از آنجا که شادی یکی از هیجانات اساسی بشراسـت، لـذا هـر کس به فراخور خود آن را تجربه مینماید.
امــا تعریـف شـادی بـه سادگی تجربه آن نیست. افلاطون در کتاب جمهوری به سه عنصر در وجـود انسـان اشـاره میکنـد کـه عبـارتاند از: قـوه عقــل یــا استدلال احساســات و امیـال افلاطون شادی را حالتی از انسان میداند کــه بیـن ایـن سـه عنصـر تعادل و هماهنگی وجود داشته باشد ارسطو شـادی را زندگی معنوی میداند معتقد است که شادی مبتنی برتعداد وقایع لذتبخـش اسـت . جامعترین و در عیــن حـال عملیـاتی ترین تعریـف شـادمانی را وینهوون ارائه میدهد. به نظراو، شادمانی به قضاوت فــرد از درجه یا میزان مطلوبیت کیفیت کل زندگیش اطلاق مـیگـردد. به عبارت دیگر شادمانی به این معناسـت کـه فـرد چقـدر زنـدگـی خود را دوست دارد.
بسیاری از روانشناسان براین باورند که یک فرد خوشحال را با سه ویژگی می توان شناخت . ویژگی اول ، مهارت های زبانی است ، به عنوان مثال اگر کسی مهارت های زبانی و کلامی لازم را در ارتباط با دوستان ، اساتید ، همسالان و خانواده را داشته باشد این نمونه یک فرد خوشحال خواهد بود . ویژگی دوم ، پرهیز از بیهودگی است ، یعنی اگر در رفتار و گفتار یک فرد نشانه هایی از حکمت ، هدفمندی مشاهده شود و یا به عبارتی دیگر اگر فردی از بیهوده گویی ، بیهوده شنوی و بیهوده کاری پرهیز داشته باشد او نمونه یک فرد خوشحال است . ویژگی سوم ، تبدیل اشتباهات به تجربه است ، اگر فردی توانست اشتباهات را به تجربه تبدیل کند، این فرد یک فرد خوشحال است.
در بررسی جامعه نوجوان و جوان ، ماباید چند تمایل طبیعی را در اولویت قرار دهیم . اول ، تمایل پرورش جسم است یعنی نوجوانان و جوانان به سلامت و تناسب و زیبایی اندام توجه دارند . دوم ، تمایل به پرورش جان است ، نوجوان و جوان در پرورش جان سه مقوله برای اواهمیت دارد و آن اعتماد ، امنیت و آرامش است . نوجوان وجوان دوست دارد که به اواعتماد شود و امنیت اورا کسی برهم نزند و او گرفتار اضطراب ، استرس و بی قراری نشود . سوم ، تمایل به کسب و کار است ، چهارم ، تمایل به ارتباط است، نوجوانان و جوانان به لینک شدن تمایل دارند . پنجم تمایل به تفریح ، سرگرمی ، لذت و استراحت است .
اگر بخواهیم یک نوجوان وجوان بالاتر از خوشحالی باشد باید دارای عزت نفس باشد . بین کسب وکار و عزت نفس آنان رابطه وجود دارد . اگر بخواهیم نوجوانان و جوانان ما نمونه یک فرد خوشحال باشند باید مهارت کسب وکار بداند . بین کسب وکار واستعداد، علاقه، عزت نفس، بهداشت روانشناختی و تامین معاش جوان رابطه وجود دارد . جوانی که به کسب وکار مشغول باشد، احساس مفید بودن ، اعتماد به نفس عزت نفس دراو ایجاد می شود .
در بسیاری از موارد درجات عالی تحصیلی موجب رضایت بیشتر می شود . الیته گاهی تحصیلات عالی ممکن است که نا رضایتی تحصیلی، شغلی و نارضایتی از زندگی ایجاد کند این زمانی اتفاق می افتد که فرد مورد نظر تک بعدی رشد کرده باشد به عنوان مثال فقط در زمینه دانش پیشرفت داشته است این رشد چون رشد یک جانبه است نوعی نارضایتی از زندگی در این فرد ایجاد می شود .
در بین نوجوان و جوانان باید مهارت ها آموزش داده شود زیرا این گروه سنی گواهی تحصیلی کسب می کنند بی آنکه این گواهی منجر به یک مهارت آموزی شود .
رشد چهار بعد دانش ، نگرش ، روش ، توانش دارد . فرد موردنظر باید در این چهار زمینه رشد کند . اگر فردی در این چهار زمینه به صورت شایسته پیش رفته باشد ، رضایتمندی از زندگی در او ایجاد می شود .
بین غنی سازی کیفیت تفریح ، لذت ، سرگرمی ، استراحت ، اقتصاد ، فرهنگ ، سیاست و شادمانی رابطه وجود دارد. در بعد کیفیت تفریح که نشاط و شادمانی است و در کیفیت لذت سازگاری با طبع جسمانی و روانشناختی می باشد، پیاده روی ، سوار کاری ، شنا ، رسیدگی به گل وگیاه ، خوردن ، گشاده رویی ، بوی خوش ، پاکیزگی و آراستگی ، هم نشینی با بزرگان و فرزانگان از مصادیق تفریح و لذت به حساب می آیند .
دنیای مجازی ، بازی های رایانه ای ، فیلم ها و سریال ها و موزیک ویدئوها از جمله مواردی اند که جوانان بسیار درگیر آنها هستند.
اگر هدف آن باشد که از نیروی جوان به عنوان یک فرصت نه به عنوان یک تهدید در مسیر توسعه از او بهره برده شود لازم است چند مولفه مد نظر قرار گیرد . این مولفه ها شامل ، هویت ، استقلال، الگو ، ارزش و بلوغ است . جوانانی در مسیر توسعه مهینی خود موثرند که این پنج عنصر سازنده در وجود آنان مشاهده شود . در بعد بلوغ باید به بلوغ جسمی ، جنسی ، فکری ، شخصیتی ، شرعی توجه شود .
در بلوغ فکری ، جوان باید علاوه بر تفکر همگرا ، تفکر واگرا نیز داشته باشد . جوان باید آموزش ببیند و تمرین کند که به موازات این که یک مسئله را به روش دیگران حل می کند از روش های خلاق نیز استفاده کند . و اگر او به یک هدف با روش دیگران به آن دست پیدا می کند روش های جدید را امتحان کند ، یعنی به عبارتی صاحب تفکر واگرا باشد . جوانی که فقط تفکر همگرا دارد او نمی تواند در مسیر توسعه عنصر فعال باشد .
در بلوغ فکری باید به جوان آموزش داده شود که علاوه بر تفکر عمود ، تفکر افق نیز داشته باشد . یعنی برخی اوقات که او نامتجانس فکر می کند باید یاد بگیرد که در عرض تفکرات خود ، تفکرهای دیگر را حتی مخالف هم باشد بپذیرد.
در بعد هویت ، مهم ترین عنصر سازنده هویت ، آگاهی است و آگاهی های ضروری شامل ، منابع الهام بخش ، تاریخ وادبی هستند . مطالعه تاریخ در پرورش عقل ، افزایش تجربه، ممتاز شدن شخصیت موثر است . یک جوان با مطالعه تاریخ می تواند در مسیر توسعه میهنی بازوان توانایی باشد. همچنین جوان باید با ادبیات میهنی خود آشنا باشد .
در اولویت اول ، مدیران باید برای تفریح ، سرگرمی ، استراحت و لذت نوجوانان و جوانان برنامه داشته باشند . دوم، به جوان به عنوان یک فرصت نگاه شود نه به عنوان یک تهدید . سوم ، فضای کسب و کار برای جوانان فراهم شود . چهارم ، به جوانان رسم و راه دوستی و دوست یابی آموزش داده شود دراین زمینه بسیار غفلت شده است و بسیاری از جوانان ما آسیب های جدی که در زندگی به آنان وارد شده است به دلیل نداشتن مهارت دوستی و دوست یابی است . پنجم ، به جوانان مهارت های پیش از ازدواج آموزش داده شود ، بسیاری از طلاق ها که در کمتر از پنج سال در زندگی مشترک اتفاق می افتد متاثر از نداشتن مهارت های پیش از ازدواج بوده است . ششم ، آموزش مهارت های زندگی برای جوانان ضروری است . هفتم ، جامعه و خانواده با جوان گشاده رو و گشاده دست برخورد کند . هشتم ، ما باید به جوان به عنوان عنصری که به ملکوت نزدیک است نگاه کنیم .