ما الان هیچ مشکلی نداریم

زن و مرد جوان با شکایت از سرد مزاجی در زن مراجعه کرده اند در حالیکه هردو متعجب هستند از وقوع چنین مشکلی…مرد،کارمند و تحصیل کرده است و زن نیز کارشناسی ارشد دارد اما خانه دار است.

یک فرزند پنج ساله دارند و زندگی و گذران و حال و احوال هرسه نفر خوب است.
مشکل اقتصادی ندارند، روابط بین فردی را خوب توصیف میکنند و کارکرد اجتماعی و خانوادگی و شغلی مرد و زن به روایت خودشان مناسب است.
خشونت و درگیری وجود ندارد،گاهی مشاجرات زن و شوهری در خانه در میگیرد که با اندکی تلاش حل و فصل میشود.
از دو سال قبل به تدریج میل زناشویی خانم کم شده و از دو ماه قبل رابطه ی جنسی کاملاً قطع شده.

زن ذکر میکند هیچ علت خاصی برای کاهش میل به ذهنش نمیرسد اما در بستر به شوهرش تمایلی ندارد و گاهی حین سکس احساس تنفر گذرایی نیز از شوهر دارد که آن را هم قابل کنترل میداند!
رابطه ی فرازناشویی وجود ندارد و بررسی هورمونی و طبی زوجین نرمال است.

سردمزاجی

جلسه با مشاور
در جلسه ی انفرادی با مرد معلوم میشود که شوهریست کنترل کننده و انتقادگر.مرد خودش را مقتدر توصیف میکند اما به نظر می آید که مایل است حرف، حرف او باشد.

مرد خودش را رئیس و مسئول اصلی زندگی مشترک میداند و زن را دنباله رو و پیروی خودش تصور میکند

 

در همین چارچوب در سال اول زندگی همسر شاغلش را مجبور کرده خانه دار شود چون احساسش این بوده زن متعلق به خانه و بچه هاست!!

 

در جلسه ی انفرادی با زن خشم و ناراحتی بسیار زیادش از رفتار مرد عیان میشود و آشکارا غم و ناراحتی اش از بیکاری و علاقه اش به اشتغال بیان میکند!!
زن گاهی احساس تنفر میکند از شوهری که او را بر خلاف قول و قرار دوران نامزدی از حقی مسلم (اشتغال در زمینه ی رشته ی تحصیلی مورد علاقه اش) محروم کرده و در هنگام زناشویی این خشم باعث میشود حس کند توسط شوهر گروگان گرفته شده و در این خانه و این زندگی اسیر و مجبور و ناچار است!!
زن در میان اشک و تاثر با صدایی که تقریباً شبیه فریاد است میگوید شوهرش را واقعاً دوست ندارد و فقط به خاطر فرزند و آبرو در این زندگی مانده و عمیقاً آرزو میکند که ای کاش اصلاً ازدواج نکرده بود!!
وقتی به زن گفته میشود که انگار با سردی در بستر دارد از شوهر انتقام میگیرد با بغض سری به تایید تکان میدهد و تاکید میکند که “من دیگر هیچگاه از روی رغبت و علاقه شوهرم را در آغوش نمی پذیرم”.

تو مرد نیستی

مرد ابتدا وارد میشود و همسرش را که از ترافیک و وقت گذاشتن برای جلسه ی زوج درمانی دلخور شده به داخل اتاق دعوت میکند..زن خشمگین و برافروخته است و حضورش را در جلسه بیهوده میداند..
مرد علت مراجعه را سردمزاجی خودش میداند که از حدود یکسال قبل شروع شده و به تدریج تشدید پیدا کرده.

مرد جوان در شغلش موفق است، ظاهر خوبی دارد و تحصیل کرده و متمول است ولی ازدواجش با همسرش را خیلی مطابق میل خانواده اش نمیداند..
چهار سالی از ازدواج میگذرد و زن و مرد به گزارش خودشان زندگی نسبتاً خوبی با یکدیگر دارند.

بررسی طبی و هورمونی زوجین نرمال است و هیچکدام اهل مصرف مواد نیستند..
درمانگر پیشنهاد مصاحبه ی انفرادی میدهد؛ مرد میپذیرد اما زن با حالتی تحکم آمیز اعلام میکند که بیمار این جلسه مرد است نه او!!
در مصاحبه ی انفرادی مرد منفعلانه توضیح میدهد که بین دو لبه ی قیچی گیر کرده؛

از یک طرف خانواده اش که مخالف این ازدواج بوده اند و او را “زن ذلیل” میشمارند و از طرف دیگر همسرش که او را مردی آنچنان قوی نمی داند که جلوی خانواده اش مقاومت کند!!
مرد اذعان میکند که خسته شده و از همسرش بسیار دلگیر است که نه تنها حمایتی نمی کند بلکه با سرکوفت زدن دائم و انتقاد و گوشه و کنایه او را تحقیر میکند..حتی قطع رابطه ی مرد با خانواده اش سبب نشده که زن احترام و جایگاهی برای مرد قائل شود و کماکان او را “بچه ننه” خطاب میکند.
مرد برای جبران به همسرش امتیاز میدهد و خانه و ماشین برایش میخرد اما زن به هیچ وجه راضی نمیشود و حس مردانگی به مردش نمیدهد.

سردمزاجی
در مصاحبه ی فردی با زن معلوم میگردد که عمیقاً خشمگین و عصبانی است و خودش را قربانی این زندگی و شوهر میداند!!
زن به هیچ وجه شوهرش را به مردانگی قبول ندارد و او را ضعیف النفس و سست عنصر میشمارد چون به اندازه ی کافی قدرتمندانه با خانواده اش مقابله نکرده.
وقتی به خانم گفته میشود که گویی شوهرش هم متوجه شده که مرد زندگی تو نیست و به همین دلیل هم ممکن است سردمزاج شده باشد،با حالتی برانگیخته و خشمگین تاکید میکند که “مرد هم مردهای قدیم”.

در اغلب مواردی که زوجین از نظر طبی و جسمانی و هورمونی سالم هستند و با شکایت کاهش میل جنسی مراجعه میکنند علت معمولاً در روابط بین فردی آنها نهفته و پنهان شده است.

میل جنسی و هیجان عاطفی بین یک زوج حاصل تعاملات پیچیده و پیشرفته ی انسانی، فرهنگی و احساسی آنهاست و هرگونه اصطکاک و تنش و حتی خشونت های آشکار و پنهان میتواند روی کیفیت رابطه و تعامل هیجانی و عاطفی و در نهایت رابطه ی جنسی و میل زناشویی اثر سوء بگذارد.
در سناریوی اول مرد با تسلط و کنترل کنندگی بالایی که به اسم حفظ کیان خانواده و دلسوزی برای کانون خانوادگی اعمال میکند حس خشونت و زورگویی را در زن ایجاد میکند و زن هم به طور ناخودآگاه با کاهش میل جنسی در خودش به این خشونت پنهان مرد با روشی غیرمستقیم و البته غیر سازنده پاسخ میدهد..
در سناریوی دوم هم اشکالات در رابطه ی زوج خود را بصورت سردمزاجی مرد نشان میدهد و گویا مرد ماجرا خودبخود پذیرفته که دیگر مردِ این زندگی نیست!!
به زن و شوهرهای بالا پیشنهاد شد که چند جلسه زوج درمانی داشته باشند تا بتوانند با یکدیگر دیالوگ و مکالمه کنند،بلکه بتوانند در مورد ریشه های خشم و دلخوری و دلسردی با یکدیگر صحبت موثری داشته باشند و در خلال جلسات و با کمک درمانگر به راه حلی برسند تا هرکدام نقش مردانگی و زنانگی خود را ایفا نمایند..
در سناریوی اول مرد بایستی مقداری از کنترل و اداره ی زندگی به همسرش بازگرداند و با او بر سر اشتغال زن به توافقی میانه برسد تا از شدت حس شکست و انفعال زن کاسته شود و در سناریوی دوم زن بهتر است احترام و قدردانی را به شوهرش نشان دهد تا او به تدریج خودش در جایگاه مرد زندگی بازیابد و تثبیت کند.

اگرچه این روایت واقعی نیست اما برگرفته از تجربه واقعی درمانگران کلینیک اعصاب و روان هیربد است و ممکن است مشابه وقایع زندگی هر یک از ما باشد. این سناریو برای آموزش مخاطب عمومی توسط درمانگران طراحی شده و اگرچه پیوندهایی با زندگی واقعی انسان ها دارد ولی شایسته است بیشتر از آنکه مورد قضاوت های شخصی قرار بگیرد پیام آموزشی و سلامت محور آن شنیده شود.

برای مراجه به سکس تراپ لطفا مقاله سکس تراپی چیست را مطالعه کرده و به کلینیک هیربد مراجعه کنید .

نویسنده: دکتر مجتبی ارحام صدر
روانپزشک، زوج درمانگر

لطفا امتیاز دهید

آزمون های روانشناختی

آخرین مقالات سایت

چرا باور داشته باشیم ؟

پایش و سنجش آنلاین نتایج درمان

نوبت دهی آنلاین

آزمون های آنلاین روانشناختی معتبر

امکان مشاوره آنلاین از طریق وب

ارتباط با درمانگران عضو باور

نسخه دارویی آنلاین و یادآور پیامکی

آزمون عملکرد جنسی زنان

اختلالات کارکرد جنسي، به عنوان اختلال ميل ، تحريک و ارگاسم و درد جنسي تعريف مي شود که ناشي از عوامل چندگانه آناتوميکي، فيزيولوژيکي طبي و روانشناختي است و مي تواند سبب ناراحتي شديد فردي شده، بر کيفيت زندگي و ارتباطات بين فردي اثر بگذارد.

شاخص عملکرد جنسی زنان با 19 سوال، عملکرد جنسی زنان را در 6 حوزه مستقل میل، تحریک روانی ، رطوبت، ارگاسم، رضایتمندی و درد جنسی می سنجد.