بیشتر ما به خاطر دلایل مختلفی که در ذهن خود داریم زمانی که باید به رابطه خود پایان دهیم از انجام اینکار سر باز می زنیم. برخی از افراد از تنها شدن واهمه دارند. برخی هم هستند که دوست ندارند رابطه طولانی مدتی که رویش سرمایه گذاری کرده اند را برای همیشه قطع کنند. اما واقعیت این است که خیلی از افراد نشانه های پایان رابطه را تنها بدین دلیل این که همه چیز خوب است نادیده می گیرند. این نادیده گرفتن تا زمانی ادامه پیدا می کند که دیگر کاری از دو طرف بر نمی اید و آن ها چاره ای جز قطع رابطه ندارند.
دانستن زمان دقیق پایان رابطه کار آسانی نیست. اینکار به دو طرفی که با هم رابطه دارند و شرایطی که در آن زندگی می کنند بستگی دارد. اما باید بدانید که شواهد مستمری هم برای قطع رابطه وجود دارد. دنبال کردن این سرنخ ها شما را به این نتیجه خواهد رساند که باید برای همیشه از رابطه ای که در آن قرار دارید دور شوید.
دکتر گاتمن یکی از نظریه پردازانی است که تلاش کرده این نشانه ها را مورد بررسی قرار دهد. او زمانی که داده های موجود را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد دریافت هنگامی که ۴ نشانه رفتاری بین زوجین بروز می کند احتمال طلاق تا ۸۳ درصد افزایش می یابد. بیشتر روانشناسان بر این باورند که این ارتباط تنها ۲۰ الی ۳۰ درصد است و احتمال بروز طلاق ۸۰ درصدی نادر است اما با گذشت سال ها و انجام مطالعات مختلف چنین نتایجی به خوبی تایید شده است.
گاتمن این ۴ نشانه رفتاری را چهار سوار مشکل ساز ازدواج نامید. اگرچه او بیشتر با ازدواج سر و کار داشت اما این سوارها در روابط دیگر بین انسان ها هم ممکن است دیده شود و بروز چنین نشانه هایی بسیار مخرب خواهد بود.
اولین سوار: انتقاد
انتقاد با شکایت کردن فرق دارد. انتقاد در مورد انسان هاست و دیگر به شرایط یا فعالیت های مشکل زا اشاره نمی کند. به عنوان مثال ، نمونه زیر نشان دهنده شکایت است:
“دوست دارم تو در شستن ظرف ها کمکم کنی. من کارهای زیادی دارم که باید انجام بدهم و تو روی مبل دراز کشیده ای و داری تلویزیون تماشا می کنی. من باید همیشه سر پا باشم و خانه را تمیز کنم. اگر در کارهای خانه به من کمک کنی قطعا همه چیز زودتر تمام می شود.”
حالا اجازه دهید نمونه ای از انتقاد را با هم مرور کنیم:
” تو خیلی مغروری. هرگز در مورد احساس من و کارهایی که برایت انجام داده ام فکر نمی کنی. دوست دارم برای یکبار هم که شده خودت را جای دیگران بگذاری و به دیگران هم فکر کنی. از اینکه فقط به خودت فکر می کنی خسته نشدی؟ !”
این دو مثال تفاوت اشکاری با هم دارد. تفاوت این دو جمله در این است که در مثال اول رفتار خاص فرد هدف قرار می گیرد و در مثال دوم این خودِ شخص است که انتقاد می شود.
زمانی که انتقاد وارد رابطه می شود به معنای پایان رابطه نخواهد بود. بیشتر ما زمانی که عصبانی می شویم ممکن است به روش های انتقادی هم روی بیاوریم. اما هنگامی که انتقاد به یک روش همیشگی در رابطه تبدیل می شود می تواند مشکلات زیادی برایتان ایجاد کند و باعث پایان رابطه شود.
اگر شما هم به طور مداوم همسر خودتان را مورد انتقاد قرار می دهید یا احساس می کنید او به طور مداوم از شما انتقاد می کند باید قبل از اینکه چنین شرایطی به مشکل بزرگی تبدیل شود آن را حل کنید. در این برهه، رابطه را می توان نجات داد اما وجود انتقاد همیشگی نشانه بدی است و شما باید برای حل آن به دنبال کمک باشید.
سوار دوم: تحقیر و اهانت به عنوان نشانه پایان رابطه
خیلی از ما ممکن است در شرایط مختلف چنین احساسی را تجربه کرده باشیم. زمانی که دیگران از رفتارهای احترام آمیز در برابر ما استفاده نمی کنند ممکن است رابطه موجود وارد فاز جدیدی به نام اهانت و تحقیر شود. خود ما هم دیگران را سرزنش می کنیم، از جملات طعنه آمیز استفاده می کنیم، چشمانمان را برایشان گرد می کنیم یا سرشان داد می زنیم و تحقیرشان می کنیم. ممکن است آن ها را با نام کوچکشان صدا کنیم یا به باد تمسخر بگیریم.
هدف از چنین رفتارهایی کوچک و پست شمردن دیگران است و باعث می شود فرد احساس بی ارزشی کند.
اگر تا به حال کسی شما را مورد تحقیر و اهانت قرار داده باشد حتما به خوبی احساسی که درون فرد ایجاد می شود را می شناسید.استفاده از همین رفتار در برابر همسر نیز نشان دهنده نبود احترام برای طرف مقابل، احساسات و نیازهایش است. گاهی از اوقات بروز این نشانه به معنای پایان رابطه خواهد بود.
زمانی که اهانت و تحقیر به یک موضوع همیشگی در رابطه تبدیل می شود، پرچم قرمز هشداردهنده بالا می رود. چنین شرایطی بدین معنی است که همسر شما دیگر احترامی برایتان قائل نیست و تلاش دارد سلطه خودش را بر روی رابطه نشان دهد. حالا دیگر عشق زیادی بین دو طرف باقی نمانده و ممکن است مشکلات زیادی پدیدار شود.
اگر همسرتان چنین رفتاری با شما دارد به احتمال زیاد دیگر نگران تان نیست و اهمیتی برایش ندارید. اگر شما با اهانت و تحقیر با همسر خود رفتار می کنید از خودتان بپرسید چرا هنوز با او هستید و به فکر پایان رابطه نیافتاده اید. زمانی که احترامی بین دو نفر وجود ندارد، شانس نجات آن رابطه نیز بسیار اندک خواهد بود.
سوار سوم: حالت دفاعی به خود گرفتن
زمانی که حالت تدافعی به خود می گیرید تلاش می کنید مسئولیت رفتارهایتان را نپذیرید و آن را به عهده طرف مقابل بیندازید.
با معطوف کردن سرزنش به موقعیت های خارجی احتمال بروز حالت تدافعی وجود خواهد داشت اما بیشتر اوقات صرفا فرد دوست دارد مسئولیت کارهایش را به گردن دیگری بیندازد و خود از زیر بار مسئولیت هایش در برود.
اجازه دهید یک واکنش تدافعی را با مثالی بررسی کنیم:
“احساس می کنم دیگر رابطه جنسی خوبی با من نداری و به نیازها و خواسته هایم توجهی نمی کنی.”
” خوب اگر مدام در مورد شستن ظرف ها سر من نق نزنی من هم می توانم رابطه جنسی خوبی با تو داشته باشم.”
حالت تدافعی ممکن است به همراه توهین و اهانت بروز کند. این موضوع در مثال بالا به خوبی مشهود بود. همسر نگرانی های طرف مقابل را نمی شنود و فقط تلاش می کند مسئولیت کارها و رفتارش را به گردن او بیندازد. این دو نفر توجهی به نیازهای هم ندارند و نمی خواهند مسئولیت کارهایشان را بپذیرند.
به طور کلی انسان ها دوست ندارند به آن ها گفته شود کار اشتباهی انجام می دهند یا با رفتارهایشان به دیگران اسیب می زنند. همه ما دوست داریم خودمان را بهترین فرد در رابطه ببینیم و بروز چنین شرایطی ممکن است اعتماد به نفسمان را تهدید کند.
با اینحال زمانی که وارد رابطه با فردی می شوید باید احساسات، نیازها، تمایلات، ارزش ها و رویاهایی که طرف مقابل دارد را بررسی کنید. در چنین شرایطی می توانید هوشیارانه رفتار کنید و کاری نکنید که به فرد مقابل اسیب برسد و باعث پایان رابطه شود.
داشتن حالت تدافعی در یک رابطه نشانه بدی است. این موضوع بدین معنی است که فرد دوست ندارد مسئولیت کارها و رفتارهایش را بپذیرد و جلوی اسیب رساندن به طرف مقابل را بگیرد.
فردی که همیشه حالت تدافعی به خود می گیرد با سایر افراد همانند یک شیء یا وسیله برای رسیدن به نیازهایش برخورد می کند. او طرف مقابل را فرد کامل با نیازها، احساسات و ایده های منحصر به فرد نمی داند.
اگر همسر شما هم به طور مداوم حالت تدافعی به خود می گیرد بهتر است در رابطه خود تجدید نظر کنید. شاید زمان پایان رابطه فرا رسیده باشد.
سوار چهارم: جلوی بحث و مذاکره را گرفتن
زمانی که فردی تلاش می کند جلوی بحث و مذاکره را در رابطه بگیرد، مشکلات متعددی ایجاد می شود. این شرایط به اشکال مختلفی خود را بروز می دهد: فرد ممکن است جلوی مذاکره را بگیرد، در بحث ها ساکت بنشیند، مذاکره را ترک کند یا اصلا پاسخی به بحث های ایجاد شده ندهد.
چنین احساسی زمانی بروز می کند که شما هر کاری انجام می دهید اما وارد یک مکالمه مفید و سودمند نمی شوید. تنها زمانی که لازم و ضروری می بینید شروع به صحبت کردن می کنید و از بحث و مذاکره سازنده دوری می نمایید.
هنگامی که رابطه وارد این مرحله می شود، نجات دادنش بسیار دشوار خواهد بود. شاید مجبور شوید به قطع رابطه هم فکر کنید.
آیا باید به پایان رابطه فکر کنید؟
شما بهترین قاضی برای رابطه و موقعیت خودتان هستید اما زمانی که یک یا چند مورد از این رفتارها در رابطه ایجاد می شود و الگوی غالبی از رابطه را می سازد، شما باید به نادرست بودن رابطه تان شک کنید. البته با درمان و مشاوره خوب می توانید رابطه تان را باز یابید و جلوی پایان رابطه را بگیرید. اما گاهی از اوقات بهتر است در مورد رابطه تان بازنگری کرده و حتی به فکر قطع رابطه موجود باشید. این شما هستید که باید در مورد این شرایط تصمیم بگیرید.