درباره فیلم:
نام فیلم: گتسبی بزرگ The Great Gatsby 2013
ژانر: درام
مدت زمان: 144دقیقه
کارگردان: Baz Luhrmann
محصول کشور: استرالیا
بازیگران: Leonardo DiCaprio, Carey Mulligan, Joel Edgerton
خلاصه فیلم: نیک کاراوی (توبی مگوایر) که در جزیره لانگ زندگی میکند، مجذوب گذشته مرموز و سبک زندگی اسراف کارانه همسایه خود جی گتسبی (دی کاپریو) میشود. او به سمت گتسبی کشیده میشود تا شاهدی بر تراژدی زندگی او باشد…
درباره منتقد:
کیت اوتلی روانشناس شناختی است که تحقیقات خود را روی هیجانات و روانشناسی خواندن و نوشتن داستان انجام می دهد.
او همچنین نویسنده رمان است.
وی عضو انجمن سلطنتی کانادا و مدیر برنامه علوم شناختی دانشگاه تورنتو است.
رمان اخیر او تاریخ طبیعی (Viking Penguin, 1998)، و آخرین کتاب او هیجانات: یک تاریخچه کوتاه(Blackwell,2004) است.
نقد فیلم:
گتسبی بزرگ، اثر اف. اسکات فیتزجرالد (1925) مدت زمان زیادی است که به عنوان یکی از رمانهای بزرگ آمریکایی مورد توجه قرار گرفته است.
فیلم گتسبی بزرگ به کارگردانی باز لورمن با فیلمنامه ای از باز لورمن و کریگ پیرس، بسیار نزدیک به داستان ساخته شده و به بینندگان این امکان را می دهد تا بدانند که چرا این کتاب تا این حد مورد تمجید قرار گرفته است.
فیتزجرالد عاشق اشعار جان کیتس بود و در ابتدای رمان خود شعر بلندی از او آورده است:
پرده های توری سفید در نسیم موج می زنند، مانند آبهای درخشان لانگ آیلند و پارچه های لباس زنان.
در فیلم، این خوش الحانی با صحبت های راوی قصه، نیک کاراوی (Tobu Maguire)، که یک فروشنده اوراق بهادار در وال استریت است نمود پیدا می کند.
او خانه ای در لانگ آیلند اجاره کرده است و متوجه می شود که جی گتسبی (Leonardo DiCaprio)، در همسایگی او در کاخی مجلل زندگی می کند و نیک می خواهد او را بیشتر بشناسد.
داستان در تابستان سال 1992 رخ می دهد، در اوج دورانی که فیتزجرالد آن را عصر جاز می نامد.
فیتزجرالد در دورانی از زندگی اش دچار افسردگی و اعتیاد به الکل بود و همین موضوع شاید ایده الهام بخشی برای سازندگان فیلم بود تا در برش هایی از فیلم، کلینیکی را نشان دهند که در آن کاروای با جزئیات به روانپزشکش در مورد برخی از خطوط به یادماندنی داستان و حوادثی که در آن تابستان رخ داده است توضیح می دهد.
داستان گتسبی بزرگ یک داستان خیالی در مورد وست اگ و ایست اگ در لانگ آیلند است.
در این فیلم داستان های متفاوتی وجود دارد، از ثروتمندانی که با اتومبیل های اسپورت گرانقیمت خود برای تفریح به منهتن می روند تا افرادی که در پمپ بنزینی در نزدیکی گودال های خاکستر زندگی می کنند.
گتسبی در خانه زیبای خود، میهمانی های مجللی برگزار می کند که پر از نور، موسیقی زنده، رقص، پیشخدمتان کارآزموده و افرادی با لباس های زیبا است.
هیچ کس دعوت نمی شود اما همه کسانی که در نیویورک زندگی می کنند به این میهمانی می آیندو مهمان ها لذت زیادی از آن می برند.
این یک دنیای رویایی است.
گتسبی از خلیج کوچک جلوی خانه خود می تواند خانه بزرگ دیگری که متعلق به دیزی بیوکان (Carey Mulligan) دختر عموی نیک است را ببیند.
او با تام بیوکان (Joel Edgerton) ازدواج کرده است.
در سال 1917، گتسبی که فرد تهی دستی بود عاشق دیزی و جذب ثروت پدر او شد اما پس از آن برای شرکت در جنگ جهانی اول به اروپا رفت.
در نبود گتسبی، دیزی با تام ازدواج کرد.
گتسبی امیدوار بود که شاید او به یکی از این میهمانی ها بیاید تا شاید بتوانند دوباره با هم باشند.
دیزی به هیچ یک از مهمانی ها نیامد اما گتسبی از نیک خواست تا او را برای چای دعوت کند تا بتواند او را ببیند.
دعوت چای طبق برنامه پیش رفت.
گتسبی و دیزی دوباره در کنار یکدیگر قرار گرفتند.
عشق آنها دوباره تازه شد و دیگر مهمانی برگزار نشد.
داستان گتسبی بزرگ در مورد پول و عشق است.
عشق ممکن است بر همه چیز پیروز نشود اما پول این امکان را دارد.
رمان و فیلم همچنین روی موارد دیگری هم دست گذاشته اند که شامل الکل می شود که یک تجارت بزرگ و ابزاری است که تبدیل به یک استعاره سینمایی برای نشان دادن اوقات خوب شده است.
در این میان رازی وجود دارد. گتسبی کیست؟ و از کجا صاحب چنین ثروتی شده است؟ آیا این ثروت را از قاچاق الکل کسب کرده یا آن را از قهرمانی در لیگ 1919 به دست آورده است؟
از نظر روانشناختی، گتسبی بزرگ در مورد فرافکنی است: فرافکنی گتسبی روی دیزی، فرافکنی نیک روی گتسبی و فرافکنی ما روی آن چه که به صورت فریبنده ای تجربه می کنیم.
گتسبی در رویاهای خود در مورد دیزی، تصور می کند که می تواند این فاصله پنج ساله را بردارد و دیزی از همسرش جدا شده، با او ازدواج می کند و به خانه مجلل او نقل مکان می کند.
او فکر می کند، تنها کافی است دیزی به تام بگوید: ” من هرگز عاشقت نبوده ام”.
نیک عقیده دارد که گتسبی انتظار زیادی از دیزی دارد و به او می گوید ” تو نمی توانی گذشته را تکرار کنی”.
گتسبی می گوید: ” نمی توانم گذشته را تکرار کنم؟ چرا، البته، من می توانم!”
در صحنه اصلی داستان، گتسبی به تام نگاه می کند و می گوید دیزی هرگز عاشق او نبوده است.
سپس دیزی را تحت فشار قرار می دهد تا به تام بگوید که هرگز عاشقش نبوده است.
دیزی تلاشش را می کند، اما تام به خاطراتشان در گذشته متوسل می شود و دیزی متوجه می شود که نمی تواند تقاضای گتسبی را عملی کند.
عشق رمانتیک فرافکنی هایی دارد اما در اینجا فرافکنی بزرگی وجود دارد، نه تنها به این علت که گتسبی این رویارویی باورنکردنی را موجب شده، بلکه به این علت که او هیچ فکری در مورد این که این موضوع از دیدگاه دیزی چگونه است ندارد.
به نظر می رسد که او کاملا از درک افکار و احساسات دیگران، که ما روانشناسان آن را تئوری ذهن می نامیم عاجز است.
آیا حسی که افراد وقتی عاشق می شوند دچار آن هستند ستایش است؟ این احساس به چه صورتی رخ می دهد؟
در دو مطالعه، نف و کرنی (2005) 251 زوج که متقاضی ازدواج در فلوریدا بودند را به مدت 4 سال تحت بررسی قرار دادند.
حسن نیتی که در اوایل رابطه نسبت به شریک زندگی وجود داشت، پیش بینی کننده رضایت طولانی مدت در رابطه نبود.
برای زنان، درک دقیق از صفات و ویژگی های شخصیتی شریکشان، با نرخ پایین تر طلاق در دو سال بعد همبستگی داشت ولی در مورد مردان این چنین نبود.
گتسبی نتوانسته بود خصوصیات ویژه دیزی را خوب درک کند.
در این فیلم در حالی که گتسبی دیزی را می ستاید، نیک نیز گتسبی را تحسین می کند.
امید گتسبی به بازگشت دیزی به زندگی اش و استوار بودن او روی این امیدواری و خانه ای که برای او بنا کرده است نیک را تحت تاثیر قرار داده است.
شیندلر، زینک، ویندریچ و منینگهاوس (2013) تمایز جالبی میان ستایش و تحسین مطرح کردند.
اگرچه هر دو موجب تغییراتی در انسان ها می شوند، اما ستایش توقعاتی از فرد مورد ستایش واقع شده ایجاد می کند، کسی که فراتر از انسان های عادی به نظر می رسد.
در مقابل تحسین باعث تقلید می شود؛ بنابراین نیک نیز سعی می کند مانند گتسبی امیدوارانه زندگی کند.
او در وال استریت یا کلینیک امید زیادی نمی یابد، اما به داستانی که راوی آن و کتابی که در فیلم در حال نوشتن آن است امیدوار است.
و اما رویاهای فریبنده ما کدام هستند؟
در سال 1920، دو سال قبل از این که گتسبی بزرگ نوشته شود، جان. ب . واتسون، بنیانگذار رفتارگرایی در آمریکا به علت رابطه نامشروع با دانشجوی 21 ساله خود رزالین راینر که بعدا با او ازدواج کرد، مجبور به استعفا از سمت خود در دانشگاه جانز هاپکینز شد.
واتسون نیروی اصلی برای به کارگیری روانشناسی رفتارگرایانه در تبلیغات بود که تاثیرات گسترده آن را در حال حاضر در جهان صنعت می بینیم.
از نظر کوهن (1979) برای واتسون، یاد دادن خرید اجناس به مردم، مانند شرکت کردن آن ها در یک آزمایش است.
یکی از فعالیت های واتسون مربوط به قهوه Maxwell house بود.
کوهن توضیح می دهد که تبلیغات واتسون چگونه عمارتی را به تصویر کشید که در آن زنان زیبا خواستار Maxwell house بودند.
از آن پس پیشخدمت ها قهوه Maxwell house را سرو کردند.
در تفسیر جهان گتسبی، کوهن جمله ای را از روزنامه نیویورکر در سال 1982 نقل می کند: ” این نوشیدنی نبود که در تبلیغات فروخته می شد، این یک رویا بود… Maxwell house را بنوشید و به دنیای زیبایی و شکوه و جذابیت فریبنده پرتاب شوید. Maxwell house را جرعه جرعه بنوشید و در رویا غرق شوید (P.185).
در همین دوران، ای. ام. فورستر (1927) به خوبی دو شخصیت فیلم را از هم مجزا کرد: شخصیت های یکدست که می توان ویژگی های منفرد آنان را در یک عبارت خلاصه کرد، و شخصیت های پیچیده که مانند افراد در زندگی واقعی رفتار می کنند و دارای تناقضاتی در شخصیت خود هستند.
فیتزجرالد رمان گتسبی را با شخصیت های یکدست زیادی خلق کرد و لورامان نیز این فیلم را به همین روش ساخت.
جی گتسبی عشق خود به دیزی را به وسیله پول نشان می دهد.
نیک کاوری گتسبی را تحسین می کند.
دیزی بیوکان خواستنی به نظر می رسد.
تام بیوکان فردی گردن کلفت است.
آن ها شخصیت هایی رویایی هستند.
مترجم: عاطفه غرقی، روانشناس
منابع:
hen, D. (1979). J. B. Watson: The founder of behaviourism. London, England: Routledge & Kegan Paul.Fitzgerald, F. S. (1925). The great Gatsby. New York, NY: Scribner.
Forster, E. M. (1927). Aspects of the novel. London, England: Arnold.
Neff, L. A., & Karney, B. R. (2005). To know you is to love you: The implications of global adoration and specific accuracy for marital relationships. Journal of Personality and Social Psychology, 88, 480–497. http://dx.doi.org/10.1037/0022-3514.88.3.480 PsycINFO →
Schindler, I., Zink, V., Windrich, J., & Menninghaus, W. (2013). Admiration and adoration Their different ways of showing and shaping who we are. Cognition and Emotion, 27,
85–118. http://dx.doi.org/10.1080/02699931.2012.698253 PsycINFO →