قتل ناموسی یا قتل یک فرد از روی شرم، اعم از غریبه یا عضوی از خانواده، توسط شخصی انجام می شود که به دنبال حفظ حرمت که به منزله حیثیت و شرافت خود یا خانواده شان است. اغلب قتل های ناموسی به مذهب و دیگر اشکال طبقه بندی اجتماعی سلسله مراتبی یا جنسیت مرتبط است و کسانی که به قتل می رسند اغلب روشن فکرتر از قاتل هستند تا واقعاً «بی آبرو» باشند. بیشتر اوقات، این امر شامل قتل یک زن یا دختر توسط اعضای مذکر خانواده می شود، به دلیل این که مرتکبین معتقدند قربانی باعث آبروریزی یا رسوایی نام خانوادگی، شهرت یا اعتبار شده است. اعتقاد بر این است که قتل های ناموسی از آداب و رسوم قبیله ای سرچشمه گرفته است. قتل های ناموسی در نقاط مختلف جهان و همچنین در جوامع مهاجر در کشورهایی که هنجارهای اجتماعی تشویق کننده قتل های ناموسی را ندارند، رایج هستند. قتل های ناموسی اغلب با مناطق روستایی و قبیله ای اتفاق می افتند، اما در مناطق شهری هم رخ می دهد.
اگرچه قتل های ناموسی توسط کنوانسیون های بین المللی و سازمان های حقوق بشر محکوم می شود، اما اغلب توسط جوامع مختلف توجیه و تشویق می شوند. در مواردی که قربانی فردی خارج از خانواده است، نکشتن این فرد در برخی مناطق باعث میشود که اعضای خانواده به بزدلی و نقص اخلاقی متهم شوند و متعاقباً در جامعه خود مورد انگ اخلاقی قرار گیرند. در مواردی که قربانی یکی از اعضای خانواده است، قتل با این تصور که مجرمان باعث شرمساری یا آبروریزی کل خانواده شده ، شکل میگیرد که میتواند با نقض هنجارهای اخلاقی یک جامعه منجر به طرد اجتماعی شود. دلایل معمولی قتل های ناموسی عبارتند از: داشتن یک رابطه یا داشتن معاشرت با گروه های اجتماعی خارج از خانواده که ممکن است منجر به طرد اجتماعی یک خانواده شود (انگ توسط افراد زیاد). به عنوان مثال می توان به داشتن رابطه جنسی قبل از ازدواج، خارج از ازدواج یا پس از ازدواج (در صورت طلاق یا بیوه شدن)، امتناع از تن دادن به ازدواج اجباری، درخواست طلاق یا جدایی، برقراری روابط بین ادیان مختلف یا روابط با افراد از طبقه متفاوت، قربانی جنایت جنسی، پوشیدن لباس، جواهرات و لوازمی که با انحراف جنسی همراه است، برقراری رابطه با وجود موانع یا ممنوعیت های اخلاقی ازدواج و همجنس گرایی.
اگرچه زن و مرد هر دو مرتکب و قربانی قتل های ناموسی می شوند، در بسیاری از جوامع پیروی از معیارهای اخلاقی متضمن رفتارهای متفاوتی برای مردان و زنان است، از جمله معیارهای سختگیرانه تر برای عفت برای زنان. در بسیاری از خانواده ها، انگیزه ناموسی توسط مردان به عنوان دستاویزی برای محدود کردن حقوق زنان مورد استفاده قرار می گیرد.
تعاریف
دیده بان حقوق بشر «قتل ناموسی» را چنین تعریف می کند:
جنایات ناموسی اعمال خشونت آمیز، معمولاً قتل، توسط اعضای مرد خانواده علیه اعضای زن خانواده است که به نظر می رسد باعث آبروریزی خانواده شده است. یک زن شاید به دلایل مختلفی مورد هدف خانواده خود قرار گیرد، از جمله، امتناع از ازدواج، قربانی تجاوز جنسی، درخواست طلاق (حتی از شوهر بدسرپرست) یا ارتکاب زنا. صرفاً این تصور که زن به گونهای عمل کرده است که «بی آبرویی» را به خانواده وارد کند، برای شروع حمله کافی است.
همچنین مردان می توانند قربانی قتل های ناموسی شوند که توسط اعضای خانواده زنی انجام می شود که تصور می شود با آنها رابطه نامناسبی دارند. یا توسط اعضای خانواده خودکه در این مورد اغلب به همجنس گرایی مرتبط هستند.
مشخصات کلی
بسیاری از قتل های ناموسی توسط چند نفر از اعضای یک خانواده برنامهریزی میشوند، گاهی اوقات از طریق یک «شورای خانواده» رسمی. تهدید به قتل به عنوان وسیله ای برای کنترل رفتار، به ویژه در مورد تمایلات جنسی و ازدواج که ممکن است به عنوان وظیفه ای برای برخی یا همه اعضای خانواده در نظر گرفته شود، استفاده می شود. اعضای خانواده ممکن است احساس کنند که مجبورند برای حفظ آبروی خانواده در جامعه و پرهیز یا دوری از انگ، به ویژه در جوامع صمیمی و پر رفت و آمد، اقدام کنند. مرتکبین قتل ناموسی اغلب با انگ منفی در جوامع خود مواجه نمی شوند، چون رفتار آنها موجه تلقی می شود.
وسعت (مقدار)
به سختی می توان آمار موثق قتل های ناموسی را به دست آورد، تا حد زیادی به این دلیل که «ناموس» به درستی تعریف نشده است. در نتیجه، معیارهایی برای تعیین عینی اینکه آیا یک مورد خاص مصداق قتل ناموسی است یا خیر، به سختی ارائه می شود. به دلیل فقدان تعریف روشن از «ناموس» و معیارهای منسجم، اغلب فرض بر این است که زنان بیشتر از مردان قربانی قتلهای ناموسی میشوند و تعداد قربانیان اغلب منحصراً شامل زنان میشود.
قتل های ناموسی در بسیاری از نقاط جهان رخ می دهد، اما بیشتر در خاورمیانه، جنوب آسیا و شمال آفریقا گزارش شده است.
از نظر تاریخی، قتل های ناموسی در اروپای جنوبی نیز رایج بود و «اقدامات قتل های ناموسی در کشورهای مدیترانهای مانند ایتالیا و یونان وجود داشته است».
ابزار و روش های قتل های ناموسی
روش های قتل عبارتند از: سنگسار، چاقو زدن، ضرب و شتم، سوزاندن، سر بریدن، حلق آویز کردن، بریدن گلو، اسیدپاشی کشنده، تیراندازی و خفه کردن. این قتل گاهی در ملاء عام انجام می شود تا به سایر افراد جامعه در مورد عواقب احتمالی درگیر شدن در آنچه به عنوان رفتار غیرقانونی تلقی می شود هشدار دهد.
استفاده از خردسالان به عنوان عاملان قتل های ناموسی
اغلب دختران و پسران خردسال از سوی خانواده به عنوان قاتل انتخاب می شوند تا قتل از مطلوب ترین نتیجه قانونی برخوردار شود. معمولاً از پسران و برخی مواقع از زنان خانواده خواسته میشود که رفتار خواهران خود یا سایر زنان خانواده را از نزدیک کنترل و نظارت کنند تا مطمئن شوند که زنان کاری برای خدشه دار کردن «آبرو» و «شهرت» خانواده انجام نمیدهند. اغلب از پسران خواسته می شود که قتل را انجام دهند و در صورت امتناع، ممکن است با عواقب جدی خانواده و جامعه به دلیل کوتاهی در انجام “وظیفه” خود مواجه شوند.
فرهنگ
ویژگی های فرهنگی عمومی
ویژگی های فرهنگی که منجر به قتل های ناموسی می شود پیچیده است. قتل های ناموسی شامل خشونت و ترس به عنوان ابزاری برای حفظ کنترل است. استدلال میشود که قتل های ناموسی ریشه در میان مردم عشایر و گله داران دارد: چنین جمعیت هایی همه اشیای با ارزش خود را با خود حمل می کنند و در معرض خطر سرقت قرار می گیرند و به قانون مراجعه نمی کنند. در نتیجه برانگیختن ترس، استفاده از پرخاشگری و ایجاد شهرت برای انتقام جویی خشونت آمیز برای حفاظت از اموال بر سایر رفتارها ارجحیت دارد. در جوامعی که قانون ضعیفی وجود دارد، مردم باید شهرت شدیدی برای خود ایجاد کنند.
در بسیاری از فرهنگ ها که ناموس از ارزشی مرکزی برخوردار است، مردان منبع یا عوامل فعال آن ناموس هستند، در حالی که تنها تأثیری که زنان می توانند بر ناموس داشته باشند، از بین بردن آن است. وقتی که آبروی خانواده یا قبیله توسط یک زن از بین رفته، نیاز به انتقام فوری برای بازگرداندن آبروی از دست رفته هست تا خانواده از خطر از دست دادن وجهه خود در اجتماع دور بماند. همانطور که در بیانیه عفو بین الملل آمده است:
تهمت ناموس نابخشودنی است: زنانی که سوء ظن به آنها وارد شده ، اجازه دفاع از خود را ندارند و اعضای خانواده هیچ جایگزین قابل قبول اجتماعی ندارند جز اینکه با حمله به زن، لکه ای از ناموس خود را پاک کنند.
رابطه بین دیدگاه های اجتماعی در مورد تمایلات جنسی زنان و قتل های ناموسی پیچیده است. روشی که از طریق آن زنان در جوامع مبتنی بر ناموس برای مردان بی آبرو می شوند، اغلب از طریق رفتار جنسی آنهاست. در واقع، خشونت مربوط به بیان جنسی زنان از زمان روم باستان، زمانی که پدر خانواده حق کشتن یک دختر مجرد فعال جنسی یا یک همسر زناکار را داشت، ثبت شده است. در اروپای قرون وسطی، قوانین یهودی اولیه سنگسار را برای زن زناکار و شریک زندگی او الزامی می کرد.
کارولین فلوهر-لوبان، استاد مردم شناسی در کالج رود آیلند می نویسد که یک عمل یا حتی عمل ادعایی، هر گونه رفتار نادرست جنسی زنانه، نظم اخلاقی فرهنگ را به هم می زند و خونریزی تنها راه رفع شرم ناشی از اعمال و بازگرداندن تعادل اجتماعی است. با این حال، رابطه بین ناموس و تمایلات جنسی زن رابطه پیچیده ای است و برخی از نویسندگان استدلال می کنند که این جنسیت زنان به خودی خود «مشکل» نیست، بلکه تصمیم گیری زنان در رابطه با آن و همچنین باروری مشکل اصلی است. شریف کنعانا، استاد مردم شناسی دانشگاه بیرزیت، میگوید که قتل ناموسی عبارت است از:
موضوع پیچیده ای که به عمق تاریخ جامعه اسلامی می پردازد. آنچه مردان خانواده، قبیله یا طایفه در جامعه پدری به دنبال کنترل آن هستند، قدرت تولید مثل است. زنان برای قبیله کارخانه ای برای مرد سازی در نظر گرفته می شدند. قتل ناموسی وسیله ای برای کنترل قدرت یا رفتار جنسی نیست. آنچه پشت آن است، مسئله باروری یا قدرت تولید مثل است.
در برخی فرهنگها، قتل های ناموسی کمتر از سایر قتل ها جدیتر تلقی میشوند، زیرا این قتل ها از سنتهای فرهنگی دیرینه ناشی میشوند و بنابراین مناسب یا قابل توجیه تلقی میشوند. علاوه بر این، طبق نظرسنجی انجام شده توسط شبکه آسیایی بی بی سی، از هر 500 مورد، 1 نفر از هر 10 نفر جوانان آسیای جنوبی که مورد بررسی قرار گرفتند گفتند که از هر قتل کسی که ناموس خانواده آنها را تهدید کند، چشم پوشی می کنند.
نغات توفیق از مرکز منابع زنان شیرکتگاه در لاهور، پاکستان می گوید: “این قتل ها اتحاد نامقدسی است که علیه زنان کار می کند: قاتلان به کاری که انجام داده اند افتخار می کنند، رهبران قبایل از این عمل چشم پوشی می کنند و از قاتلان محافظت می کنند و پلیس نیز از آنها چشم پوشی می کند.” حنا جیلانی، حقوقدان و فعال حقوق بشر می گوید: “حق زندگی زنان در پاکستان مشروط به رعایت هنجارها و سنت های اجتماعی است.”
یک مطالعه ترکی در ژوئیه 2008 توسط تیمی از دانشگاه دیکل در مورد قتلهای ناموسی در منطقه جنوب شرقی آناتولی، منطقه عمدتاً کردنشین ترکیه، تا کنون نشان داده که قتل ناموسی یا انگ اجتماعی وجود دارد. همچنین اظهار می کند که این عمل به ساختار اجتماعی فئودالی مربوط نمی شود، “همچنین مرتکبینی وجود دارند که فارغ التحصیلان دانشگاهی تحصیلکرده هستند. 60 درصد از تمام کسانی که مورد بررسی قرار گرفتند، یا فارغ التحصیل دبیرستان یا دانشگاه یا حداقل با سواد هستند. ”
در دوران معاصر، تغییر وضعیت فرهنگی و اقتصادی زنان نیز برای توضیح وقوع قتل های ناموسی مورد استفاده قرار گرفته است. زنان در فرهنگ های عمدتاً مردسالارانه که استقلال اقتصادی از خانواده های خود به دست آوردهاند، بر خلاف فرهنگ مردانه شان هستند. برخی از محققان استدلال می کنند که تغییر به سمت مسئولیت بیشتر برای زنان و کمتر برای پدران آنها ممکن است باعث شود که اعضای مرد خانواده آنها به شیوه های ظالمانه و گاهی خشونت آمیز رفتار کنند تا اقتدار را به دست آورند.
همچنین این تغییر فرهنگ می تواند بر فرهنگ های غربی مانند بریتانیا در میان جوامع آسیای جنوبی و خاورمیانه تأثیر بگذارد، جایی که قتل های ناموسی اغلب زنانی را هدف قرار می دهند که به دنبال استقلال بیشتر و پذیرش ارزش های به ظاهر غربی هستند. برای خانواده هایی که اصل و نسب خود را به خاورمیانه یا آسیای جنوبی بازمی گردانند، قتلهای ناموسی زنان را به دلیل پوشیدن لباسهایی که غربی تلقی میشود، داشتن دوست پسر یا امتناع از پذیرش ازدواج اجباری هدف قرار دادهاند.
فرینا علم (Fareena Alam)، سردبیر یک مجله مسلمان، می نویسد که قتل های ناموسی که در فرهنگ های غربی مانند بریتانیا رخ می دهد تاکتیکی برای خانواده های مهاجر برای مقابله با پیامدهای بیگانه شهرنشینی است. فرینا استدلال می کند که مهاجران به فرهنگ خانه و خویشاوندان خود نزدیک می مانند، زیرا یک شبکه ایمنی فراهم می کند. او می نویسد که:
در روستاهای ما، حوزه کنترل مردان، با یک سیستم پشتیبانی بزرگ گسترده تر بود. در واقع بر خلاف روستا در شهرهای پر از غریبهها، عملاً هیچ کنترلی روی اینکه اعضای خانواده با چه کسی مینشینند، صحبت میکنند یا کار میکنند وجود ندارد.
فرینا استدلال می کند که بنابراین تلاش برای بازگرداندن کنترل و احساس بیگانگی است که در نهایت منجر به قتل ناموسی می شود.
محرک های خاص قتل های ناموسی
- امتناع از ازدواج ترتیب داده شده یا اجباری
امتناع از ازدواج ترتیب داده شده یا ازدواج اجباری اغلب علت قتل ناموسی است. اگر ازدواج اتفاق نیافتد و نامزد بدون اطلاع قبلی اعضای خانواده با فرد دیگری رابطه برقرار کند، خانواده ای که ازدواج را از قبل تنظیم کرده است، خطر رسوایی دارد.
- خواستن طلاق
تلاش زن برای طلاق یا جدایی بدون رضایت شوهر یا خانواده هم می تواند محرک قتل های ناموسی باشد. در فرهنگ هایی که ازدواج ها اجباری است و کالاها اغلب بین خانوادهها رد و بدل میشود، تمایل یک زن به درخواست طلاق اغلب به عنوان توهین به مردانی تلقی میشود که در این معامله مذاکره کردهاند. زنان با افشای مشکلات زناشویی خود در خارج از خانواده، خانواده را در معرض بی آبرویی عمومی قرار می دهند.
- ادعاها و شایعات در مورد یکی از اعضای خانواده
در فرهنگ های خاص، ادعایی علیه یک زن میتواند برای خدشه دار کردن شهرت خانوادهاش کافی باشد و باعث قتل ناموسی شود: ترس خانواده از طرد شدن توسط جامعه بسیار زیاد است.
- قربانیان تجاوز جنسی
در خیلی از فرهنگ ها، قربانیان تجاوز جنسی با خشونت شدید، از جمله قتل های ناموسی، از سوی خانواده ها و بستگان خود مواجه می شوند. در بسیاری از نقاط جهان، زنانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، به عنوان «بیآبرویی» یا «ننگ» برای خانوادههای خود در نظر گرفته می شوند. این امر به ویژه در صورت باردار شدن قربانی اتفاق می افتد.
در بسیاری از جوامع، باکرگی زن باید حفظ شود. سوزان روگی می نویسد: “باکرگی یک زن دارایی مردان اطرافش است، ابتدا پدرش، سپس هدیه ای برای شوهرش و همچنین جهیزیه مجازی به محض فارغ التحصیلی برای ازدواج.”
- همجنس گرایی
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد همجنس گرایی می تواند به عنوان زمینه ای برای قتل ناموسی توسط بستگان تلقی شود. در واقع تنها اعمال جنسی همجنسگرا نیست که باعث خشونت میشود، رفتارهایی که به عنوان بیان جنسیت نامناسب در نظر گرفته میشوند (مثلاً رفتار مردانه یا لباس پوشیدن به شیوهای «زنانه») همچنین میتوانند سوء ظن را ایجاد کنند و منجر به خشونت ناموسی شوند.
در یک مورد، یک مرد همجنس گرا اردنی مورد اصابت گلوله برادرش قرار گرفت و زخمی شد. در موردی دیگر، در سال 2008، احمد یلدیز، دانشجوی همجنس گرای ترک تبار کُرد، بیرون یک کافه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بعداً در بیمارستان درگذشت. جامعه شناسان این قتل را اولین قتل ناموسی همجنس گرایان در ترکیه نامیده اند. در سال 2012، یک جوان 17 ساله همجنس گرا توسط پدرش در ترکیه در استان دیاربکر در جنوب شرقی ترکیه به قتل رسید.
کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان بیان می کند که “ادعاهای مطرح شده توسط افراد دگرباش جنسی اغلب نشان دهنده قرار گرفتن در معرض خشونت فیزیکی و جنسی، دوره های طولانی بازداشت، سوء استفاده پزشکی، تهدید به اعدام و قتل ناموسی است.”
یک مطالعه در سال 2019 نشان داد که سوء استفاده از «ناموس» ضد همجنسگرایان در چهار کشور آسیایی مورد بررسی (هند، ایران، مالزی و پاکستان) و در میان مردم آسیایی بریتانیا نسبت به یک نمونه سفیدپوست بریتانیایی حمایت بیشتری پیدا کرد. این مطالعه همچنین نشان داد که زنان و جوانان کمتر از چنین سوء استفاده های «ناموسی» حمایت میکنند. مسلمانان و هندوها نسبت به مسیحیان یا بودایی ها که کمترین امتیاز را در بین گروه های مذهبی مورد بررسی داشتند، به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از سوء استفاده از ناموس استقبال می کردند.
- همسران مرد ممنوع
در خیلی از فرهنگ های مبتنی بر ناموس، یک زن از طریق فروتنی خود آبروی خود را حفظ میکند. اگر مردی از طریق قرار ملاقات یا رابطه جنسی با زن، حیا و آبرو را به هم بزند (مخصوصاً اگر باکرگی او از بین رفته باشد)، مرد به زن بی احترامی کرده، هر چند این رابطه با رضایت باشد. بنابراین برای بازگرداندن آبروی از دست رفته زن، اعضای مرد خانواده او اغلب مجرم را کتک می زنند و به قتل می رسانند. گاهی اوقات، خشونت به اعضای خانواده مجرم نیز گسترش می یابد، زیرا حملات ناموسی به عنوان درگیری های خانوادگی تلقی می شود.
- روابط بین ادیان و خارج از قبیله
برخی از فرهنگ ها دارای نظام های اجتماعی بسیار قوی هستند که مبتنی بر قشربندی اجتماعی است که مشخصه آن ازدواج با افراد داخل طایفه و انتقال ارثی سبک زندگی است که اغلب شامل شغل، موقعیت آیینی در سلسله مراتب، تعامل اجتماعی مرسوم و طرد بر اساس مفاهیم فرهنگی پاکی و آلودگی است. سیستم قبیله ای در هند نمونه این فرهنگ است. در چنین فرهنگهایی، اغلب انتظار میرود که فرد تنها با افراد اهل ایل و تبار خود ازدواج کرده و روابط بسته تشکیل دهد و از ازدواج با طایفههای دیگر اجتناب کند. وقتی که این قوانین، از جمله روابط با افراد از مذاهب متفاوت نقض شود، می تواند منجر به خشونت، از جمله قتل های ناموسی شود.
- رفت و آمد به خارج از خانه
در برخی از فرهنگ ها، انتظار می رود که زنان در درجه اول نقش خانه داری و حبس در خانه را داشته باشند. چنین ایده هایی اغلب بر اساس اعمالی مانند پوردا است. پوردا یک عمل مذهبی و اجتماعی گوشه نشینی زنان است و طبق آن زن در یک اتاق جداگانه یا پشت پرده زندگی می کند و در میان برخی از جوامع مسلمان و هندو رایج است. اغلب لزوم ماندن زنان در خانه، پرهیز از معاشرت بین زن و مرد و پوشش کامل بدن زنان از جمله قوانین است است. وقتی که این قوانین نقض می شود، از جمله با لباس پوشیدن به گونه ای که نامناسب تلقی می شود یا نشان دادن رفتاری که نشانه نافرمانی است، خانواده ممکن است با خشونت و حتی قتل های ناموسی به این رفتار پاسخ دهد.
- انکار یا تغییر دین
نقض اصول اعتقادی مذهبی، مانند تغییر یا انکار دین میتواند باعث قتل های ناموسی شود. چنین عقایدی توسط قوانین در برخی کشورها پشتیبانی می شوند: کفر در افغانستان، ایران، نیجریه، پاکستان، عربستان سعودی و سومالی مجازات اعدام دارد. در خیلی از کشورهای دیگر مجازات زندان دارد. همچنین ارتداد در 25 کشور غیرقانونی است و در برخی از آنها مجازات اعدام وجود دارد.
علل
دلایل متعددی وجود دارد که سبب قتل های ناموسی می شود و عوامل متعددی با یکدیگر در تعامل هستند.
- دیدگاه ها در مورد زنان
قتل های ناموسی اغلب نتیجه دیدگاه های شدیداً زن ستیزانه نسبت به زنان و موقعیت زنان در جامعه است. در این جوامع سنتی مردانه، زنان ابتدا به پدر و سپس به شوهران خود وابسته هستند که از آنها انتظار می رود که از آنها اطاعت کنند. زنان به عنوان دارایی در نظر گرفته می شوند و نه به عنوان افرادی که دارای اختیار خود هستند. به این ترتیب، آنها باید تسلیم شخصیتهای اقتدار مرد در خانواده شوند و عدم انجام این کار میتواند منجر به خشونت شدید به عنوان مجازات شود. در واقع خشونت به عنوان راهی برای تضمین تبعیت و جلوگیری از شورش در نظر گرفته می شود. به گفته شهید خان، استاد دانشگاه آقاخان در پاکستان: “زنان بدون در نظر گرفتن طبقه، قوم یا گروه مذهبی، دارایی مردان خانواده محسوب می شوند. صاحب ملک حق دارد در مورد سرنوشت آن تصمیم گیری کند. مفهوم مالکیت، زن را به کالایی تبدیل کرده است که می توان آن را مبادله کرد، خرید و فروخت. در چنین فرهنگهایی، زنان اجازه ندارند بر بدن و تمایلات جنسی خود کنترل داشته باشند: اینها دارایی مردان خانواده، پدر (و سایر خویشاوندان مرد) هستند که باید تا زمان ازدواج از باکرگی اطمینان حاصل کنند و بعد دارایی شوهری که تمایلات جنسی زنش تابع اوست. زن نباید با انجام رابطه جنسی قبل از ازدواج یا زنا، حقوق مالکیت قیم خود را تضعیف کند.
- فرهنگ های ناموس و شرم
مفهوم ناموس خانواده در بسیاری از جوامع در سراسر جهان خیلی بزرگ است. سازمان ملل تخمین می زند که سالانه 5000 زن و دختر به خاطر قتل های ناموسی به قتل می رسند که به طور گسترده در خاورمیانه و جنوب آسیا گزارش می شود، این قتل ها در کشورهای مختلف مانند برزیل، کانادا، ایران، اسرائیل، ایتالیا، اردن، مصر، سوئد، سوریه، اوگاندا، بریتانیا، ایالات متحده و سایر کشورها اتفاق می افتد. در فرهنگ های ناموسی، مدیریت ناموس یک اخلاق اجتماعی مهم است. از مردان انتظار میرود که سختگیرانه رفتار کنند و نسبت به بیاحترامی بی تحمل باشند و از زنان انتظار می رود که به خانواده وفادار باشند و در عین حال عفیف باشند. توهین به ناموس شخصی یا خانوادگی شما باید با پاسخ مواجه شود، در غیر این صورت این لکه ننگ می تواند بسیاری از افراد دیگر در خانواده و جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. چنین اعمالی اغلب شامل رفتارهای زنانه می شود که مربوط به رابطه جنسی خارج از ازدواج یا نحوه لباس پوشیدن است، اما ممکن است شامل همجنس گرایی مردانه نیز باشد (مانند قتل های ایمو در عراق). اتفاقاتی که بعد از آن خانواده احترام خود را در جامعه از دست بدهد و شاید آن فرد توسط بستگان خود طرد شود. تنها راهی که از نظر آنها می تواند وجود داشته باشد تا شرم را پاک کند، از طریق قتل ناموسی است. فرهنگ هایی که قتل های ناموسی در آنها اتفاق می افتد معمولاً «فرهنگهای جمعگرایانه» در نظر گرفته می شوند، جایی که خانواده مهمتر از فرد است و استقلال فردی تهدیدی برای خانواده و ناموس آن تلقی می شود.
اگرچه در یک دنیای مدرن ممکن است به نظر برسد که قتل های ناموسی با سنت های مذهبی خاصی گره خورده است، داده ها این ادعا را تأیید نمی کنند. تحقیقات در اردن نشان داد که نوجوانانی که قتل ناموسی را به شدت تأیید میکنند، در واقع از خانواده های مذهبی تر از نوجوانانی که آن را رد میکنند، نیامدهاند. ایدئولوژی ناموس یک پدیده فرهنگی است که به نظر نمی رسد چه در کشورهای خاورمیانه و چه در کشورهای غربی به مذهب مربوط باشد. قتل های ناموسی احتمالاً سابقه طولانی در جوامع بشری دارند که پیش از بسیاری از ادیان مدرن هستند. در ایالات متحده، یک روند (مُد) روستایی که به عنوان “اثر زندگی شهر کوچک” شناخته می شود، حوادث قتل های ناشی از بحث و جدل را در میان مردان سفیدپوست به نمایش می گذارد، به ویژه در ایالت های ناموسی در جنوب و غرب، جایی که همه “نام شما را می دانند و ناموس شما را می شناسند.” این امر به طور مشابه در مناطق روستایی در سایر نقاط جهان مشاهده می شود.
فرهنگ های ناموسی در مکان های آسیبپذیر اقتصادی و با فقدان حاکمیت قانون، جایی که نمی توان بر اجرای قانون برای محافظت از افراد حساب کرد، نفوذ می کند. سپس مردم به ناموس خود متوسل می شوند تا از آنها در برابر استثمار اجتماعی محافظت کنند و یک مرد باید “از خود دفاع کند” و برای انجام این کار به دیگران متکی نباشد. از دست دادن شرافت، از دست دادن این سد محافظ است. داشتن ناموس در چنین جامعه ای می تواند موقعیت اجتماعی و فرصت های اقتصادی و اجتماعی را به ارمغان بیاورد. وقتی ناموس از بین میرود، یک فرد یا خانواده در فرهنگ ناموسی میتواند از نظر اجتماعی طرد شود، با فرصتهای اقتصادی محدودی مواجه شود و برای یافتن همسر با مشکل مواجه شود.
قوانین و استعمار اروپا
چارچوب های قانونی می تواند قتل های ناموسی را تشویق کند. چنین قوانینی از یک طرف شامل ملایمت در قبال این قتل ها و از از سوی دیگر، جرم انگاری رفتارهای مختلف، مانند رابطه جنسی خارج از ازدواج، لباس پوشیدن «ناشایست» در مکان های عمومی یا اعمال جنسی همجنسگرایانه، با این قوانین به عنوان راهی برای اطمینان دادن به مرتکبان قتل های ناموسی که افرادی که دست به این رفتارها میزنند مستحق مجازات هستند.
در امپراتوری روم، قانون روم Lex Julia de adulteriis coercendis که توسط آگوستوس سزار اجرا شد، قتل دختران و معشوقه هایشان را که به دست پدرانشان زنا می کردند، همچنین قتل معشوق زن زناکار را به دست شوهرش مجاز میدانست.
قیمومت فرانسه بر لبنان باعث شد که قانون جزایی این کشور در سالهای 1943-1944 در آنجا وضع شود، با قانون لبنان الهام گرفته از فرانسه برای زنای محصنه که صرفاً اتهام زنا علیه زنان را مجاز میداند که حداکثر مجازات آن دو سال زندان است در حالی که مردان باید دستگیر شوند. در عمل و نه صرفاً متهم، و فقط به یک سال زندان محکوم می شوند.
در پاکستان، این قانون بر اساس قانون مجازات هند (IPC) 1860 است که توسط مقامات استعماری در هند بریتانیا اجرا شد، که اجازه تخفیف مجازات را برای اتهامات حمله یا زور جنایی در مورد “تحریک شدید و ناگهانی” می داد. . این بند برای توجیه وضعیت قانونی قتل ناموسی در پاکستان استفاده شد، اگرچه IPC هیچ اشاره ای به آن نمی کند. در سال 1990، دولت پاکستان این قانون را اصلاح کرد تا آن را با شریعت منطبق کند و دادگاه فدرال شریعت پاکستان اعلام کرد که «طبق آموزههای اسلام، تحریک، هر چقدر هم که شدید و ناگهانی باشد، شدت جرم قتل کاهش نمییابد.» با این حال، قضات پاکستانی هنوز هم گاهی اوقات احکام ملایمی را برای قتل های ناموسی صادر می کنند و دلیل آن نیز ذکر استناد IPC به یک “تحریک شدید و ناگهانی” است.
خودکشی اجباری به عنوان جایگزین
خودکشی اجباری ممکن است جایگزینی برای قتل ناموسی باشد. در این صورت، اعضای خانواده خود قربانی را مستقیماً به قتل نمیرسانند، بلکه او را مجبور به خودکشی میکنند تا از مجازات در امان بمانند. گزارش شده است که چنین خودکشی هایی در جنوب شرقی ترکیه رایج است. گزارش شده است که در سال 2001، 565 زن در جرایم ناموسی در ایلام، ایران جان خود را از دست دادند که از این تعداد، 375 مورد به عنوان خودسوزی گزارش شده است. در سال 2008، خودسوزی “در تمام مناطق کردنشین (در ایران) که در آن بیشتر از سایر نقاط ایران رایج بود». ادعا می شود که در کردستان عراق بسیاری از مرگ ها به عنوان “خودکشی زنان” به منظور پنهان کردن جنایات مربوط به ناموس گزارش می شود.
بازگرداندن آبرو از طریق ازدواج اجباری
در مورد زن یا دختر مجردی که با مردی معاشرت می کند، باکرگی را از دست می دهد یا مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد، خانواده ممکن است با یک «تفنگ ساچمه ای» تلاش کند «عزت» خود را بازگرداند. داماد معمولاً مردی است که زن یا دختر را «بی آبرو» کرده است، اما اگر این امکان وجود نداشته باشد، خانواده ممکن است سعی کنند ازدواج اجباری با مرد دیگری که اغلب بخشی از خانواده بزرگ کسی است که با زن یا دختر مرتکب اعمال نادرست شده ترتیب دهند. به عنوان جایگزینی برای قتل ناموسی، زن یا دختر چاره ای جز پذیرش ازدواج ندارند. انتظار می رود خانواده مرد همکاری کنند و برای زن داماد تهیه کنند.
منبع:
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Honor_killing