پسخوراند زیستی یا بیوفیدبک

پسخوراند زیستی

پسخوراند زیستی (بیوفیدبک) شامل ثبت و نمایش تغییرات کوچک در سطوح فیزیولوژیک شاخص پسخوراند است.

این نمایش می تواند به شکل بصری باشد نظیر یک شمارسنج بزرگ یا نوار نورانی و یا ممکن است نمایش به شکل شنیداری باشد.

بیمار آموزش داده می شود که از پسخوراند نمایش داده شده به عنوان راهنما استفاده کند و سطح شاخص مربوطه را تغییر دهد.

پسخوراند زیستی بر این اندیشه استوار است که دستگاه عصبی خودکار را از طریق شرطی سازی عامل می توان تحت کنترل ارادی درآورد.

پسخوراند زیستی را می توان به تنهایی و یا همراه با آرام سازی (relaxation) به کار برد.

برای مثال بیماران دچار بی اختیاری ارادی صرفاً با استفاده از پسخوراند زیستی کنترل خود را بر عضلات لگنی بدست می آورند.

پسخوراند زیستی در توانبخشی اختلالات عصبی نیز به کار می رود.

آرامسازی (تن آرامی) می تواند منافع پسخوراند زیستی را تقویت نماید.

در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید

نظریه

نیل میلر نشان داد که با استفاده از پسخوراند مناسب می توان دستگاه عصبی خودکار را به نحو فعالی شرطی کرد و به این ترتیب کاربردی طبی برای پسخوراند زیستی پیدا شد.

بیمار با استفاده از ابزارهایی از وضعیت کارکردهای زیستی غیرارادی خود نظیر دما و هدایت الکتریکی پوست، تنش عضلات، فشارخون، سرعت ضربان قلب، و امواج مغز مطلع می شود.

سپس یاد می گیرد که یک یا چند تا از این حالات زیستی را که بر علائمش مؤثرند، تنظیم کند.

مثلاً می تواند یاد بگیرد که با افزایش دمای دستانش، پیامد سردردهای میگرنی، تپش قلب، یا آنژین صدری را کم کند.

فرض بر این است که بیمار فعالیت سمپاتیک خود را کم می کند و قابلیت انقباض عضلات صاف جدار شریان ها را به اراده خود تنظیم می کند.

پسخوراند زیستی

روش ها

استفاده از ابزار

ابزاری که برای پسخوراند به کار می رود، به بیمار و مشکل خاص او بستگی دارد.

مؤثرترین ابزارها از این قرارند: عضله نگار الکتریکی (الکترومیوگرام[EMG]) که پتانسیل الکتریک رشته های عضلانی را اندازه می گیرد؛ مغز نگار الکتریکی (الکتروانسفالوگرام[EEG]) که امواج آلفایی را که در حالت آرامش ایجاد می شود، اندازه می گیرد؛ سنجشگر پاسخ گالوانی پوست (GSR) که کاهش هدایت پوستی در حالت آرامش را نشان می دهد؛ دمایاب (Thermistor) که دمای پوست را اندازه می گیرد (دمای پوست در حین تنش به دلیل انقباض عروق محیطی افت می کند).

یکی از ابزارها به بیمار وصل می شود و یک کارکرد جسمی اندازه گیری می شود و دستگاه آن را به پیامی قابل شنیدن یا دیدن تبدیل می کند و با استفاده از آن پیام می تواند واکنش های خود را بسنجد.

مثلاً در درمان دندان قروچه EMG را به عضله ماضغه وصل می کنند.

وقتی این عضله منقبض می شود، صدای بلند و زمانی که در حال استراحت است، صدایی کوتاه از دستگاه EMG صادر می شود.

بیمار می تواند یاد بگیرد که هرگاه صدای دستگاه تغییر کرد، به معنای منبسط شدن عضله است.

پس بیمار درباره عضله ماضغه اش بازخورد می گیرد، صدای دستگاه این یادگیری را تقویت می کند و دندان قروچه به تدریج از بین می رود، همه این وقایع، تعاملی هم افزا (سینرژیستی) با هم دارند.

در بسیاری از کاربردهای بالینی غیراختصاصی تر (مانند درمان بی خوابی، دیسمنوره و مشکلات تکلم؛ بهبود عملکرد ورزشی؛ درمان اختلالات ارادی؛ دستیابی به حالات تغییریافته هوشیاری؛ کنترل و درمان استرس؛ روان درمانی مکمل برای اضطراب همراه اختلالات شبه جسمی)، از مدل استفاده می شود که در آن پسخوراند زیستی EMG عضلات پیشانی همراه با پسخوراند زیستی حرارتی و آموزش های کلامی آرامسازی پیشرونده انجام می شود.

کاربردهای پسخوراند

آسم: گزارش شده که پسخوراند زیستی، هم از EMG پیشانی و هم از مقاومت راه هوایی در ایجاد آرامش و رهایی از هول ناشی از آسم و نیز در بهبود میران جریان هوا مفید است.

بی نظمی قلب (آریتمی):  پسخوراند زیستی مشخص از نوار قلبی باعث می شود که بیماران فراوانی انقباض های پیش رس بطنی را کم کنند.

بی اختیاری مدفوع و ادرار: ترتیب زمانی انقباض عضلات داخی و خارجی مقعد اندازه گیری می شود و با استفاده از میل (کاتتر) سه لوله راست روده ای به بیمار دچار بی اختیاری بازخورد داده می شود تا طی چند جلسه مجدداً روده به طور عادی و طبیعی کار کند.

شکل اولیه و عملی پسخوراند زیستی که در 1938 ابداع شده بود، نصب زنگ برای کودکان دچار بی اختیاری ادرار در هنگام خواب بود که به محض تماس با رطوبت به صدا در می آمد (دستگاه «تشکچه و زنگ»)

صرع بزرگ: روش هایی با استفاده از پسخوراند زیستی EEG را به طور آزمایشگاهی برای سرکوب پیشگیرانه فعالیت تشنجی در بیمارانی که به داروهای ضدصرع پاسخ نداده اند، به کار برده اند.

این روش ها امکان آن را برای بیمار فراهم می کنند که امواج حسی- حرکتی مغز خود را افزایش دهند یا فعالیت مغزی خود را به حالت طبیعی برگردانند، طوری که در نمودار پیوستار قدرت که در هما زمان ارائه می شود، دیده می شود.

پرتحرکی: با استفاده از روش های پسخوراند زیستی EEG در کودکان دچار اختلال بیش فعالی – کم توجهی (ADHD) توانسته اند به آنها نحوه کاستن از بی قراری حرکتی را آموزش بدهند.

افزایش ایدیوپاتیک فشار خون یا افت وضعیتی فشار خون: انواع و اقسام روش های اختصاصی (مستقیم) و غیراختصاصی پسخوراند زیستی- شامل بازخورد فشار خون، پاسخ گالوانی پوست، و پسخوراند دمای کف دست و پا همراه با روش های آرامسازی را برای آموزش بیماران درباره نحوه افزایش یا کاهش فشار خونشان به کار برده اند.

برخی داده های به دست آمده از پیگیری ها نشان می دهد که تغییرات حاصل از این شیوه ها ممکن است سال ها دوام آورد و اغلب می تواند به تقلیل یا حذف داروهای ضدفشار خود منجر شود.

میگرن: رایج ترین راهبرد برای پسخوراند زیستی در مورد سردردهای عروقی شناخته شده (کلاسیک) یا شایع، پسخوراند زیستی دمایی از یک انگشت همراه با ذکر عباراتی القا کننده گرم شدن دست ها و خنک شدن سر است.

این مکانیسم ظاهراً به پیشگیری از انقباض مفرط شریان های مغز کمک می کند که اغلب با یک علامت پیش درآمدی اپتیمیستیک نظیر دیدن نقطه های درخشان همراه است و به دنبال آن شریان ها به طور بازگشتی متسع می شوند و گیرنده های درد که روی دیواره آنها واقع است، کشیده می شود.

درد عضلات صورت و مفصل گیجگاهی- فکی (TMJ): فعایت زیاد EMG در عضلات پرقدرت مجاور مفاصل گیجگاهی- فکی دو طرف در بیمارانی که فک های خود را بر هم می فشارند یا دندان قروچه می کنند، با استفاده از پسخوراند زیستی کاهش داده شده است.

توانبخشی عصبی عضلانی: نشان دادن مقدار فعالیت عضلانی با ابزارهای مکانیکی یا EMG به بیمار تأثیر درمان های سنتی را بیشتر می کند و این نکته در بیماران دارای سابقه بالینی نسبتاً طولانی از آسیب عصبی- عضلانی محیطی، کجی گردن ناشی از گرفتگی عضلات (spasmodic torticollis)، برخی از موارد دیسکینزی دیررس، فلج مغزی و فلج یک طرفه ناشی از اختلال درون نورون حرکتی فوقانی به ثبت رسیده است.

سندرم رینود: سردی کف دست و پا در موارد فراوانی با اضطراب همراه است و در سندرم رینود نیز رخ می دهد.

این سندرم بر اثر انقباض عضلات صاف شریان ها به وجود می آید.

در تعدادی از مطالعات گزارش شده که پسخوراند دمایی از دست که در مقایسه با سمپاتکتومی جراحی روشی ارزان و بی خطر است، حدوداً در 70% از موارد مؤثر بوده است.

سردردهای تنشی: سردردهای ناشی از انقباض عضلات را بیش از همه با دو الکترود فعال بزرگ درمان کرده اند که روی پیشانی کار گذاشته شده اند تا درباره میزان تنش عضلات اطلاعات بصری یا شنوایی جمع آوری کنند.

پیشانی برای ثبت فعالیت EMG حساس می باشد زیرا جایگاه عضلات پیشانی و پس سری است که بیمار یاد می گیرد آنها را شل کند.

پسخوراند زیستی

درمان آرام سازی (تن آرامی)

آرام سازی عضلانی به عنوان بخشی از برنامه های درمانی (مانند حساسیّت زدایی سیتماتیک) یا به تنهایی (درمان آرامسازی) به کار می رود.

خصوصیّات آرامسازی (تن آرامی) عبارتند از: (1) عدم تحرک بدن، (2) کنترل روی کانون توجه، (3) قوام پایین عضلات، و (4) پرورش چارچوب خاصی از ذهن که به عنوان تعمقی، غیرقضاوتی، گسسته یا ذهن آگاهی (mindful) توصیف می شود.

آرام سازی پیشرونده را ادموند جاکوبسون در 1929 ابداع کرد.

جاکوبسون مشاهده کرد که: وقتی فرد به معنای معمول کلمه در حالت آرمیده (relaxed) قرار می گیرد علایم بالینی زیر وجود بقایای تنش را نشان می دهد.

تعداد ضربان قلب در برخی موارد در مقایسه با آزمون های بعدی میزان متوسطی افزایش می یابد هر چند در غالب موارد تعداد ضربان قلب طبیعی است.

فعالیت رفلکس های موضعی یا ارادی خود را به صورت نشانه های خفیفی نظیر چین انداختن پیشانی، درهم کشیدن سگرمه ها، حرکات کره چشم، پلک زدن سریع یا مکرر، تکان دادن سر، یکی از اندامها یا حتی یکی از انگشتان با بی قراری و سرانجام تداوم فعالیت ذهنی و تداوم نگرانی یا هیجانات طاقت فرسا در صورت بروز آنها.

شگفت این که چنین تنش ملایمی عامل بروز همه موارد فوق است.

بنابراین برای یادگیری آرام سازی باید احساس عضلات را پرورش داد.

برای نیل به این مقصود بیمار می آموزد هر بار عضلات یا گروه های عضلانی خاصی را منقبض کند.

برای مثال درمانگر ساعد بیمار را به عقب می کشد و در هما حال بیمار تلاش می کند ساعد خود را خم کند، به گونه ای که بیمار سفت شدن عضله دوسر را مشاهده کند (جاکوبسون به جای واژه انقباض از واژه منقبض کردن استفاده می کرد تا بر نقض بیمار در انقباض عضله تأکیده کرده باشد).

وقتی بیمار احساس انقباض را گزارش می کرد جاکوبسون می گفت:”این کاری است که شما همیشه انجام می دهی! آنچه ما می خواهیم عکس این حالت است یعنی انجام ندادن آن”.

در این روند مرتباً به بیمار یادآوری می شود که آرام سازی مستلزم هیچ تلاشی نیست.

در واقع تلاش کردن معادل منقبض شدن عضلات و در نتیجه مغایر آرام سازی است.

با پیشرفت جلسات بیمار با آموزش هایی که دریافت می کند در این روند پیش می رود و حتی به جایی می رسد که جسم بیمار کاملاً آرمیده و شل به نظر می رسد.

بیمار این شیوه را در مورد گروه های عضلانی مختلف اجرا می کند که این روند اغلب بیش از 50 جلسه طول می کشد.

برای مثال یک جلسه کامل ممکن است صرف شل کردن عضله دوسر شود.

ویژگی دیگر روش جاکوبسون این است که آموزش ها در چند کلمه ارائه می شود به طوری که مانع تمرکز بیمار بر روی احساس عضلات خود نمی شوند؛

تلقیناتی که امروزه به طور شایع به کار می روند (مانند جمله “بازوی شما کرخت می شود”) در زمان جاکوبسون استفاده نمی شد.

همچنین در روش مزبور بیمار، اغلب تنها می ماند و در هما حال درمانگر به سایر بیماران می رسید.

در روان پزشکی، درمان آرامسازی (تن آرامی) عمدتاً به عنوان جزئی از برنامه های چندوجهی وسیع الطیف به کار می رود، پیشتر به کاربرد آن در حساسیت زدایی اشاره شد. 

تمرینات تنفسی آرامسازی اغلب در بیمارن دچار اختلال هول، بخصوص مواردی که مربوط به هیپرونتیلاسیون هستند مفید واقع می شود.

در درمان بیماران دچار اختلالات اضطرابی، آرامسازی می تواند به عنوان یک محرک موقعیت ساز (occasion-setting) به کار رود.

یعنی بافتاری از ایمنی فراهم کند که در آن بتوان با اطمینان سایر مداخلات اختصاصی را اجرا نمود.

تعدیل بعدی آرام سازی عضلانی پیشرونده

جوزف ولپه در طراحی مدل درمان حساسیت زدایی نظام مند خود، آرام سازی پیش رونده را به عنوان پاسخی ناسازگار با اضطراب انتخاب نمود.

برای نیل به این مقصود شیوه اولیه جاکوبسون بیش از حد طولانی بود و کاربردی به نظر نمی رسید.

ولپه برنامه آرام سازی را خلاصه نمود و مدت 6 جلسه اول را به 20 دقیقه رسانید (مابقی مدت این جلسات صرف مسایل دیگری نظیر تحلیل رفتاری می شود).

در تعدیل بعدی آرام سازی پیشرونده، بیمار در یک جلسه روش آرام سازی را در مورد تمام گروه های عضلانی اصلی اجرا می کند.

وقتی بیمار در این کار تسلط پیدا کرد (معمولاً پس از 3 جلسه) گروه های عضلانی فوق درهم ادغام شده و بیمار بر روی گروه های بزرگ تری از عضلات کار می کند.

سرانجام بیمار آرام سازی را از طریق یادآوری و بدون انقباض عضلات انجام می دهد.

رئوس جلسه اولیه آرام سازی پیشرونده، تمام گروه های عضلانی

ساعد و دست غالب ← حالات دسستان را محکم مشت کنید

عضلات دوسر و سه سر دست غالب ←  به کمک عضلات متقضاد قسمت فوقانی بازویتان را منقبض کنید

ساعد و دست غیرغالب ←  الان دسستان را محکم مشت کنید

عضله دوسر غیرغالب ← به کمک عضلات متضاد قسمت فوقانی بازویتان را منقبض کنید.

پیشانی ← ابروهایتان را بالا ببرید

عضلات کره چشم و بینی ←  چشم هایتان را لوچ کنید و بینی خود را چین بیندازید.

قسمت تحتانی گونه ها و فک ←  دندان هایتان را به هم فشار دهید و گوشه های دهانتان را به عقب ببرید.

گردن و گلو ←  چانه تان را به سمت سینه بکشید و با عضلات متضاد مانع حرکت آن به سمت سینه شوید.

قفسه سینه، شانه، قسمت فوقانی پشت ←  نقس عمیقی بکشید، نفستان را نگه دارید و کتف ها را بالا ببرید (در حالت نشسته) و یا به عقب بکشید (در حالت درازکش)

ناحیه شکم یا معده ← شکمتان را سفت کنید گویی برای ضربه به شکمتان آماده می شوید.

ران سمت غالب← عضلات اکستانسور و فلکسور را به  طور همزمان منقبض کنید.

قسمت تحتانی پای غالب ←  پا را در حالت دورسی فلکسیون قرار دهید.

پای غالب ← انگشتان پا را به سمت بالا بکشید (به سمت پایین نکشید چون ممکن است سبب گرفتگی عضلات شود).

ران غیرغالب ← عضلات اکستانسور و فلکسور را با هم منقبض کنید.

ساق پای غیرغالب ← پا را در حالت دورسی فلکسیون قرار دهید.

پای غیرغالب ← انگشتان پا را به سمت بالا بکشید (به سمت پایین نکشید چون ممکن است سبب گرفتگی عضلات شود).

خودآموزی (autogenic training)

خودآموزی نوعی روش خودتلقینی است که در آلمان پدید آمد در این روش بیمار توجه خود را به نواحی خاصی از بدنش معطوف می کند و ضمن توجه به خود به برخی عبارات حاکی از حالت آرامش فکر می کند.

در نوع آلمانی اولیه این روش بیمار طی جلسات متعدد به 6 موضوع می پردازد.

سنگینی ← بازوی چپ من سنگین می شود.

گرمی ← بازوی چپم گرم شده است.

تنظیم قلبی ← ضربان قلبم آرام و منظم است.

تنظیم تنفس ← هوا وارد بدنم می شود.

شبکه خورشید ← شبکه خورشید من گرم شده است.

پیشانی ← پیشانی من خنک است.

خودآرام سازی نوع آمریکایی خودآموزی است که در آن طی یک جلسه به هر 6 موضوع فوق پرداخته می شود.

انقباض کاربردی

فن انقباض کاربردی (applied tension) نقطه مقابل آرام سازی است، این فن را می تون برای خنثی کردن واکنش ضعف و از حال رفتن به کار برد.

درمان در طول 4 جلسه انجام می شود.

در جلسه نخست بیمار می آموزد بازوها، پاها و پشتش را به مدت 10 تا 15 ثانیه منقبض کند (مانند افرادی که به رشته بدنسازی می پردازند).

انقباض تا زمانی ادامه می یابد که بیمار در صورتش احساس گرما کند و پس از آن بیمار عضلات مربوطه را منبسط می کند اما به سمت حالت آرامسازی پیش نمی رود.

این تمرین در فواصل نیم دقیه پنج بار تکرار می شود.

از طریق بازخورد فشار خون بیمار در حین انقباض عضله، می توان کارایی این روش را تقویت نمود.

افرایش فشار خون حاکی از انقباض مناسب عضلات است.

بیمار روزی 5 بار این تمرین را انجام می دهد.

عارضه جانبی این روش سردرد است که در برخی موارد بروز می کند.

در صورت بروز سردرد از شدت انقباض عضله و دفعات تمرین کاسته می شود.

بیماران دچار خون هراسی و هراس از جراحت وقتی با محرک هراس آور مواجه می شوند واکنش دو مرحله ای منحصر به فردی از خود نشان می دهند.

مرحله نخست واکنش با افزایش سرعت ضربان قلب و فشار خون همراه است، اما در مرحله دوم فشار خون به طور ناگهانی افت می کند و بیمار از حال می رود.

برای درمان این مشکل یک رشته اسلایدهای تحریک کننده (مثلا اسلاید بدن های مثله شده) به بیمار نشان داده می شود.

بیمار آموزش می بیند که علام هشدار دهنده غش نظیر حالت تهوع، تعریق سرد یا سرگیجه را شناسایی کند و به سرعت همراه با بروز این علایم از انقباض عضلانی آموخته شده استفاده کند.

بیمار همچنین می تواند از این روش در هنگام اهدای خون یا مشاهده اعمال جراحی استفاده کند.

در این روش انقباض ایزومتریک سبب افزایش فشار خون و در نتیجه جلوگیری از غش کردن بیمار می شود.

آرام سازی کاربردی

آرامسازی کاربردی شامل ایجاد پاسخ آرام سازی در موقعیت استرس زا است.

با توجه به مطالبی که قبلاً اشاره شد، به دلیل اثرات غیرمتعارف آرام سازی انجام این روش بدون مقدمه معقول نیست.

بنابراین باید بیمار ابتدا آرام سازی را در شرایط غیراسترس زا تمرین کند.

این روش رالارس-گوران اوست و همکارانش درسوئد طراحی کرده اند و اثربخشی آن در اختلال پانیک و اختلال اضطراب فراگیر به اثبات رسیده است.

تثبیت پاسخ آرام سازی در محیط طبیعی بیمار شامل هفت مرحله است که هر مرحله یک تا 2 جلسه طول می کشد:

آرام سازی پیشرونده، آرام سازی صرفاً مبتنی بر رهاسازی، آرام سازی با کنترل نشانه ها، آرام سازی افتراقی، آرام سازی سریع، آموزش کاربرد و مرحله نگهدارنده.

آرامسازی پیشرونده ← جلسه 1: دست ها، بازوها، صورت، گردن و شانه ها

جلسه 2: پشت، سینه، معده، تنفس، لگن، ران و پا

آرامسزای صرفاً مبتنی بر رهاسازی ← همانند آرامسازی پیشرونده به جز اینکه مرحله انقباض حذف می شود، وقتی بیمار در این مرحله تسلط پیدا کرد می تواند ظرف 5-7 دقیقه عضلاتش را منبسط کند.

آرامسازی با کنترل نشانه ← یک محرک – واژه آرام باش – درست پیش از بازدم ارائه می شود.

بیمار در وضعیت آرمیده بر تنفس تمرکز می کند، درمانگر درست قبل از هر دم می گوید نفس بکش و درست پیش از هر بازدم می گوید آرام باش.

پس از تقریباً 5 دوره، بیمار در ذهن خود این کلمات را می گوید (می توان واژه نفس بکش را حذف نمود)

آرامسازی افتراقی ← بیمار حرکت می کند و در همان زمان عضلات غیرمرتبط با حرکت را در وضعیت آرمیده نگه می دارد و بدینوسیله آرمیدگی خود را حفظ می کند.

بیمار پس از آرامسازی و رسیدن به وضعیت آرمیده، بازو یا پایش را بلند می کند و به اطراف اتاق نگاه می کند، در همین حین انقباض و حرکت سایر بخش های بدنش را به حداقل می رساند.

بیمار همچنین آرامسازی افتراقی را در موقعیت های دیگر انجام می دهد، از جمله موقع نشستن بر صندلی های مختلف، نشستن پشت میز و در حین نوشتن، صحبت با تلفن و راه رفتن

آرامسازی سریع ← بیمار با یک تا سه تنفس همراه با بازدم آهسته خود را آرمیده می کند، قبل از هر بازدم واژه آرام باش را تکرار می کنند و مراقب نواحی منقبض بدنشان هستند.

با این روش مدت آرامسازی به 20 تا 30 ثانیه کاهش می یابد.

بیمار آموزش می بیند که روزی 15 تا 20 بار در حین رویدادهای از قبل تعیین شده محیط طبیعی زندگی، آرامسازی را انجام دهند (مثلاً هنگام تماشای ساعت یا مکالمه تلفنی).

برای یادآوری انجام تمرین، می توان لکه های رنگی روی ساعت یا تلفن قرار داد.

پس از مدتی رنگ این لکه ها را باید تغییر کند تا اثر یادآور آنها حفظ شود.

آموزش کاربرد ← بیمار درست پیش از ورود به موقعیّت هدف، آرامسازی را انجام می دهد.

بیماران 10-15 دقیقه در آن موقعیت باقی می مانند و از مهارت های آرامسازی به عنوان فن مدارا استفاده می کنند.

ممکن است در ابتدا درمانگر بیمار را همراهی کند و یا در صورتیکه مشکل بیمار حملات پانیک یا اضطراب فراگیر است تمرین تخیلی یا فیزیکی برای ایجاد حسیات ترسناک انجام شده و از آنها برای آموزش کاربرد آرامسازی استفاده می شود.

نتایج

اثربخشی پسخوراند زیستی، آرام سازی پیشرونده و انقباض کاربردی در درمان طیف وسیعی از اختلالات به اثبات رسیده است.

این روش ها یکی از پایه های طب رفتاری هستند که در آن بیمار، رفتار مسبب بیماری را تغییر می دهد یا نحوه تغییر آن را می آموزد.

روش های مزبور اساس اثربخشی بسیاری از روش های طب مکمل و طب جایگزین (مانند یوگا و ریکی) هستند.

در واقع آرام سازی جزء مهمی از بسیاری روش های طب مکمل و جایگزین است.

آرام سازی همچنین بر درمان های اصلی تر نظیر هیپنوتیزم تأثیر می گذارد.

لطفا امتیاز دهید

آزمون های روانشناختی

آخرین مقالات سایت

چرا باور داشته باشیم ؟

پایش و سنجش آنلاین نتایج درمان

نوبت دهی آنلاین

آزمون های آنلاین روانشناختی معتبر

امکان مشاوره آنلاین از طریق وب

ارتباط با درمانگران عضو باور

نسخه دارویی آنلاین و یادآور پیامکی

تست افسردگی، اضطراب، استرس

تست زیر بر مبنای مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس DASS-42 طراحی شده است و پاسخدهی به آن حدود 15 دقیقه زمان می برد.

ثبت نام جهت دسترسی بعدی شما به نتایج آزمونهایتان است.

تهیه و تنظیم: تیم تحقیق و توسعه باشگاه اعصاب روان هیربد