مهارت همدلی
تلاش برای فهم موقعیت زندگی دیگران و زمینه سازی برای پذیرش خود در میان دیگران بخشی از مهارت زندگی است.
هر جا که به هم یاری و مشارکت افراد نیاز باشد، هم دلی موتور محرکه این حرکات خواهد شد و کارآیی رفتارها را مضاعف خواهد نمود.
افراد تنها در زمانی میتوانند به هم دیگر کمک کنند که عواطف و تجربههای دیگران را دریابند، دوستانی که در روابط خود با دیگران احساس رشد میکنند هنگامی به این امر واقف خواهند شد که بدانند دوستشان چه احساساتی دارد.
هر گاه عضوی از جامعه انتظار آن را داشته باشد که دیگران او را با تمام ویژگیها و خصلتها بپذیرند، خودش هم باید قادر به فهم عقاید، باورها واحساس دیگران باشد.
متأسفانه نداشتن مهارت در هم دلی و توجه نکردن به مجموعه فضای شناختی و عاطفی دیگران سرچشمه بدفهمی های فردی و بدتر از آن خصومتهای نژادی است، فقدان هم دلی در جوانان و نوجوانان باعث متوصل شدن به روشهای انحرافی بیان خویشتن میشود به گونه ای که گاهی در تضاد با ارزشهای اجتماعی و فرهنگی قرار میگیرد.
نقش همدلی در فهم زندگی
هم دلی یا هم حسی به معنی تلاش برای فهم موقعیت زندگی دیگران است.
درک و پذیرش دیگران، یعنی همان افرادی که با ما تفاوت بسیار دارند، بخشی از مهارت هم دلی است. بهبود روابط اجتماعی، مثلا در موقعیتهای فرهنگی و قومی، از مهارتهای زندگی امروز است و بدون آن، هر لحظه ممکن است کینهها و خصومتهای افراد، نسبت به یکدیگر تشدید شود.
از آن جا که زندگی جمعی، به ویژه در عصر حاضر، به هم یاری و مشارکت نیاز دارد، لازم است با تقویت هم دلی در افراد، آنان را به سوی تجربه رفتارهای جمعی مفید هدایت کنیم.
هم دلی، به راستی یک مهارت است و عده ای اساسا از این مهارت بی بهره و از مزایای بی شمار فردی و اجتماعی آن بی خبرند.
نتیجه بررسیها
بررسیهای روان شناختی اجتماعی، نشان داده است که گاه ویژگیهای قومی، زبانی یا نژادی حصاری گرداگرد اعضای یک مجموعه انسانی ایجاد میکند و مانع ایجاد روانشناختیه هم دلی در افراد میگردد.
واقعیتهای زندگی اجتماعی، در حال حاضر هرگز پذیرای این پدیده نا بهنجار نیست. جالب است که هم اکنون روان شناسان اجتماعی “تماس “ های بیشتر و تلاش برای درک مجموعه عناصر تأثیرگذار بر ذهن و رفتار یک فرد یا یک قوم (هم دلی) را به منزله راه حل پیشنهاد کرده اند.
کاهش میزان فاصله میان سیاه پوستان و سفید پوستان و احساس هم دلی بیشتر میان آنها در چند دهه اخیر، مثالی است که محققان رفتار اجتماعی ذکر میکنند.
هم دلی ابعاد بیشماری دارد؛ اما تنها به یک نکته دیگر در مورد آن اشاره میکنیم که عبارت است از ناسازگاری های افراد با والدین و سایر اعضای خانواده. پژوهشهای روان شناسان گویای این حقیقت است که دلایل ریشه ای این مسئله را باید در فضای ذهنی متفاوت والدین و فرزندان جتسجو کرد.
هر یک از این افراد، پدیدهها را از دیدگاه ویژه خود می بینند. در این زمینه نیز هم دلی کلید درک و سپس حل تدریجی اختلافات افراد و والدین آن هاست.
مهارت انعطاف پذیری
دوره جوانی و نوجوانی دوره جوشش هیجانهای آدمی است، آنان باید راههای تشخیص هیجان را در خود و دیگران بیاموزند و روشهای مقابله با هیجانها و کاهش تأثیرات این پدیده را در رفتار تمرین نمایند.
خشم، اندوه، نفرت، پرخاش و… در صورتی که کنترل نشوند بهداشت روانشناختی را به طور جدی تهدید میکنند.
کنار آمدن با این فشارهای روانشناختی نمونه ای از مهارتهای زندگی به شمار میروند.
زندگی کردن در دنیای هزاره سوم و توسعه یافته و محیطهای پرتراکم شهری نیازمند تصمیم گیری های بیشماری در امر تحصیل شغل، ازدواج و ده ها متغیر دیگر است و فرد را در فشار روانشناختی یا فرصتهای متعدد قرار میدهد، تداوم این فشارها فرد را از حالت طبیعی و تعادل خارج میسازد.
یأس، ناامیدی، اضطراب مزمن و افسردگی از نتایج قرار گرفتن در محیطهای پرتنش و پرفشار است که در این مقوله هم نقش مهارت ضروری این وضعیت در درجه اول قرار دارد.
این مهارت به فرد کمک میکند تا منابع و زمینههای فشار روانشناختی را شناسایی کند تا پس از شناخت راههای اثرگذاری بر فشارهای روانشناختی در کنترل آثار مخرب این نیروها موفق باشد.
از طرفی مهارت انعطاف پذیری راهنمای فرد خواهد شد تا در صورت عدم مقابله با فشارها بتواند در محیط زندگی خود تغییر به وجود آورد و برخی از منابع فشار را از خود دور سازد.
صبر، حوصله، پذیرش ابتلاها وآزمایش ها، همگی از ابزارهای ایجاد انعطاف و تحمل درآدمی خواهند بود و مشاور از این ابزارها استفاده لازم را خواهد داشت و اهتمام او در جهت متعادل کردن مراجعین است که به سهم خود کاری ارزشمند و مقرون به ثواب خواهد بود.
کنار آمدن با هیجان ها و فشار های روانشناختی
مدت هاست که پژوهشگران، رابطه فشارهای روانشناختی با بیماریهای جسمی و روان شناختی را تأیید کرده اند. بیماریهای روان تنی ٢ (مانند بیماریهای دستگاه گوارش، بیماریهای قلبی و به خصوص فشار خون، سردردهای میگرنی)، با زندگی همراه با فشار روانشناختی رابطه انکارناپذیری دارند.
در بعد روان شناختی نیز ادامه فشارهای روانشناختی، بهداشت روان شناختی افراد را به طور جدی در معرض خطر قرار میدهد. اضطراب، افسردگی و بی اعتمادی به محیط، شایع ترین تبعات قرار گرفتن شخص در محیط فشار است.
در مورد فشار روانشناختی، توجه به سه عنصر ضروری است:
- منبع فشارهای روانشناختی
- شناخت راههای اثرگذاری فشارهای روانشناختی بر انسان
- چگونگی کنترل آثار فشارهای روانشناختی
میزان فشارهای روانشناختی در زندگی را نمیتوان به صفر رساند. اما راههایی برای مقابله با آنها وجود دارد.
برای مثال، میتوان به گونه ای عمل کرد که منابع فشارهای روانشناختی کاهش یابد. به علاوه، ایجاد تغییردرمحیط فیزیکی یا شیوه زندگی، برخی منابع فشارزا را از بین میبرد.
معمولا”ارزیابی شناختی” شخص از موقعیت فشارزا، نحوه مواجهه او را با آن موقعیت مشخص میسازد.
این ارزیابی های شناختی، همواره چهارچوب منطقی ندارند و در بسیاری موارد تحلیلهای افراد از”موقعیت “ مخدوش میگردد. مکاتب درمانی شناختی نگر، این خدشههای منطقی را ”خطاهای شناختی” مینامند.
این خطاهای شناختی عموما فشارهای روانشناختی شدیدی به همراه دارند و در برخی موارد، سلامت روانشناختی فرد را به طور جدی تهدید و اقدامات درمانی را اجتناب ناپذیر میکنند. در این میان، نکته جالب این است که تا حدود زیادی میتوان ارزیابی های صحیح شناختی را به افراد آموزش داد.
پی آمد چنین مداخله مفیدی، ایجاد تغییرات مثبت در نگرش آنان و بالطبع کاهش میزان فشار روانشناختی است.
ایجاد سازمان شناختی منطبق با واقعیت ها، به راستی مهارتی ارزش مند و ابزار بی بدیل تأمین بهداشت روانشناختی است.
کنار آمدن با فشار روانشناختی، از طرق دیگری نیز امکان پذیر است که توضیح همه آنها در این جا، ضرورتی ندارد.
در پایان، مجددا این نکته را یادآور میشویم که آنچه در این نوشتار تحت عنوان مهارتهای زندگی مطرح میشود، صرفا گزینشی از میان مهارتهای بی شمار زندگی است.
اما طبق شواهد علمی موجود، مهارتهای یاد شده زیربنای مهارتهای دیگراست و پایه ای برای آموزش سایر مهارتهای زندگی به شمار میرود.
جوانانی که در انتظار آینده ای پرثمر برای خویشتن و فردایی پرافتخار و سرفراز برای دین و میهن اند، برخورداری از توان مندی های ذهنی و شخصیتی و کسب “مهارتهای زیستی” را با هیچ گزینه ای برابر نمیدانند؛ زیرا این مهارت ها، سرچشمه تحولات فردی، اجتماعی، فرهنگی وسیاسی است.