روان درمانی گروهی یا گروه درمانی نوعی روان درمانی است که در آن یک یا چند درمانگر، گروه کوچکی از مراجعان را به صورت گروهی به طور همزمان درمان میکنند.
این اصطلاح میتواند به طور مشروع به هر شکلی از روان درمانی که در قالب گروهی انجام میشود، از جمله درمان رفتاری شناختی یا درمان بین فردی اطلاق شود كه در آن زمینه و روند گروه به صراحت به عنوان مکانیسم تغییر با توسعه، بررسی و آزمایش روابط بین فردی در گروه مورد استفاده قرار میگیرد.
در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
مفهوم وسیعتر گروه درمانی را میتوان شامل هر فرآیند کمکی که در یک گروه انجام میشود در نظر گرفت، از جمله گروههای پشتیبانی، گروههای آموزشی مهارت (مانند مدیریت خشم، ذهن آگاهی، آموزش آرامش یا آموزش مهارتهای اجتماعی) و گروههای درمانی روانشناختی. تفاوت میان گروههای فعالیتی، گروههای حمایتی، حل مسئله و گروههای روان شناختی توسط روانپزشک چارلز مونتگومری (Charles Montgomery) مورد بحث قرار گرفته است.
سایر فرمهای تخصصیتر گروه درمانی شامل روشهای درمانی غیر کلامی مانند هنر درمانی، رقص درمانی یا موسیقی درمانی است.
تاریخچه روان درمانی گروهی
بنیان گذاران روان درمانی گروهی در ایالات متحده آمریکا جوزف اچ پرات (Joseph H. Pratt)، تریگانت بررو (Trigant Burrow) و پل شیلدر (Paul Schilder) بودند.
هر سه آنها در نیمه اول قرن بیستم درEast Coast فعال و مشغول به کار بودند.
در سال 1932، ژاکوب ال مورنو (Jacob L. Moreno) ایده خود را در زمینه روان درمانی گروهی به انجمن روانپزشکی آمریکا ارائه داد و در نویسندگی یک رساله در مورد این موضوع همکاری کرد.
پس از جنگ جهانی دوم، روان درمانی گروهی توسط مورنو، ساموئل اسلاوسون (Samuel Slavson)، هایمان اسپوتینیتز (Hyman Spotnitz)، ایروین یالوم (Irvin Yalom) و لو اورمونت (Lou Ormont) توسعه یافت.
رویکرد یالوم در گروه درمانی نه تنها در ایالات متحده بلکه در سراسر جهان بسیار تأثیرگذار بوده است.
پیشرفت اولیه گروه درمانی گروه T یا گروه آموزشی (که گاهی اوقات به عنوان گروه آموزش حساسیت، گروه آموزش روابط انسانی یا گروه رویارویی نیز گفته میشود)، نوعی از روان درمانی گروهی است که در آن شرکت کنندگان (به طور معمول بین هشت تا 15 نفر) از طریق تعامل با یکدیگر، در مورد خود (و به طور کلی در مورد فرآیندهای گروه کوچک) میآموزند.
آنها از بازخورد، حل مسئله و نقش بازی برای به دست آوردن بینش نسبت به خود، دیگران و گروهها استفاده میکنند.
این نوع گروه درمانی در اواسط دهه 1940 توسط كورت لوین (Kurt Lewin) و كارل راجرز (Carl Rogers) و همكارانش در آزمایشگاههای ملی آموزشی (كه به عنوان مؤسسه NTL نیز شناخته میشد) که در سال 1947 توسط دفتر تحقیقات نیروی دریایی و انجمن ملی آموزش و پرورش در Bethel تأسیس شده بود، به عنوان روشی برای یادگیری در مورد رفتار انسان پیشگام شد.
مورنو یک شکل خاص و کاملاً ساختار یافته از گروه درمانی ایجاد کرد که با نام سایکودراما (psychodrama) شناخته میشود.
یکی دیگر از تحولات اخیر در تئوری و روش روان درمانی گروهی مبتنی بر ادغام تفکر سیستمها، درمان مبتنی بر سیستمهای ایوون آگازاریان ((SCT) Yvonne Agazarian’s systems-centered therapy) است که عملکرد گروهها را در اصول پویایی سیستم میبیند.
روش او در “زیر گروه عملکردی” روشی را برای ساماندهی ارتباطات گروهی معرفی میکند، بنابراین کمتر احتمال دارد که در مقابل تفاوتها واکنش نشان دهد.
SCT همچنین بر لزوم به رسمیت شناختن مراحل توسعه گروه و مدافعه مربوط به هر مرحله تأکید دارد تا به بهترین نحو بتواند پویایی گروه و تأثیرگذاری آن را درک کند.
در انگلستان، روان درمانی گروهی در ابتدا به طور مستقل توسعه یافت و پیشگامان اس. اچ. فولکس (S. H. Foulkes) و ویلفرد بیون (Wilfred Bion) از گروه درمانی به عنوان روشی برای درمان خستگی رزم در جنگ جهانی دوم استفاده کردند.
فولکس و بیون روانكاو بودند و با تشخیص این كه انتقال میتواند نه تنها بین اعضای گروه به صورت فردی و درمانگر، بلكه در بین اعضای گروه به طور جمعی نیز ایجاد شود، روانشناسی را در گروه درمانی قرار دادند.
علاوه بر این، مفهوم روانکاوی ناخودآگاه با شناخت یک گروه ناخودآگاه گسترش یافت، که در آن میتوان فرآیندهای ناخودآگاه اعضای گروه را به صورت فرآیندهای غیر منطقی در جلسات گروهی نشان داد.
فولکس مدل معروف به آنالیز گروهی و مؤسسه تجزیه و تحلیل گروهی (Institute of Group Analysis) را توسعه داد، در حالی که بیون در توسعه گروه درمانی در کلینیک Tavistock تأثیرگذار بود.
رویکرد بیون قابل مقایسه با درمانهای اجتماعی است که اولین بار در اواخر دهه 1970 توسط ایالات متحده توسط لوئیز هولزمن (Lois Holzman) و فرد نیومن (Fred Newman) ایجاد شد.
این نظریه نوعی گروه درمانی است که در آن پزشکان به عنوان واحد اساسی توسعه با گروه ارتباط برقرار میکنند، نه اعضای آن.
وظیفه گروه به جای تمرکز روی حل مشکل یا “تثبیت افراد”، “ایجاد گروه” است.
در آرژانتین، مکتبی مستقل از تجزیه و تحلیل گروهی توسط کار و آموزههای روان درمانگر تحلیلگر آرژانتینی متولد سوئیس، Enrique Pichon-Rivière ایجاد شد.
این متفکر، یک رویکرد گروه محور دیگری ایجاد کرد که اگرچه مستقیماً تحت تأثیر کار فولکس قرار نمیگرفت، اما کاملاً با آن سازگار بود.
اصول روان درمانی گروهی
اروین یالوم تعدادی از عوامل درمانی را پیشنهاد کرد (که در ابتدا اصطلاحات درمانی نامیده میشدند اما در نسخه 5 تئوری و عملکرد روان درمانی گروهی به عوامل درمانی تغییر نام دادند).
-
جهانی بودن
به رسمیت شناختن تجارب و احساسات مشترک بین اعضای گروه و این موضوع که این تجارب ممکن است نگرانیهای گسترده انسانی یا جهانی باشد، باعث حذف احساس انزوا از اعضای گروه، اعتبار سنجی تجربیات آنها و بالا بردن عزت نفس میشود.
-
نوع دوستی
این گروه مکانی است که اعضا میتوانند به یکدیگر کمک کنند و تجربه این که بتوانیم چیزی را به شخص دیگری هدیه دهیم میتواند عزت نفس عضو را بالا ببرد و به توسعه سبکهای مقابله سازگارتر و مهارتهای بین فردی کمک کند.
-
القای امید
در یک گروه مختلط که در مراحل مختلف توسعه یا بهبودی عضو هستند، یک عضو میتواند از عضو دیگری که بر مشکلاتی که او با آنها دست و پنجه نرم میکند، غلبه کرده، الهام گرفته و تشویق شود.
-
انتقال اطلاعات
در حالی که این صرفاً صحبت کردن در مورد یک فرایند روان درمانی نیست، اعضا اغلب گزارش میدهند که یادگیری اطلاعات واقعی از اعضای دیگر گروه به عنوان مثال در مورد درمان آنها یا در مورد دسترسی به خدمات بسیار مفید بوده است.
-
کمکهای تصحیحی از تجربه خانواده اصلی
اعضا غالباً به طور ناخود آگاه در یک فرآیند که نوعی انتقال خاص برای روان درمانی گروهی است، درمانگر گروه و سایر اعضای گروه را با والدین و خواهر و برادر خود محسوب میکنند.
تفسیر درمانگر میتواند به اعضای گروه كمك كند تا در مورد تأثیر تجربیات كودك بر شخصیت خود فهمیده و یاد بگیرند كه به طور ناخودآگاه از تکرار الگوهای تعاملی غیرمعمول گذشته در روابط امروزی خودداری كنند.
-
توسعه فنون معاشرت
محیط گروه، محیطی ایمن و حمایتی را برای اعضا ایجاد میکند که با گسترش کارنامه رفتارهای بین فردی و بهبود مهارتهای اجتماعی، در معرض ریسک قرار گیرند.
-
رفتار تقلیدی
یکی از راههایی که اعضای گروه میتوانند مهارتهای اجتماعی را توسعه دهند از طریق یک فرآیند مدل سازی، مشاهده و تقلید از درمانگر و سایر اعضای گروه است.
به عنوان مثال، به اشتراک گذاشتن احساسات شخصی، ابراز نگرانی و حمایت از دیگران.
-
انسجام
پیشنهاد شده که این عامل اصلی درمانی است که با آن همه جریان مییابند.
انسانها، حیوانات گلهای هستند که نیاز غریزی به گروهها دارند و رشد شخصی فقط در یک زمینه بین فردی صورت میگیرد.
یک گروه منسجم گروهی است که در آن همه اعضا احساس تعلق، پذیرش و اعتبار را احساس میکنند.
-
عوامل وجودی
شخص باید بگیرد که مسئولیت زندگی خود و عواقب تصمیماتش را به عهده بگیرد.
-
روان پاکسازی
روان پاکسازی (Catharsis) تجربه رهایی از پریشانی عاطفی از طریق بیان احساسات آزاد و نامحسوس است.
وقتی اعضا داستان خود را برای مخاطبان حامی گفتند، میتوانند از احساس مزمن شرم و گناه رهایی یابند.
-
یادگیری بین فردی
اعضای گروه از طریق فرآیند تعامل با دیگران در گروه، به سطح خودآگاهی بیشتری دست مییابند، که بازخورد خود را در مورد رفتار و تأثیر آن بر دیگران نشان میدهد.
-
درک خود
این عامل با یادگیری بین فردی هم پوشانی دارد اما به دست یابی به سطح بینش بیشتری نسبت به پیدایش مشکلات شخصی و انگیزههای ناخود آگاه که زیربنای رفتار فرد است، اشاره دارد.
محیط گروه درمانی
گروه درمانی میتواند در بخشی از محیط درمانی یک واحد روانپزشکی یا بستری شدن سیار روانپزشکی جزئی (که به عنوان درمان روزانه بیمارستان نیز شناخته میشود) باشد.
علاوه بر درمان کلاسیک “صحبت کردن”، گروه درمانی در یک شرایط نهادی نیز میتواند شامل درمانهای بیانی گروهی مانند سایکودراما، هنر درمانی و انواع غیر کلامی درمان مانند موسیقی درمانی و رقص / حرکات درمانی باشد.
روان درمانی گروهی، یکی از مؤلفههای مهم محیط درمانی (milieu therapy) در جامعه درمانی است.
در این نوع درمان كل محيط يا جامعه به عنوان وسيله درمان در نظر گرفته ميشوند، تمام فعل و انفعالات و فعاليتها به صورت بالقوه درماني تلقي ميشوند و در معرض اكتشاف و تفسير قرار دارند و در جلسات اجتماعي روزانه يا هفتگي مورد بررسي قرار ميگيرند.
با این حال، تعامل بین فرهنگ تنظیمات روان درمانی گروهی و هنجارهای مدیریتی بیشتر مقامات خارجی ممکن است “تلاطم سازمانی” ایجاد کند که میتواند به طور جدی توانایی یک گروه را برای حفظ “فضای سازنده امن” در عین حال چالش برانگیز تضعیف کند.
دانشجویان دانشگاه آکسفورد پویایی بین سازمانی یک جامعه درمانی دموکراتیک ملی را طی مدت چهار سال مورد مطالعه قرار دادند.
آنها متوجه شدند كه فرماندهي خارجي از سوي مقامات، مدل درماني جامعه را متلاشی کرد، يك بحران به وجود آورد و منجر به درگیری غیرقابل انفعالی شد که باعث تعطیلی جامعه شد.
گزارش شده است که نوعی از گروه درمانی در بهبود نوجوانان روانشناختی و معتادان در دوره نقاهت تأثیر دارد.
روان درمانی پیش بینی شده از متن خارجی مانند رمان یا تصویر متحرک استفاده میکند تا یک “تصویر پایدار” برای گروه قبلی و تمرکز مطمئن برای احساسات یا افکار سرکوب شده در حالت بعدی ایجاد کند.
گروههای بیمار، یک رمان را میخوانند یا به صورت جمعی یک فیلم را مشاهده میکنند.
سپس به صورت جمعی در بحث طرح، انگیزه شخصیت و انگیزه نویسنده شرکت میکنند.
همچنین فیلم، موسیقی متن، فیلم برداری و پس زمینه را نیز مورد بحث و پردازش قرار میدهند. تحت هدایت درمانگر، مکانیسمهای دفاعی با استفاده از نشانگرها و فرآیندهای نشانه شناسی کنار گذاشته میشوند.
تمرکز بیشتر بر روی متن است نه به مسائل شخصی. به همین دلیل است که رمان علمی تخیلی، Rage Orc’s Rage محبوبیت یافت.
گروه درمانی در حال حاضر اغلب در محیط تمرین خصوصی مورد استفاده قرار میگیرد.
تجزیه و تحلیل گروهی در اروپا و به ویژه انگلستان رواج یافته است، جایی که به رایجترین شکل روان درمانی گروهی تبدیل شده است.
این علاقه در استرالیا، اتحاد جماهیر شوروی سابق و قاره آفریقا نیز رو به افزایش است.
تحقیق در مورد اثربخشی
یک متا آنالیز در سال 2008 نشان داد که درمان فردی ممکن است در ابتدا کمی مؤثرتر از گروه درمانی باشد، اما به نظر میرسد این تفاوت پس از 6 ماه از بین میرود.
شواهد روشنی برای اثربخشی روان درمانی گروهی برای افسردگی وجود دارد:
یک متا آنالیز از 48 مطالعه اندازه اثر کلی 1.03 را نشان داد، که از نظر بالینی بسیار قابل توجه است.
به طور مشابه، یک متا آنالیز از پنج مطالعه روان درمانی گروهی برای بازماندگان سوء استفاده جنسی در بزرگسالان، اندازه اثر متوسط تا قوی را نشان داد و همچنین شواهد خوبی برای اثربخشی در استرس آسیب زای مزمن در جانبازان جنگ وجود دارد.
شواهد مستحكمی از نتایج خوب برای بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی وجود دارد، كه بعضی از مطالعات نشانگر اندازههای نتایج كوچك تا متوسط هستند.
نویسندگان اظهار داشتند که این پیامدهای ضعیف ممکن است علاوه بر گروه درمانی، نیاز به حمایت اضافی برای برخی بیماران را نشان دهد.
این شواهد حاصل نتایج چشمگیر به دست آمده با استفاده از درمان مبتنی بر ذهنی است، مدلی که روان درمانی گروه پویا را با روان درمانی فردی و مدیریت موردی ترکیب میکند.
بیشتر تحقیقات با استفاده از درمان با محدودیت زمانی با گروههای تشخیصی همگن انجام میشود.
با این حال، روان درمانی گروهی تعامل طولانی مدت عضویت گروهی متنوع و تشخیصی ناهمگن و یک مقیاس زمانی باز برای درمان را فرض میکند.
نتایج خوبی نیز برای این نوع از گروه درمانی نشان داده شده است.
گروه درمانی تحت پشتیبانی رایانه
تحقیقات در مورد مداخلات پشتیبانی و رایانهای مبتنی بر رایانه طی دو دهه گذشته به طور قابل توجهی افزایش یافته است.
برای مرور کلی در مورد شیوههای فعلی، به روان درمانی تحت پشتیبانی رایانه نگاهی میاندازیم.
چندین مطالعه تأثیر پشتیبانی از رایانه، برنامه و پشتیبانی رسانهها از مداخلات گروهی را مورد بررسی قرار داده است.
بیشتر مداخلات مورد بررسی، دلایل كوتاهی را اجرا كردند كه معمولاً مبتنی بر اصول رفتار درمانی شناختی (CBT) بود.
بیشترین تحقیقات روی موضوعات زیر متمرکز شده بود:
- اختلالات اضطرابی (به عنوان مثال هراس اجتماعی، اختلال اضطراب منتشر یا فراگیر)
- افسردگی (مثلاً افسردگی عمده خفیف تا متوسط)
- سایر اختلالات (به عنوان مثال وسواس احتکار)
در حالی که پایه شواهد برای گروه درمانی بسیار محدود است، تحقیقات اولیه در درمان فردی افزایش احتمالی بهره وری از درمان یا اثربخشی را نشان میدهد. علاوه بر این، استفاده از اپلیکیشن یا نظارت رایانهای چندین بار مورد بررسی قرار گرفته است.
مزایای گزارش شده از فرمت مدرن شامل بهبود انتقال بین جلسهای و ارتباط بیمار-درمانگر و همچنین افزایش شفافیت و شدت درمان است.
اثرات منفی به دلیل عدم رعایت وظایف آنلاین یا محدودیت تعامل گروه در جلسه ممکن است از نظر ناهماهنگی ایجاد شود. خلاصه، پدیدههای گروهی ممکن است بر انگیزه برای درگیر شدن با کارهای آنلاین تأثیر بگذارد.
منبع: wikipedia