فقط بخشش

فیلم فقط بخشش (Just Mercy) داستان واقعی وکیل حقوق مدنی برایان استیونسون و مبارزه او برای جلوگیری از اعدام یک مرد بی گناه است.

فقط بخشش فیلمی‌مصرانه، جسور و قدرتمند است که توسط بازیگران درجه یک هدایت می‌شود. اگرچه این فیلم وقایع بیش از 25 سال پیش را به تصویر می‌کشد، اما محصول سال 2019 است.

در فیلم “فقط بخشش” بسیاری از حوادث وجود دارد که روح شما خواهد لرزاند. برای خواندن نقد این فیلم جذاب در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.

معرفی فیلم فقط بخشش

این فیلم برگرفته از یک داستان واقعی است که در اواخر دهه 1980 اتفاق می‌افتد. برایان استیونسون (مایکل ب. جردن)، وکیل جوان دو رگه‌ی آفریقایی-آمریکایی در کت و شلوار خاکستری تیره که به تازگی مدرک وکالت خود را از دانشگاه‌هاروارد گرفته، برای اقامت در مونرو کانتی آلاباما آمده است تا پرونده‌های زندانیان بی گناه را که بی گناه محکوم به مرگ را به عهده بگیرد.

فقط بخشش

اضطراری ترین موکل او وی والتر مک ملیان (با بازی جیمی‌فاکس) معروف به جانی دی است که به دلیل پاپوشی که برایش دوخته شده به جرم قتل یک دختر سفید پوست نوجوان محکوم به مرگ شده است.

استیونسون همچنین پرونده‌های دیگری نیز در دست دارد، مانند پرونده‌ی هرب ریچاردسون (با بازی راب مورگان) که مرتکب جرمی‌شده که متهم به قتل است. او بمبی را در ایوان زنی تنظیم کرده و او را به قتل رسانده بود. استیونسون نتوانسته است برا اثبات بی گناهی او (چون واقعاَ گناهکار بود) کاری انجام دهد و حکم اعدام او را لغو کند و حالا لحظه حقیقت وحشتناک فرا رسیده است: هربرت قرار است در صندلی برقی بمیرد. هربرت یک سرباز جانباز جنگ ویتنام که هنوز آثار جنگ را در زندگی خود احساس می‌کند.

او سعی نمی‌کند از جنایتی که انجام داده است فرار کند. برعکس، او در حال غرق شدن در حس گناه است. او در حال اندیشیدن به حس مرگ با خود می‌گوید: این حس با چیزی که در ویتنام داشتم فرق می‌کند، چون آن‌جا قدرت انتخاب داشتم.

در روز اعدام وی، موها و ابروهایش تراشیده می‌شود که باعث می‌شود او شبیه آدم‌های فضایی به نظر برسد. در این روز بیشتر افراد نسبت به هر روز دیگر از زندگی او با او مهربان بودند اما او پر از ترس و وحشت غریزی یک انسان از مرگ است. در حالی که او به صندلی بسته شده است، آهنگ “The Old Rugged Cross” روی سیستم صدای زندان پخش می‌شود، و زندانیان برای خفه کردن صدای آهنگ لیوان‌های فلزی خود را بر روی میله‌های سلول‌های خود می‌کوبند.

فیلم با این تصاویر می‌خواهد ما را با وحشت درون هرب آشنا کند. با دیدن این صحنه‌ها آنچه به بیننده القا می‌شود فقط ترس از مرگ نیست. بلکه این درک وحشتناک است که مرگ وی جزئی از سیستم اعدام جاری در این شهر است.

این سیستم اعدام نشانگر مرگ به عنوان یک گسترش وحشت آور برده داری، یعنی همان موضوع فیلم “فقط بخشش” است. این فیلم یک درام حقوقی با زندگی واقعی است، یا شاید باید آن را یک درام حقوق مدنی بنامیم.

در این فیلم برایان استیونسون با نجات جان مردانی که احساس می‌کند برادرانش هستند و برای به دست آوردن عدالت در جایی که قانون خودش نوعی خشونت است، تلاش می‌کند. او برای رسیدن به حقوق بی گناهان در جایی که حقوق انسانی اهمیتی ندارد، می‌جنگد. برایان از شهر دلاور، برای ادامه جنگ در شهر جنوبی آلاباما آمده است.

فقط بخشش

در اوایل فیلم اتفاقاتی که برای  جانی دی. فاکس، مردی با سبیل‌های بزرگ و شغل حمل چوب اتفاق می‌افتد، می‌بینیم. او ناگهان با محاصره پلیس متوقف شده و به جرم قتل بازداشت می‌شود. سپس وی براساس شهادت توسط یک شاهد مجرم محکوم به مرگ شد. در یک درام کلاسیک از بی عدالتی‌های نژادی که “فقط بخشش” هم جزو آنها هست و هم نیست، فیلم شامل یک محرک پایدار به سوی حقیقت است که همراه با مجموعه ای از اتفاقات شگفت آور آشکار می‌شود.

با این حال دستین دانیل کرتون کارگردان “فقط بخشش”، که شش سال پیش با فیلم “بخش کوتاه مدت 12” سر و صدا کرده بود و از آن زمان به بعد فعالیت کمی‌داشت، روشی تازه و جذاب برای روایت یک فیلم جنائی قضایی پیدا کرده است. او در اوایل فیلم حقایق پرونده جانی را بیان می‌کند و شواهد معصومیت او را به ما نشان می‌دهد: دروغهای ناپسند (و نامعقولی) که توسط شاهد علیه او گفته شده است. این واقعیت که جانی، در روز قتل در تمام طول روز با خانواده اش در ماهیگیری و گردش بود و حداقل 20 نفر شاهد می‌توانستند به این واقعیت شهادت دهند.

این واقعیت که او دقیقاً یک سال قبل از محکومیت در زندان، محکوم به اعدام شده بود و فقط برای این که بتواند با این موضوع کنار بیاید یک سال بعد اعدام می‌شود. (بله، او واقعاً کنار آمده است.) سایر حقایق مثلاً این است که در واقع پلیس جانی را به طور تصادفی برای اتهام به این قتل انتخاب نکرده است. آنها یک انگیزه‌ی کلاسیک (نژادپرستانه) برای هدف قرار دادن وی داشتند.

فقط بخشش

با به تصویر کشیدن شواهد کم و بیش در اوایل فیلم، “فقط بخشش” می‌تواند همان درام لطیفی باشد که کرتون می‌خواست بسازد: نه فقط پرتره‌ای از بی عدالتی، بلکه فیلمی‌که حال و هوای موجود در فیلم را ماهرانه انتقال می‌دهد. فیلمی‌که نشان می‌دهد چگونگی نژاد پرستی بر افراد تأثیر می‌گذارد، کوچکترین برخوردها را به عنوان بیان روشی از زندگی توصیف می‌کند و قربانیان را به عنوان افرادی پیچیده نشان می‌دهد که شخصیت‌های زشت و ناپسند آنها شهادت چیزی است که در حبس آنها گم شده است.

با دیدن این فیلم، فاکس در نقش جانی به ما یادآوری می‌کند که چرا او یک بازیگر ماهر و بی نظیری است. او نقش جانی را با لهجه‌ی جنوبی در صدایش و با شعوری بدبینانه در مورد چگونگی ساختار جامعه بازی می‌کند: دیواری که در مقابل هر سیاه پوستی قرار دارد، به خصوص اگر فقیر باشد. اما حتی اگر فقیر هم نباشد زیاد فرقی نمی‌کند.

در اوایل فیلم، جانی به استیونسون می‌گوید که او قبلاً با سایر وکلا در ارتباط بوده است و آنها نتوانسته‌اند برایش کاری انجام دهند، پس چرا او دوباره خود را به زحمت می‌انداخت؟ سیستمی‌که با آن می‌جنگند، بیش از حد پیچیده و شکست ناپذیر شده است.

اما در این فیلم استیونسون آمده است که اژدهای غیرممکن را به قتل برساند و غیر ممکن را ممکن کند. دفاع از حقوق شهروندی دقیقاً همین است.

عملکرد برایان بی سر و صدا و خونسرد در فیلم شگفت انگیز است. برایان اصلاً عصبانی نمی‌شود، حداقل در ظاهر چنین دیده می‌شود. اما اگر او را زیز ذره بین بگیرید و بیشتر دقت کنید، خواهید دید که او نه تنها برنده شدن در پرونده‌هایش مهم است، بلکه در واقع، هزاران توهین و خشم را جذب می‌کند و با حفظ خونسردی آنها را برعکس می‌کند. برایان دیالوگ‌های خود را با آرامش ادا می‌کند، با ذهن یک وکیل رفتار می‌کند، اما نگاه او داستان دیگری را بیان می‌کند. چشمان او درخشش‌های خشم و اشک را نشان می‌دهند.

نمایش‌های عالی فوق العاده دیگری در فیلم “فقط بخشش” وجود دارد که کمک می‌کنند تا به فضای جنوبی شهر حال و هوای واقعی داده شود. بری لارسون، که در فیلم “کوتاه مدت 12” به شهرت رسید (و همچنین در فیلم دوم کرتون، “قلعه شیشه ای” نیز بازی کرد)، در نقش ایا آنسلی و مدیر مؤسسه‌ی «آغاز عدالت با استیونسون» است که توسط برایان تأسیس شده است.

فقط بخشش

اوشی جكسون (O’Shea Jackson) در نقش آنتوني ري هينتون، یکی دیگر از زندانیان محکوم به اعدام هنرنمایی را كه قبلاً هرگز روي صحنه نبرده به نمایش می‌گذارد و كارن كندريك نقش همسر بدبين او را بازی مي كند. تیم بلیک نلسون، در نقش فرد بومی‌که برای محکوم کردن جانی شهادت دروغ داد، نقش آفرینی بسیار دیدنی را ارائه می‌دهد. این شخصیت طوری رفتار می‌کند که به نظر احمق برسد، اما در واقع او خیلی باهوش است و حماقت را برای برای سرپوش گذاشتن بر چیزی که در درونش است استفاده می‌کند: چیزی به نام وحشت مطلق.

فیلم فقط بخشش با مدت زمان 2 ساعت و 16 دقیقه، از دسته‌ی فیلم‌های طولانی است و لحظاتی وجود دارد که آرزو می‌کنید کاش فیلم کوتاه تر بود و زودتر تمام می‌شد.

با این وجود وقتی چرخه درگیری‌های دادگاهی در پایان به واقعیت‌هایی که قبلاً می‌دانیم می‌چرخد، می‌بینیم که آنچه غیرقابل پیش بینی است را می‌توان ذات انسانی دانست. این فیلم براساس نظریه ای ساخته شده است: تنفر با تمام قدرت وحشتناک خود به یک تصمیم تحریک آمیز تبدیل می‌شود، اما هرگز به اندازه عدالت قدرت نخواهد داشت.

تریلر فیلم فقط بخشش Just Mercy

[aparat id=”KkxGM”]

 

منبع: variety

5/5 - (1 امتیاز)

آزمون های روانشناختی

آخرین مقالات سایت