خصوصیت اصلی جنون دزدی (kleptomania) ناتوانی مکرر برای مقاومت در مقابل تکانههای دزدی اشیائی است که برای مصرف شخصی ضرورتی ندارند یا ارزش مادی خاصی ندارند.
در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
فرد پیش از دزدی، احساس تنش فزاینده ای را تجربه میکند و در حین دزدی احساس لذت، رضایت یا تسکین میکند.
این دزدی برای ابراز خشم، کینه جویی یا در پاسخ به یک هذیان یا توهم انجام نمیشود.
اشیا دزدیده میشوند علی رغم این واقعیت که معمولاً ارزش مادی اندکی دارند و فرد میتواند پول آنها را پرداخت کند، غالباً آنها را دور میاندازد و یا به آنها بی توجهی میکند.
گاهی فرد ممکن است اشیاء دزدی را ذخیره کند یا مخفیانه آن را باز گرداند.
گر چه این افراد دچار این اختلال، در صورتی که احتمال دستگیری فوری وجود داشته باشد از دزدی اجتناب میکنند اما اغلب دزدیها را از پیش برنامه ریزی نکرده یا به طور کامل احتمال دستگیر شدن را مد نظر قرار نمیدهند.
دزدی بدون کمک گرفتن از دیگران یا به کمک دیگران انجام میشود.
این افراد معمولاً در برابر تکانه دزدیدن مقاومت میکنند و به اشتباه بودن کارشان آگاه هستند، از دستگیر شدن میترسند و درباره دزدیهایشان احساس افسردگی یا گناه میکنند.
علت اختلال جنون دزدی
عوامل روانشناختی – اجتماعی: علایم اختلال جنون دزدی معمولاً در مواقع استرس عمده – فقدان عزیزان، جدایی و پایان روابط با اهمیت – ظاهر میشود.
به عنوان وسیلهای برای بازساخت روابط از دست رفته مادر – کودک
به عنوان عملی پرخاشگرانه
به عنوان دفاعی در برابر ترس از صدمه دیدن
اضطراب اختگی در پسرها
به عنوان وسیلهای برای مجازات شدن
به عنوان وسیلهای برای ترمیم یا افزودن عزت نفس
به عنوان واکنشی در مقابل اسرار خانواده یا در ارتباط با آن
به عنوان تحریک و جانشینی برای رابطه جنسی
عوامل زیستی
بیماریهای مغزی و کم توانی ذهنی با جنون دزدی ارتباط دارند.
همچنانکه با سایر اختلالات کنترل تکانه نیز مربوط هستند.
نشانههای عصبی موضعی، آتروفی قشری و بزرگ شدن بطنهای جانبی در برخی بیماران یافت شده است.
اختلالات متابولیسم مونوآمین، بخصوص سروتونین، مطرح شده است.
عوامل خانوادگی و ژنتیکی
در یک مطالعه ۷% بستگان درجه اول این بیماران به اختلال وسواس – جبری مبتلا بودند. به علاوه، میزان بالاتری از اختلالات خلق در اعضای خانواده این بیماران گزارش شده است.
درمان اختلال جنون دزدی
افراد دچار جنون دزدی از آسیب جدی در تواناییهای شغلی و اجتماعی رنج میبرند
. جنون دزدی ممکن است به درمانشناختی رفتاری و دارو درمانیهای مختلف واکنش نشان دهد.
به علت نادر بودن اختلال گزارشهای درمانی به موارد انفرادی یا گروههای کوچکی از موارد محدود میشود.
اصولاً رواندرمانی بینش گرا و روانکاوی بسته به انگیزهی بیمار میتواند موفقیت آمیز باشد.
اما در مواردی که بیمار دچار احساس گناه و شرم است به دلیل انگیزهی قوی برای تغییر رفتار، روان درمانی بینش گرا کمک کننده است.
مداخلات رفتاری از جمله حساسیت زدایی تدریجی، شرطی سازی اجتنابی و ترکیبی از شرطی سازی اجتنابی و تغییر وابستگیهای اجتماعی میتواند در بهبود اختلال تأثیرگذار باشد.
در روش حساس سازی ناآشکار به درمانجو آموزش داده میشود که هر زمان وسواس دزدی کردن ظاهر شد، تصاویر ذهنی آزاردهنده را مجسم کند.
و در تکنیک توقف فکر، به موجب آن بحرانهای درونی شدید مقاومت در برابر فکر کردن به رفتار دزدیدن، به فرد اجازه داده نمیشود این میل را دنبال کند.