است که اگر به درازا کشیده شود عواقب مثبتی را در پی نخواهد داشت.
صبر کلید حل غائله!
اولین توصیه ما به شما در این زمان این است که هیچ کاری نکنید! کمی مکث کنید و اجازه دهید تا قسمت عاطفی مغزتان دوباره به حالت عادی خود باز گردد، یک فعالیت آرامبخش و یا ریتمیک را برای خود در نظر بگیرید تا در این مواقع از آن استفاده کنید.
این فعالیت ریتمیک می تواند شامل گرفتن یک دوش، قدم زدن، شمارش معکوس از ۲۰ تا ۰ و یا کشیدن چند نفس عمیق باشد. لازم است در نظر داشته باشید که شما این کار را برای برقراری آرامش و بازگرداندن تعادل به مغز خود و همسرتان انجام می دهید، پس زمانی که قرار است خانه را برای قدم زدن ترک کنید نباید دوباره در را محکم بکوبید یا کار های اینچنینی که سبب تحریک هر دوی شما خواهد شد.
چهار گام طلایی
به طور کلی، شیوه های ذهن آگاهی می تواند به ما کمک کنند راهی را برای شناخت و بکار گیری افکار و احساسات خود بیابیم بدون اینکه قرار باشد افکار و احساسات بر ما غلبه پیدا کنند؛ این روش شامل ۴ مرحله است که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
مرحله اول، تشخیص
کمی مکث کنید و به احساسی که دارید فکر کنید.
مرحله دوم، پذیرش، تصدیق، کنترل
تحت هر شرایطی اجازه عمل نا گهانی را به مغزتان ندهید و کمی اوضاع را تحمل کنید.
مرحله سوم، فکر و تحقیق کردن
با خود فکر کنید و تجربیات گذشته خود را به یاد بیاورید همچنین می توانید از راهکار هایی که در این مقاله نیز برای شما در رابطه با ارتباط با همسرتان برای شما قرار داده ایم نیز استفاده کنید.
مرحله چهارم، کنترل خود:
درک کنید که این شما هستید که به افکارتان جان می بخشید نه اینکه آنها به شما! در این زمان لازم است تا خود را از انجام هرگونه واکنش دفاعی باز داشته و کمی به مغزتان اجازه دهید تا به حالت پایدار سابق برگردد.
هرچه بیشتر به واکنش ها و عکس العمل های خود بنگریم راحت تر درک خواهیم کرد که ریشه انجام این اعمال به کجا باز می گردد. جالب است بدانید در این هنگام مغز بیشتر از تجربیات خود بهره می گیرد تا احساسات.
رفتار های شما ریشه در خاطرات کودکی تان دارند
این نوع تجربیات با عنوان خاطرات ضمنی خطاب می شوند، خاطرات ضمنی خاطراتی هستند که شما چیز خاصی درباره آنها به یاد ندارید و تنها چیزی که از آنها در خاطر شما است نوع احساستان در آن لحظه است که یا خوب بوده و یا بد مانند: ترس، عصبانیت، وحشت و … در این زمان شما خود را آماده می کنید تا برخوردی مشابه برخورد قبلی که در آن زمان داشته اید، داشته باشید.
واکنش های فرد در بزرگسالی اغلب از این نوع تجربیات نشأت می گیرند، هر کسی ممکن در دوران کودکی خود مشکلاتی داشته بشد که هنوز موفق به حل کردن و کنار آمدن با آنها نشده است.
این مشکلات اغلب در اثر تربیت غلط و بی توجهی والدین در کودک ایجاد می شوند، ریشه این مشکلات می تواند مربوط به بی توجهی به او، سرزنش، عدم حمایت عاطفی و … باشد.
شما یک فرد بالغ هستید
اما می بایست توجه داشت که ما زمانی این رفتار ها را از خود بروز می دادیم که در سنین کودکی بودیم، اما حال که به یک فرد بالغ تبدیل شده این این رفتار دیگر توجیهی نخواهد داشت، در زمان کودکی دیگران رفتار ما را حاصل تفکر کودکانه ما قلمداد می کردند و به نوعی مورد ترحم آنها بودیم.
اما حالا که فرد به سن بلوغ رسیده است بروز رفتار های ناگهانی و نسنجیده از جانب کاری غیر معقول و نا شایسته خواهد بود، پس کنترل احساسات خود را بدست آورد و همچون فردی بالغ در رابطه با همسر خود و دیگران رفتار کنید.
اما لازم است بدانید نکته مثبتی که در این زمینه وجود دارد این است که شما قادر خواهید بود تا به راحتی این روند را تغییر دهید، ذهن شما قادر است تا بخوبی روند برخورد شما در رابطه با همسر و یا سایر عزیزان تان را در مواقع عصبانیت و بروز احساسات تغییر دهد.
خود را بشناسید
این مقاله علاوه بر اینکه سبب بهبود رابطه با همسر تان خواهد شد موجب می شود تا درک صحیح تری از خود داشته باشید و راحت تر بتوانید افکار و احساسات خود را کنترل کنید.
از جمله اعمالی که به وسیله آن قادر خواهیم بود تا رابطه با همسر خود و یا سایر عزیزانمان را بهبود ببخشیم توضیح دادن است، پس از اینکه به درک صحیحی از علل اعمال و رفتار توام با خشونت خود رسیدید می توانید دلیل آنرا برای همسر خود توضیح دهید، البته این امر به معنای مقصر کردن یا قبول تقصیر نیست! بلکه درک صحیحی از رابطه عاشقانه و صادقانه است که به بهبود روابط زناشویی کمک شایانی خواهد کرد.
به عنوان مثال زمانی که مورد بی توجهی همسرتان قرار گرفتید می توانید بجای اینکه به او بگوید “تو اصلا به من توجه نمی کنی” منظور خود را اینگونه بیان کنید “در آن زمان من خیلی ناراحت بودم و به توجه بیشتری نیاز داشتم” هر دوی این جملات یک مفهوم را بیان می کنند اما لحنی متفاوت.
توضیح دادن نشانه ضعف نیست!
توضیح دادن علت این احساس نیز می تواند یک کمک خوب برای درک بیشتر شما توسط همسرتان باشد؛ به عنوان مثال به او بگویید “من در کودکی مورد بی توجهی قرار گرفتم و به همین دلیل بیشتر از حد معقول در مورد این مسئله حساس هستم”.
سعی کنید همواره راجب خود و احساساتان با همسرتان حرف بزنید و ویژگی های شخصیتی خود را بازگو کنید، صداقت بهترین را برای تعامل بهتر با همسرتان است. زمانی که شما علل رفتار های خود را برای او بازگو کنید او نیز بیشتر از گذشته به شما توجه خواهد کرد و این امر سبب خواهد شد تا رابطه زناشویی شما روند بهبود خود را سریع تر طی کند.
این یک حقیقت است که ما کامل نیستیم! پس این انتظار از همه افراد می رود که در برخی مواقع رفتاری از آنها سر بزند که به هیچ وجه قابل انتظار نیست، از این رو لازم است تا بعد از بروز مشاجرات اینچنینی فرصتی را برای ترمیم رابطه با همسر خود در نظر بگیریم و از افزایش وخامت اوضاع جلوگیری کنیم.
به همسرتان گوش دهید
همچنین لازم است تا در این زمان به حرف های همسرتان نیز گوش کنید، احساسی را که او نیز در این زمان تجربه کرده را درک کنید، در یک رابطه زناشویی یک گفت و گوی خوب قادر است کاری شبیه به معجزه را انجام دهد.
پس از پی بردن به علل ایجاد محرک های احساسی ما قادر خواهیم بود تا به صورت ریشه ای این مشکل را برطرف کنیم. این فرآیند به ما کمک خواهد کرد تا نسبت به شریک زندگی خود احساس دلسوزی و حساسیت بیشتری داشته باشیم.
احساس دلسوزی بیشتر نسبت به همسر و رابطه زناشویی فی ما بین باعث خواهد شد تا در هنگام بروز واکنش های انفجاری! کنترل بیشتری بر روی خود داشته باشیم.
درباره نویسنده
دکتر لیزا فیرستون مدیر تحقیقات و آموزش انجمن گلدنون است. دكتر فیرستون یك مدرس موفق و بسیار مشهور است که در كنفرانس های ملی و بین المللی بسیاری را در زمینه روابط زوجین، والدین با فرزند، خودكشی و جلوگیری از خشونت برگزار کرده است. همچنین از دیگر فعالیت های وی می توان به انتشار مقالات و کتب متعددی در زمینه روانشناسی اشاره کرد.
