خودآگاهی چیست؟
شما چه میزان خود را می شناسید؟ ارزش ها و شایستگی های شما کدامند؟
از وجود خود خرسند هستید؟
دیگران شما را چگونه ارزیابی می کنند؟
آیا نظر دیگران برای شما اهمیت دارد؟
زندگی را چگونه تعریف می کنید؟
چه میزان با سختی های زندگی سازش می کنید؟
شما از نظر ظاهری چه ویژگیهای دارید؛ از نظر در چه شرایطی هستید؛ آیا معمولاً گوشه گیر و منزوی هستید یا شلوغ و پر سر و صدا؛ چگونه به دنیا نگاه می کنید؛
چه افکار و باورهایی بر ذهن شما حاکم است و چه نگرشی نسبت به خود و دنیای اطراف تان دارید؛ ارزش های شما در زندگی کدامند؛ چه اهدافی را در زندگی دنبال می کنید؛ چه نقاط قوت و ضعف و یا چه ویژگیهای مثبت و یا منفی دارید.
در ادامه با مطالب کلینیک روانشناسی دکتر هیربد همراه باشید.
یکی از مهم ترین مهارت های زندگی، مهارت خودآگاهی است.
آیا تا به حال از خودتان پرسیده اید «من کیستم؟» به نظر دیگران چگونه آدمی ام؟
برای اینکه به این سؤالات جواب بدهیم باید خودآگاهی داشته باشیم. خودآگاهی یعنی اینکه چگونه به خودمان نگاه می کنیم و بر اساس این نگاه چه احساسی داریم. نوع خود آگاهی رضایت یا نارضایتی از خودمان و زندگیمان است.
خودآگاهی یا ماهیت ذهن (consciousness) یکی از مهمترین بحثهای فلسفه ذهن و روانشناسی است.
خودآگاهی دانش و ادراکی است که فرد از خود دارد. به عبارتی، آگاهی از خود شامل شناخت ما از خودمان است و افزایش آن به معنای آنست که فرد تصویری روشن از ویژگیها، ارزشها، نگرشها، علایق و نیازهایش داشته باشد.
خودآگاهی توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قوّت، خواستهها، ترسها و انزجارهاست.
برای اکثر ما توصیف ویژگیهای اخلاقی و رفتاری خود برای دیگران، کار سخت و دشواری میباشد.به عنوان مثال ممکن است پاسخ به این سوال که چه کسی هستیم، سخت و دشوار باشد.
آگاهی داشتن از خود، پیشنیاز دیگر مهارتهای زندگی است چرا که افراد برخوردار از کارکرد سالم، دید دقیقی از خود دارند. اگرچه گاه دشوار است، ما آنچه را که واقعا هستیم ببینیم و باز هم نسبت به آن صبور و شکیبا باشیم.
رشد خود آگاهی به فرد کمک میکند تا دریابد تحت فشار روانشناختی قرار دارد یا نه و این معمولا پیش شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی موثر و همدلانه است.
بنابراین کسب این مهارت نقش مهمی در سلامت و بهداشت روان ما دارد.
اجزا خودآگاهی
از آن جا که نوع رفتار ما ناشی از احساسات، افکار، نگرشها، برداشتها، باورها، میزان اعتماد به نفس و عزت نفس ماست؛ کسب این مهارت عامل مهمی در ارتباطات، موفقیتها و شکستهای ما به شمار میرود.
این مهارت شامل بخشهای زیر میباشد:
- شناخت ویژگیها و صفات خویش
- شناخت تواناییها، استعدادها و پیشرفتها
- داشتن تصویر واقع بینانه از خود (خود پنداره): پذیرفتن خود واقعی و هم سو کردن آن با ایده آل تصویری که ما دوست داریم و میخواهیم مانند او باشیم نیازمند تمرین و کسب مهارت خودآگاهی است.
- شناخت افکار، ارزشها و باورها: در حقیقت افکار، باورها و ارزشهای ما چارچوب و ساختار ذهنی ما را تشکیل میدهد و ما بر اساس این چارچوب یا ساختارهای ذهنی اطلاعات دریافتی از محیط پیرامون را پردازش میکنیم و بر مبنای آن به دنیا و محیط پیرامونمان نگاه میکنیم و در خصوص دیگران، خودمان و محیط اجتماعی خود رفتار و قضاوت میکنیم.
- شناخت احساس رضایت و نارضایتی ما از خود و زندگی: شناخت اشتباهات، نقاط ضعف، نارضایتیها و شکستها اولین قدم در جهت رفع و اصلاح آن است. این توانایی عاملی است که موجب میشود افکار ما به توانمندیها و نقاط مثبتمان معطوف شود.
شکل گیری مهارت خودآگاهی:
پیش از تمرین مهارت خوداگاهی ابتدا اندکی راجع به سؤالات زیر بیندیشید:
-دوستانتان چه توصیفی از شما دارند؟ آیا با توصیفات آنها راجع به خودتان موافقید؟
-چه توانمندی ها و نقاط قوتی در خودتان سراغ دارید؟
-نقاط ضعف و کمبودهای شما کدامند؟ چه چیزهایی را در خودتان دوست ندارید؟
-در چه موقعیت هایی بیشتر احساس آرامش می کنید؟ این احساس آرامش بیشتر به خاطر وجود کدام عناصر بیرونی یا درونی است؟
-در دوران کودکی از انجام چه کارهایی بیشتر لذت می بردید؟ الان چطور؟
-چه چیزی به شما انگیزه می دهد؟ چرا؟
-اهداف و رویاهایتان برای آینده کدامند؟چه برنامه ای برای رسیدن به این اهداف دارید؟
-در زندگی از چه چیزی بیشتر هراس دارید؟ چرا؟
-نگرانی های شما در زندگی کدامند؟ پاسخ شما در مقابل این فشارها و نگرانی ها چیست؟
-از مشاهده چه خصوصیاتی در دیگران بیشتر لذت می برید؟ چرا؟
-زمانی که با نظر فردی مخالف باشید، چه کار می کنید؟
افرادی که پاسخ های فوری و واقع بینانه ای به سؤالات فوق داشته باشند، از خوداگاهی خوبی برخوردار هستند.
اما واقعیتان است که اکثر افراد در پاسخ به اغلب این پرسش ها به این نکته برخورد می کنند که “تا به حال راجع به این موضوع فکر نکرده ام” و یا “نمی دانم”.
این افراد معمولا کسانی هستند که شناخت کافی نسبت به خود ندارند و نیازمند کسب مهارت خودآگاهی می باشند.
با توجه به شناختی که در مورد خود آگاهی به دست آوردید، به نظر شما این مهارت چگونه در انسان شکل می گیرد؟ بله درست است! همه چیز با آگاهی و شناخت شروع می شود. آگاهی، اولین گام در ایجاد خودآگاهی است.
چنانچه آگاهی تان را افزایش دهید، بهتر می دانید که چرا این احساس را دارید؛ الان چه در ذهنتان می گذرد و علت رفتارتان در موقعیت های مختلف چیست.
این دانش، فرصت و آزادی تغییر مواردی که برایتان ناخوشایند است را در اختیارتان قرار می دهد و شما می توانید زندگی تان را مطابق با شرایط و خواسته های خود بسازید.
بدون داشتن دانش در مورد اینکه “کیستی”، پذیرش خود و تغییر، غیر ممکن خواهد بود. داشتن دید روشن و واضح از آنچه که هستی و آنچه که می خواهی باشی و همچنین علت این خواسته به شما کمک می کند تا این خواسته ها را هشیارانه و فعالانه به واقعیت تبدیل کنید.
در کسب این مهارت توجه به نکات زیر حائز اهمیت می باشد:
در فرایند شناخت خود بیش از آنچه که واقعاً هست، درمورد خود فکر نکنید؛ به عبارت دیگر از نگرش کمال گرا و آرمانی درباره خود اجتناب کرده و در مقابل، یک دیدگاه میانه رو درباره توانمندی هایتان اتخاذ نمایید.
از سوی دیگر ضعف های خود را بزرگ نکنید و خودتان را دست کم نگیرید؛ همچنین سعی نکنید با ارائه دلایل مختلف آنها را طبیعی و منطقی جلوه دهید.
در واقع برای رسیدن به خودآگاهی و شناخت خود واقعی مان، به یک دیدگاه واقع گرایانه هم در مورد توانمندی ها و هم در مورد ضعف هایمان نیاز داریم.
اینکه ما خود را چگونه می بینیم، می تواند ناشی از بازخوردهایی باشد که از دیگران و اطرافیانمان راجع به خصوصیات خود دریافت می کنیم.
توجه به دیدگاه دیگران نسبت به ما می تواند کمک کننده باشد، اما هیچگاه نباید مبنای شناخت خود را صرفاً بر پایه آنچه که از دیگران می گیریم، قرار داده و نظر آنها را بی کم و کاست در مورد خودمان بپذیریم. به راستی چه کسی شما را بیش از خودتان می شناسد؟
دیگران عواطف شما را احساس نمی کنند، آنها با مشکلات شما روبرو نیستند و نمی توانند مثل شما فکر کنند. بنابراین بهترین فردی که می تواند طی فرایند خودآگاهی به شما کمک کند، خود شما هستید.
اما دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که معتقد است ریشه ی خودآگاهی در ارتباط با دیگران شکل می گیرد، یعنی نمی توان نقش دیگران را در این میان به کلی نادیده گرفت.
این موضوع از دوران کودکی آغاز می شود. مقایسه ای که کودک میان خود و دیگری انجام می دهد و همچنین بازخوردهایی که از والدین دریافت می کند، منشاء خودآگاهی محسوب می شود. والدین هر فردی این فرصت را دارند که حداقل در یک چهارم از طول عمر،شما را مشاهده کنند و بیش از هر شخص دیگری نسبت به مشخصات شما بینش و آگاهی کسب کنند،
بنابراین هر چنذ لزومی ندارد که بی چون و چرا دیدگاه آنها را نسبت به خودتان بپذیرید، اما حداقل آنها را شنیده و روی آنها فکر کنید.
انواع آگاهی از خود
خود فیزیکی: به تصویری که هر شخص از ظاهر فیزیکی خود دارد گفته میشود. آیا از ویژگیهای ظاهری خود راضی هستیم یا احساس خوبی نداریم؟
خود جنسیتی: تصور یا برداشتی است که هر کس از هویت جنسی و تمایلات خود دارد. به عبارت دیگر آیا از زن یا مرد بودن خود احساس رضایت داریم یا خیر؟
خود اجتماعی: به تصوری که فرد از جایگاه اجتماعی خود دارد گفته میشود. یعنی دیگران ما را چگونه میبینند؟ چگونه در گروهها ظاهر میشویم؟ در اجتماع چه نقشهایی باید داشته باشیم؟ پایگاه اجتماعی ما چگونه است؟
دیگران با ما چگونه هستند و ما با دیگران چگونهایم؟
خود معنوی: تصور شخص از اعتقاداتش است که معمولا به زندگی و باورهای مذهبی او معنا میبخشد. برای مثال آیا مذهبی هستیم؟ آیا به زندگی پس از مرگ باور داریم؟
خود تاریک: جنبه خاصی از خود است که در برگیرنده اسرار ماست. چون دوست نداریم فاش شود معمولا انرژی زیادی برای مخفی نگه داشتن آن صرف میکنیم.
خود آرمانی: بخشی از ما هست که میخواهیم به آن برسیم. مدام در این فکر هستیم که چگونه به نظر میآییم؟ با نگاه به زندگی دیگران خودمان را با آنها مقایسه میکنیم سپس در ذهن خویش تصویری از خود میسازیم که دوست داریم آن باشیم که به آن خود آرمانی میگویند.
خود واقعی: درونیترین بخش وجود ما خود واقعی است که آن را به خوبی میشناسیم ولی افراد محدودی از آن آگاه هستند. ممکن است از دیگران پنهان کنیم چون نگرانیم از این که اگر دیگران خود واقعی ما را بشناسند علاقهشان را نسبت به ما از دست بدهند.
تمرینهایی برای افزایش خودآگاهی
امروزه شناخت و آگاهی انسان از خود نیازمند دانش و روش است. چون انسان هزاره سوم بیش از هر دوره دیگری با ارتباطات و فناوری گره خورده و شناخت وی از خود مستلزم بررسی و ارزیابی صحیح از خود میباشد.
تمرین اول
به سوالات زیر پاسخ دهید:
- دوست دارید کدام ویژگیهای شما تغییر کند؟
- کدام مشخصههای ظاهری شما، به ویژگیهای ظاهری والدینتان شباهت زیادی دارد؟
تمرین دوم
- یک ورق کاغذ بردارید و در جایگاه سوم شخص، از بیرون به خودتان بنگرید و توصیفی از خود بنویسید. برای مثال، خانم… زنی است بلندقد که تا مقطع… درس خوانده و… .
- سعی کنید بدون ویرایش و با سرعت، در پنج دقیقه این کار را انجام دهید. بعد از این تمرین، یک بار هم به شکل اول شخص این کار را انجام دهید. برای مثال: من زنی بلندقد هستم که تا مقطع… درس خواندهام و….
تمرین سوم
نام دو نفر که آنها را بسیار میپسندید، یادداشت کنید و ویژگیهای شخصیتی مثبت و جذابشان را فهرستوار بنویسید. سپس ویژگیهای شخصیتی خود را با آنان مقایسه کنید. دوست دارید کدام ویژگیهای خود را تغییر دهید؟
تمرین چهارم
نام چند نفر (مثل یک معلم یا استاد، همکار، یکی از والدین، فرزندان، خواهر یا برادر خود و…) را یادداشت کنید و توصیف کوتاهی از برخورد خود با هر یک از آنها بنویسید؛ مثلا آیا با آنان احساس آرامش میکنم یا خیر؟ وقتی با آنان صحبت میکنم، بیشتر از چه کلماتی استفاده میکنم؟ و…
تمرین پنجم
گاهی از خود بپرسید:
- چه چیزهایی برای من ارزش است یا به چه چیزهایی اعتقاد دارم؟
- آرزو دارم شبیه چه کسی باشم و چرا؟
تمرین ششم
خودتان را در یک الی دو جمله در هریک از ویژگی های زیر توصیف کنید.
روانشناختی، اجتماعی، خانوادگی، هویتی، اقتصادی، فیزیکی/جسمانی