اطلاعات فیلم:
نام فیلم: فیلم اتاق Room 2015
ژانر: درام
مدت زمان: 118 دقیقه
کارگردان: Lenny Abrahamson
محصول کشور: ایرلند، کانادا
بازیگران: Brie Larson, Jacob Tremblay, Joan Allen, William H. Macy
10/ 8/2
خلاصه فیلم: « اتاق » به بررسی رابطه میان مادر ( که در فیلم ” ما ” نامیده می شود ) و فرزند کوچکش جک می پردازد.
جک ۵ ساله شور و شوق کودکانه ای دارد اما به هیچ عنوان اطلاعاتی از دنیای پیرامون خود ندارد.
وی در اتاقی محبوس شده و فکر می کند که دنیا نیز همانند آنچه که می بیند وجود دارد و ابدا نمی تواند ابعاد بزرگتری داشته باشد.
درباره منتقد:
کیت اوتلی روانشناس شناختی است که تحقیقات خود را روی هیجانات و روانشناسی خواندن و نوشتن داستان انجام می دهد.
او همچنین نویسنده رمان است.
وی عضو انجمن سلطنتی کانادا و مدیر برنامه علوم شناختی دانشگاه تورنتو است.
رمان اخیر او تاریخ طبیعی (Viking Penguin, 1998)، و آخرین کتاب او هیجانات: یک تاریخچه کوتاه(Blackwell,2004) است.
نقد فیلم اتاق Room 2015 :
داستان فیلم اتاق درباره زنی به نام جوی (Brie Larson) و پسرش جک (Jacob Termblay) است.
اتاقی که در عنوان فیلم آمده است، داخل یک کلبه در یک حیاط خلوت قرار دارد و مردی که جوی و جک او را ” نیک پیر” (Sean Bridgers) می نامند، از 7 سال پیش، زمانی که جوی دختری 17 ساله بود او را در این اتاق زندانی کرده است.
او به جوی تجاوز کرده و جک حاصل این رابطه است.
فیلم اتاق به کارگردانی لنی آبراهامانسون و با فیلمنامه ای از اما دونوگو و بر پایه رمانی با همین نام که در سال 2010 منتشر شده، ساخته شده است.
این فیلم جایزه منتخب مردمی را در سال 2015 در فستیوال فیلم بین المللی تورنتو دریافت کرده است.
اتاق 11 فوت مربع است.
پنجره ای ندارد و تنها یک پنجره کوچک در سقف اتاق وجود دارد.
داخل اتاق یک تخت، یک تلویزیون کوچک، یک میز و دو صندلی، اجاق گاز، وان و دستشویی قرار دارد.
جوی و جک آن جا را ” اتاق” می نامند و به هر بخش آن نامی اختصاص داده اند: ” تخت خواب”، ” کمد لباس”، ” تلویزیون” و …
داستان فیلم در مورد رابطه عاشقانه جوی و جک است.
جوی زندگی متنوع و جالبی برای جک ساخته است.
بیشتر عصرها جک نمی تواند روی تخت بخوابد.
او باید داخل کمد لباس برود تا نیک پیر بیاید و به مادرش تجاوز کند.
اتاق تنها چیزی است که جک می شناسد، اما وقتی او 5 ساله می شود، مادرش فکر می کند که زمان آن رسیده تا بداند بیرون از اتاق دنیایی وجود دارد و در این مورد با او صحبت می کند.
او می داند که تلاش برای فرار از اتاق خطرناک است اما به نظر می رسد که فکر می کند با ماندن در اتاق و بزرگ شدن جک، او در معرض خطر بزرگ تری از جانب نیک پیر قرار می گیرد.
جوی شروع به نقشه کشیدن می کند تا با کمک جک هردو از آنجا فرار کنند.
بخش دوم فیلم مربوط به اتفاقاتی است که بیرون از اتاق رخ می دهند و در آن نیروهای پلیس و پزشکان نقش هایی ایفا می کنند.
مهم ترین فرد در بیرون اتاق مادر جوی (Joan Allen) است.
جوی نمی داند که هنگامی که زندانی بوده او و پدرش (William H.Macy) از هم جدا شده اند.
مادر جوی از دیدن آن ها بسیار خوشحال است اما پدرش پر از تنفر و انزجار است؛ او حتی نمی تواند به چشم های نوه اش نگاه کند.
مصاحبه کننده تلویزیون (Wendy Crewson) از جوی می پرسد که آیا زمانی که در اتاق بوده افکار خودکشی برای خروج از این مخمصه را داشته است و یا این که آیا بهتر نبوده که نیک را متقاعد کند جک را در نزدیکی بیمارستانی رها کند تا زندگی عادی تری در انتظارش باشد.
جوی می گوید که او و جک، زندگی خوبی را در اتاق تجربه کرده اند.
به دنبال واکنش های پدر و دخالت های مقدس مآبانه مصاحبه کننده تلویزیونی، نوع جدیدی از رنج به جوی القا می شود.
مصاحبه کننده تلویزیون از زمره افرادی است که فکر می کند بهتر از جوی می داند که چه کاری باید انجام می داده و چه احساسی باید داشته باشد.
اگرچه جوی زمانی که در اتاق بوده اقدام به خودکشی نکرده است اما در نتیجه این اتفاقات دست به خودکشی می زند.
اتاق یک فیلم غیرمعمول است.
هر دو بازیگر اصلی آن، Brie Larson و Jacob Tremblay بسیار منسجم بازی کرده و از احساساتی شدن پرهیز می کنند.
این فیلم، نویدبخش این پیام است که حتی در وحشتناک ترین مصایب زندگی نیز چیزهایی در انسان پرورش خواهد یافت.
اولین مسئله روانشناختی که در مورد این فیلم وجود دارد این است که مردانی وجود دارند که دختران جوان را زندانی کرده و دائماً به آن ها تجاوز می کنند.
معروف ترین آن ها، فردی به نام جوزف فریتزل است که دختر 18 ساله خود الیزابت را در اتاقی در خانه خود در آمستردام استرالیا زندانی کرده بود.
الیزابت در سال 2008 از آن اتاق فرار کرد.
جوزف فریتزل او را به مدت 24 سال در حالی که به مرگ تهدیدش می کرد زندانی کرده بود و از او 7 فرزند داشت که 3 نفر از آنان در کنار الیزابت در اتاق بزرگ شده بودند.
در حالی که مطالعات میدلتون (2013) نشان می دهد که بر پایه گزارشات خبری بین المللی در 24 کشور دنیا، 44 مورد تجاوز دائمی که تا سنین بزرگسالی ادامه داشته گزارش شده است، اما این نوع مسائل کمتر در متون روانشناختی مورد توجه قرار گرفته است.
میدلتون عقیده دارد بیشتر این زنان به اختلال هویت تجزیه ای با خطر بالای خودکشی مبتلا می شوند .
محدود کردن بیولوژیکی زنان به عنوان بردگان جنسی بسیار گسترده است.
سه زن جوان بین سال های 2002 تا 2004 در کلیولند اوهایو توسط فردی به نام َAriel Castro ربوده شدند (Hall, 2013).
او هر سه نفر را با تهدید به مرگ در خانه اش زندانی کرده بود و با آن ها رابطه جنسی داشت.
آن ها تا سال 2013 در اسارت باقی ماندند.
مانند فیلم اتاق، و مانند الیزابت که از دست جوزف فریتزل گریخت، در این مورد نیز کودکی که حاصل تجاوز آن مرد بود توانست از آن خانه فرار کند.
اما وقتی اسارت و سوء استفاده پایان می یابد چه رخ می دهد؟
یک زن چگونه می تواند پس از این اتفاق روزگار بگذراند؟
فرزندان او چگونه زندگی خواهند کرد؟
موضوع مهم در اینجا انعطاف پذیری است که به صورت گسترده پژوهش هایی در مورد آن صورت گرفته است (Kent, Davis, & Reich, 2014).
پژوهش ها شامل درک اهمیت دلبستگی (بالبی، 1969) در مورد پرورش انعطاف پذیری است.
هسته اصلی نیمه اول فیلم، دلبستگی گرم و حساس میان جوی و جک است.
دلبستگی ضروری نیست: افرادی که تجربه آن را نداشته اند در معرض خطر هستند اما می توانند زندگی ارزشمندی را تجربه کنند (Rutter, 1990).
در این فیلم برای جوی و جک، هم در زمان اسارت و هم بعد از آن، دلبستگی موضوعی پایه ای و اساسی است.
برای جوی، زندگی خارج از اتاق مشکلاتی را به همراه دارد.
او باید با مسئله زندانی بودن، تهدید شدن و مورد تجاوز قرار گرفتن در بیش از یک چهارم زندگی اش کنار بیاید.
او نیاز به درآمد دارد.
حال چگونه باید روابط و شغل خود را مدیریت کند؟
پژوهش هایی در زمینه مقابله با زندان و خشونت هایی که در آن رخ می دهد (Rocheleau, 2015) و همچنین مطالعاتی در زمینه توانبخشی (Phelps, 2011) انجام شده است اما پژوهش های روانشناختی انجام شده در زمینه مقابله با تجاوز اندک است (Littleton & Brietkopf, 2006).
فیلم نشان می دهد که جک چگونه در خارج از اتاق مرحله جدیدی از رشد خود را آغاز می نماید.
در اواخر فیلم می بینیم که او با پسر بچه ای دوست شده و با او فوتبال بازی می کند.
در این سکانس، صحنه ای وجود دارد که هنگامی که مادرش را می بیند که با محبت او را نگاه می کند، بازی را رها کرده و به سمت آغوش مادرش می دود.
جک بزرگ خواهد شد و جوی می داند که 50 درصد از ژن های او متعلق به آن مرد مخوف است.
کنار آمدن با این موضوع بسیار دشوار خواهد بود.
من قبلاً شخصی را می شناختم که پدری داشت که مادرش را به قتل رسانده بود.
او یک بار گفت ” چیزهایی وجود دارد که نمی توان با آن ها کنار آمد”.
او پزشک شد؛ اگر چه او قادر به کنار آمدن با حادثه ای که رخ داد و منجر به از دست دادن پدر و مادرش شد نبود اما انعطاف پذیری خوبی داشت.
مترجم: عاطفه غرقی، روانشناس
منابع:
Bowlby, J. (1969). Attachment and loss: Vol. 1. Attachment. London, UK: Hogarth Press
Donoghue, E. (2010). Room. New York, NY: HarperCollins
Glatt, J. (2009). Secrets in the cellar. New York, NY: St. Martin’s Press
Hall, A. (2013). Captive: One house, three women and ten years in hell. London, UK Penguin.
Kent, M., Davis, M. C., & Reich, J. W. (2014). The resilience handbook: Approaches to stress
and trauma. New York, NY: Routledge. PsycINFO →
Littleton, H., & Breitkopf, C. R. (2006). Coping with the experience of rape. Psychology of Women Quarterly, 30, 106–116. http://dx.doi.org/10.1111/j.1471-6402.2006.00267.x
PsycINFO →
Middleton, W. (2013). Parent-child incest that extends into adulthood: A survey of international press reports, 2007–2011. Journal of Trauma & Dissociation, 14, 184–197.
http://dx.doi.org/10.1080/15299732.2013.724341 PsycINFO →
Phelps, M. S. (2011). Rehabilitation in the punitive era: The gap between rhetoric and reality in U.S. prison programs. Law & Society Review, 45, 33–68. http://dx.doi.org/
10.1111/j.1540-5893.2011.00427.x PsycINFO →
Rocheleau, A. M. (2015). Ways of coping and involvement in prison violence. International Journal of Offender Therapy and Comparative Criminology, 59, 359–383.
http://dx.doi.org/10.1177/0306624X13510275 PsycINFO →
Rutter, M. (1990). Psychosocial resilience and protective mechanisms. In J. E. Rolf, D
Masten, D. Chicchetti, K. Nuechterlein, & S. Wientraub (Eds.), Risk and protective factors in the development of psychopathology (pp. 181–214). New York, NY:
Cambridge University Press. http://dx.doi.org/10.1017/CBO9780511752872.013
PsycINFO →