ازدواج مجدد ازدواجی است که پس از پایان پیوند زناشویی قبلی مانند طلاق یا بیوه شدن صورت می گیرد. احتمال ازدواج مجدد برخی از افراد بیشتر از دیگران است. این احتمال می تواند بر اساس وضعیت رابطه قبلی (مانند طلاق نسبت به بیوه شدن)، میزان علاقه به برقراری رابطه عاشقانه جدید، جنسیت، فرهنگ و سن و عوامل دیگر متفاوت باشد. کسانی که تصمیم به ازدواج مجدد نمی گیرند ممکن است تصمیمات جایگزینی مانند هم خونه بودن یا زندگی جدا از هم را ترجیح دهند. ازدواج مجدد فواید سلامت روانی و جسمی هم دارد. اما اگرچه افراد با ازدواج مجدد نسبت به افرادی که مجدداً ازدواج نمی کنند از سلامت بهتری برخوردارند، اما هنوز عموماً سلامت بدتری نسبت به افرادی دارند که ازدواج اول موفق و ادامه داری داشته‌اند. ازدواج مجدد در مذاهب و ملیتهای مختلف به طور متفاوتی مطرح می شود. کسی که بارها و بارها ازدواج می کند، عروس سریالی نامیده می شود.

ازدواج مجدد پس از طلاق یا جدایی

ازدواج بعد از فوت همسر
ازدواج بعد از فوت همسر

از سال 1995، بسته به عوامل فردی و زمینه‌ای، تا 50 درصد از زوج‌ها در ایالات متحده ازدواج اول خود را با طلاق یا جدایی دائمی به پایان رساندند (یعنی زن و شوهر رسماً طلاق ندارند اما دیگر با هم زندگی نمی‌کنند یا دارایی‌های مشترکی ندارند). زوجین به دلیل ناراضی بودن در طول زندگی مشترک، به ازدواج خود پایان دهند. با این حال، در حالی که این زوجین از شریک زندگی خود چشم پوشی می کنند، این بدان معنا نیست که آنها از نهاد ازدواج چشم پوشی می کنند. اکثر افرادی که طلاق گرفته اند (نزدیک به 80٪) دوباره ازدواج می کنند. به طور متوسط آنها در عرض کمتر از 4 سال پس از طلاق، دوباره ازدواج می کنند. بزرگسالان جوان‌تر نسبت به افراد مسن‌تر تمایل به ازدواج مجدد بیشتری دارند. برای زنان، بیش از نیمی از آنها در کمتر از 5 سال ازدواج مجدد می کنند و 75 درصد آنها تا 10 سال پس از طلاق، دوباره ازدواج می کنند.

افراد شاید به این دلیل که خودشان را مسئول پایان ازدواج قبلی نمی دانند، مشتاق ازدواج مجدد باشند. به طور کلی به احتمال زیاد، به نظر آنها رفتارهای همسرشان باعث طلاق شده و با این توجیه تأثیر رفتارهای خودشان در رسیدن به مرحله طلاق را به حداقل می‌رسانند. به همین دلیل خوشبینانه فکر می‌کنند که مشارکت در زندگی جدید منجر به نتایج بهتری خواهد شد.

بر اساس داده های تحلیل شده توسط USA Today در سال 2013، نرخ ازدواج مجدد در ایالات متحده طی 20 سال گذشته 40 درصد کاهش یافته است.

ادیان و مذاهب متعدد ازدواج مجدد بعد از طلاق را در حال حاضر منع می‌کنند یا قبلاً منع می کردند. برخی از ادیان هنوز هم این قانون را دارند، اگرچه بیش از نیم قرن است که در بسیاری از کشورها درصد جمعیتی که به این قوانین پایبند هستند کاهش یافته است. اصطلاح قدیمی مربوط به دوران اولیه سرزنش برای ازدواج دوم، دوهمسری بودن است، اما اصطلاحات ازدواج دوم یا ازدواج مجدد بهتر و به راحتی قابل درک است.

عوامل مؤثر بر احتمال ازدواج مجدد

ازدواج بعد از طلاق
ازدواج بعد از طلاق

عوامل زیادی به احتمال ازدواج مجدد پس از طلاق تأثیر می گذارند. بر اساس سرشماری سال 2006، مردان بیشتر از زنان ازدواج مجدد می کنند. نرخ ازدواج مجدد هم بر اساس قومیت‌های مختلف، متفاوت است. ازدواج مجدد در میان زنان سفیدپوست رایج‌تر است، در حالی که زنان سیاه‌پوست کمترین احتمال ازدواج مجدد را دارند. سن یکی دیگر از عوامل تعیین کننده است. زنانی که در زمان طلاق بالای 25 سال سن دارند نسبت به زنانی که در زمان طلاق کوچکتر هستند کمتر احتمال دارد دوباره ازدواج کنند. تلاش برای بچه دار شدن با نرخ بالاتر ازدواج مجدد برای مردان و زنان همراه است. ازدواج مجدد نیز بر اساس محیط اجتماعی متفاوت است. زنان ساکن مناطق شهری یا مناطقی با نسبت بیشتری از زنانی که اصلاً ازدواج نکرده اند، احتمال ازدواج مجدد کمتری دارند.

برخی از زنان پس از طلاق به جای ازدواج مجدد وارد روابط مشترک (زندگی در منزل مشترک بدون ازدواج) می شوند. این الگوی زندگی مشترک پس از طلاق برای زنان سفیدپوست بیشتر از زنان سیاهپوست، برای زنان بدون وابستگی مذهبی، دارای فرزند کم یا بدون فرزند و کسانی که در جوامع با ثبات اقتصادی زندگی می کنند، بیشتر است.

پیامدهای ازدواج مجدد

ازدواج بعد از فوت همسر
ازدواج بعد از فوت همسر

به طور کلی، ازدواج مجدد با امنیت اجتماعی-اقتصادی و رضایت از زندگی بیشتر در مقایسه با تنها ماندن همراه است. افرادی که مجدداً ازدواج می‌کنند، سازگاری بهتری با طلاق دارند و در مقایسه با افراد مطلقه که مجرد می‌مانند، ارزیابی‌های مثبت تری از زندگی خود گزارش می‌کنند. در حالی که زوج های مطلقه در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به طیف وسیعی از مشکلات سلامت جسمی و روانی هستند، ازدواج مجدد می‌ تواند برخی از این خطرات سلامتی را کاهش دهد، اما از بین نبَرَد.

ازدواج دوم: پیروزی امید بر تجربه؟ اغلب فرض بر این است که ازدواج دوم پرخطرتر از ازدواج اول است – “پیروزی امید بر تجربه” که توسط ساموئل جانسون در سال 1791 رایج شد. در واقع، ازدواج دوم به طور کلی بهتر از ازدواج اول است. وقتی یک یا هر دو طرف برای بار دوم ازدواج می کنند، با 31 درصد خطر طلاق در طول زندگی مشترک خود روبرو هستند، در حالی که در بین زوج هایی که هر دو طرف برای اولین بار ازدواج می کنند، خطر طلاق تخمینی 45 درصد است. اما باز هم ازدواج دوم همیشه بهتر از ازدواج اول نیست. باز هم میزان طلاق و جدایی بر اساس عوامل جمعیتی و اجتماعی متفاوت است. احتمال بروز اختلال در ازدواج دوم برای زنان در جوامعی که از لحاظ اقتصادی از وضعیت اقتصادی خوبی ندارند، بیشتر است. برعکس، با افزایش سن در زمان ازدواج دوم، میزان طلاق کاهش می‌یابد. همچنین، زنانی که ازدواج دوم خود را بدون فرزند شروع می کنند، عموماً به احتمال بیشتری زندگی مشترک خود را حفظ می کنند.

آسیب پذیری در ازدواج دوم

ازدواج بعد از طلاق
ازدواج بعد از طلاق

دلایل متعددی وجود دارد که چرا ازدواج دوم می تواند در برابر اختلال آسیب پذیرتر باشد. شرکا همان ویژگی های شخصی را که در ازدواج اول داشتند در ازدواج بعدی هم با خود می آورند و در واقع برخی از این ویژگی ها به مشکلات ازدواج اول کمک کرده است.

افرادی که چندین بار طلاق گرفته و دوباره ازدواج کرده اند، نسبتاً تکانشی و ناسازگار هستند. در ازدواج دوم، شرکا نیز اغلب مجبورند با عوارض دیگری که در ازدواج اول وجود ندارد، مانند ترکیب خانواده ها دست و پنجه نرم کنند. ازدواج مجدد که شامل فرزندان ناتنی است، نسبت به ازدواج ‌های بدون فرزند، نرخ انحلال بیشتری دارد.

ازدواج مجدد پس از بیوه شدن

بر اساس سرشماری سال 2006، 32 درصد از جمعیت بالای 65 سال ایالات متحده بیوه بودند. اکثر افراد بعد از از دست دادن شریک زندگی، خود را با به راحتی با شرایط تطبیق می دهند. تحقیقات در مورد الگوهای سوگ نشان می دهد که متداول ترین نتیجه تاب آوردن است. با این حال، نرخ ازدواج مجدد در میان بیوه‌های مسن‌تر نسبتاً پایین و حتی کمتر است. با این حال، نگاه کردن به نرخ ازدواج مجدد علاقه به روابط عاشقانه جدید را خیلی دست کم گرفته می شود.

تفاوت در تمایل به انتخاب مجدد شریک

ازدواج بعد از فوت همسر
ازدواج بعد از فوت همسر

مردان و زنان نه تنها نرخ ازدواج مجدد متفاوتی دارند، بلکه در تمایل آنها برای انتخاب مجدد شریک (برای ایجاد یک رابطه عاشقانه جدید) هم متفاوت است. یک سال و نیم پس از مرگ همسر، 15 درصد از کل زنان بیوه و 37 درصد از زنان بیوه بالای 65 سال علاقه مند به قرار ملاقات با گزینه‌های همسر بودند. تفاوت در تمایل به ازدواج مجدد ممکن است ناشی از مزایای متفاوتی باشد که مردان و زنان در صورت متأهل یا مجرد بودن دریافت می کنند.

شایع ترین دلایلی که افراد مسن برای تنها ماندن پس از از دست دادن همسر بیان می کنند، مربوط به جنسیت است. در واقع زنان بیوه گزارش می دهند که تمایلی به از دست دادن آزادی و استقلال جدید خود را ندارند. بیشتر زنان بیوه احساس رهایی می کنند، چون دیگر نیازی به مراقبت از شخص دیگری نیست و به این ترتیب احساس راحتی می کنند. از طرف دیگر، بیوه‌ها معمولاً گزارش می‌دهند که دوباره ازدواج نمی کنند، چون نگران همسران جدید نامطلوب به دلیل سن بالاتر و بیماری‌های سلامتی هستند.

برخی از مطالعات نشان داده اند که زنانی که علاقه ای به یک رابطه جدید ندارند، به صراحت تصمیم گرفته اند که بدون شریک زندگی باقی بمانند. در مقابل، مردان گزارش می‌دهند که این احتمال را رد نمی‌کنند، اما هنوز با یک رابطه مناسب مواجه نشده‌اند. مصاحبه‌ها نشان می‌دهد که مردان بیوه نسبت به زنان بیوه‌ آماده‌تر هستند تا فرصتی برای یک رابطه جدید داشته باشند.

به نظر می رسد در میان زنان بیوه حمایت اجتماعی، علاقه به مشارکت های صمیمی جدید را افزایش می دهد. زنان بیوه با دوستان صمیمی، بیشتر از آنهایی که دوستان صمیمی ندارند به ازدواج مجدد علاقه دارند. اما برای مردان این الگو ممکن است معکوس شود. در حالی که به طور کلی زنان بیوه بیشتر از مردان بیوه به ازدواج مجدد علاقه مند هستند و فقط مردانی که سطوح پایین یا متوسطی از حمایت دوستان دارند بیشتر از زنان تمایل به ازدواج مجدد در آینده را گزارش می دهند. وقتی که مردان بیوه از حمایت اجتماعی بالایی از طرف دوستان برخوردار باشند، سطح علاقه ‌ای معادل زنان بیوه دارند. این نشان می دهد که اگر مردان به اندازه ای که می خواهند از حمایت اجتماعی برخوردار نباشند، ممکن است انگیزه بیشتری برای شریک شدن داشته باشند. از طرف دیگر، زنان تمایل دارند منابع متنوع تری از حمایت اجتماعی در شبکه های اجتماعی خود داشته باشند.

اگرچه تفاوت های جنسیتی در تمایل به همسریابی به خوبی ثبت شده است، سن پایین تر و ناراحتی بیشتر نیز افزایش علاقه به ازدواج مجدد را پیش بینی می کند.

احتمال شریک شدن مجدد

مردها بعد از از دست دادن همسرشان بیشتر احتمال ازدواج مجدد دارند. بیش از 60 درصد از مردان اما کمتر از 20 درصد از زنان درگیر یک رابطه عاشقانه جدید هستند یا در عرض حدود دو سال پس از بیوه شدن دوباره ازدواج می کنند. علاقه به ازدواج مجدد تنها یک عامل در تعیین احتمال ایجاد یک رابطه عاشقانه جدید توسط یک مرد یا زن بیوه است. دیویدسون تحت چارچوبی سه شرط مداخله‌گر اصلی را پیشنهاد می‌کند که بر احتمال شراکت مجدد پس از بیوه شدن تأثیر می‌گذارد: در دسترس بودن شرکا، امکان‌پذیری یک رابطه و مطلوبیت همراهی.

در مورد در دسترس بودن، مطلوبیت و امکان‌ پذیری روابط جدید تفاوت‌ های جنسی مکرری وجود دارد. در دسترس بودن شرکا محدودیت بیشتری برای بیوه های مسن است. با توجه به اینکه زنان بیشتر عمر می کنند و مردان تمایل دارند شرکای جوان تر را ترجیح دهند، برای زنان مسن تر نسبت به مردان مسن تر، شرکای خیلی کمتری وجود دارد. همانطور که در بخش قبل توضیح داده شد، مردان بیوه مسن‌تر هم معمولاً تمایل بیشتری برای ازدواج مجدد نسبت به زنان بیوه دارند.

مطالعات بسیاری از عوامل دیگر را شناسایی کرده اند که احتمال ازدواج مجدد موفق را پس از بیوه شدن افزایش یا کاهش می دهند. بیشتر این عوامل در چارچوب نظریه دیویدسون قرار می گیرند. برای زنان بیوه، سن کمتر با احتمال بیشتری برای ازدواج مجدد همراه است. زنان جوان معمولاً شرکای بالقوه بیشتری دارند. برای مردان بیوه عشق جدید با درآمد و تحصیلات بیشتر پیش‌بینی می‌شود. در مدل دیویدسون، امکان‌پذیری یک رابطه تحت تأثیر سن، سلامتی و منابع مالی است. جوان‌تر، سالم‌تر بودن و داشتن منابع مالی باعث می‌شود فرد به یک شریک جذاب‌تر تبدیل شود.

پیامدهای ازدواج مجدد

افراد مسن بیوه تنهایی بیشتری را احساس می کنند، اما گسترش شبکه اجتماعی آنها یا ازدواج مجدد می تواند این تنهایی را کاهش دهد. به نظر می رسد قرار ملاقات و ازدواج مجدد پس از بیوه شدن هر دو واکنش نسبتاً رایج و بسیار سازگار هستند. همسران بازمانده ای که در طی حدود 1 تا 5 سال پس از بیوه شدن مجدداً ازدواج می کنند، نتایج مثبت بیشتری (به عنوان مثال رفاه بیشتر، رضایت بیشتر از زندگی و افسردگی کمتر) نسبت به مردان و زنان بیوه ای دارند که دوباره ازدواج نکرده اند. تحقیقات بیشتر نشان داده است که افسردگی در افراد با ازدواج مجدد در مقایسه با زنان و مردان مجرد بیوه به دلیل منابع اجتماعی-اقتصادی بیشتر کمتر است. به عنوان مثال، در مقایسه با بیوه هایی که دوباره ازدواج نمی کنند، بیوه هایی که مجدداً ازدواج کرده اند، درآمد خانوادگی بالاتری را گزارش می کنند و کمتر احتمال دارد که نگرانی در مورد مسائل مالی را گزارش کنند.

ازدواج مجدد و مذهب

  • مسیحیت

در دین مسیحیت، زنان و مردان بیوه آزادند تا با یک شخص مسیحی ازدواج کنند، همانطور که در اول قرنتیان 7: 39 تعلیم داده شده است که می‌گوید: «زن تا زمانی که شوهرش زنده است، باید به قانون پایدار باشد؛ اما اگر شوهرش مرده باشد، زن می تواند آزادانه با هر که می خواهد ازدواج کند»

در مورد طلاق و ازدواج مجدد در مسیحیت، در انجیل مرقس تعالیم عیسی می نویسد: «هر که زن خود را رها کند و با دیگری ازدواج کند، با او زنا کرده است.” اول قرنتیان 6: 9-10 بیان می‌کند که زناکاران «وارث ملکوت خدا نخواهند شد». The Shepherd of Hermas، یک اثر مسیحی قدیمی در این زمینه، تعلیم می دهد که در حالی که زنا تنها دلیلی است که می توان طلاق را مجاز دانست، ازدواج مجدد با شخص دیگری به منظور اجازه دادن به توبه و آشتی زن و شوهر حرام است (کسانی که از بخشش و پذیرش همسر خود امتناع می ورزند، مرتکب گناه کبیره شده اند).

اکثر کلیساهای مسیحی به شدت از طلاق جلوگیری می کنند، اگرچه شیوه رسیدگی به طلاق و ازدواج مجدد بر اساس فرقه متفاوت است. برای مثال، کلیسای اصلاح ‌شده در آمریکا طلاق و ازدواج مجدد را مجاز می‌داند، در حالی که روابطی مانند کنفرانس کلیسای متدیست انجیلی، طلاق را به جز در مورد زنا ممنوع می‌کند و اجازه ازدواج مجدد افراد مطلقه را تحت هیچ شرایطی نمی‌دهد.

  • اسلام

در اسلام، ازدواج مجدد زنان و مردان بیوه مجاز است و محمد بنیانگذار اسلام با 9 زن بیوه ازدواج کرد.

جایگزینی برای ازدواج مجدد در زندگی بعدی

ازدواج بعد از طلاق
ازدواج بعد از طلاق

ازدواج مجدد همیشه هدف یا ترتیب ایده آل برای بزرگسالان مطلقه و بیوه نیست. به خصوص در میان سالمندان، پذیرش و علاقه فزاینده ای به تعهدات عاشقانه جایگزین مانند زندگی در یک خانه یا زندگی جدا از هم (LAT) وجود دارد. در حالی که برای بزرگسالان جوان تر، زندگی در یک خانه به طور معمول مقدمه ای برای ازدواج است، افراد مسن دلایل بیشتری برای عدم تمایل به ازدواج مجدد دارند و ممکن است زندگی در یک خانه شراکتی ایده آل باشد. برای برخی، ازدواج مجدد باعث ایجاد حس بی‌وفایی می‌شود و فرزندان بزرگسال می‌توانند بر اساس نگرانی در مورد ارث، مادر یا پدر خود را از ازدواج مجدد منصرف کنند. خیلی از زنان مسن به معاشرت علاقه مند هستند اما ممکن است از تعهدات طولانی مدت اجتناب کنند و در ترک استقلال جدید خود مردد باشند. با این حال، گزینه ای به نام Living Apart Together (LAT) یک جایگزین جذاب ارائه می دهد. این گزینه حالتی از همراهی صمیمی است که به هر شریک اجازه می‌دهد استقلال و خانواده مستقل خود را حفظ کند.

فواید کلی سلامت جسمی و روانی ازدواج مجدد

سلامت هم تحت تأثیر وضعیت تاهل فعلی و هم سابقه زناشویی قبلی است. ازدواج مزایای سلامت روانی و جسمی را به همراه دارد، اما افرادی که ازدواج مجدد کرده و بیوه شده اند یا طلاق گرفته اند همچنان در مقایسه با افراد متأهل ادامه دار از این سلامتی محروم هستند.

مزایای سلامت روان

اثبات شده که ازدواج مزایای قابل توجهی برای سلامت روان دارد و به نظر می رسد ازدواج مجدد هم محافظت کننده باشد. به طور کلی، افرادی که دوباره ازدواج می کنند در مقایسه با سایرینی که شریک زندگی خود را از دست داده اند (از طریق بیوه شدن، طلاق یا جدایی) و مجرد باقی می مانند، علائم افسردگی کمتری دارند. به نظر می رسد ازدواج مجدد به ویژه برای مردانی مفید است که سطوح پایین تری از علائم افسردگی نسبت به زنان با ازدواج مجدد دارند.

اما به نظر نمی رسد که مزایای سلامتی ازدواج مجدد به اندازه مزایای ازدواج مستمر باشد. چندین مطالعه نشان داده اند که مزایای سلامت روانی و جسمی ازدواج مجدد به طور کامل اثرات منفی یک اختلال قبلی را متعادل نمی کند. در مقایسه با مزیت قوی ازدواج مداوم، مزایای سلامت روانی به تدریج ضعیف تر می شود، هر چه ازدواج های قبلی فرد بیشتر باشد. اگرچه به نظر می رسد مردان از ازدواج مجدد به اندازه ازدواج مداوم سود می برند، زنانی که دوباره ازدواج کرده اند مزایای سلامت روانی ضعیف تری دارند.

به نظر می رسد تفاوت سلامت روان بین زنان با ازدواج مجدد و زنان بدون شریک به دلیل تفاوت در منابع اقتصادی و حمایت اجتماعی باشد. یافته‌ها همچنین نشان می‌دهد که مزایای سلامت روانی ازدواج برای زنان در درجه اول ناشی از این واقعیت است که زنان متأهل از نظر جسمی سالم‌تر از زنان بدون شریک زندگی هستند. ممکن است یک اثر انتخابی وجود داشته باشد که به موجب آن زنان سالم بیشتر احتمال دارد دوباره ازدواج کنند و متعاقباً بر اساس سلامت جسمی بیشتر خود، افسردگی کمتری را تجربه کنند. از سوی دیگر، حتی در هنگام کنترل منابع اقتصادی، حمایت اجتماعی و سلامت، مردان متأهل علائم افسردگی کمتری را در مقایسه با مردانی که فقط در یک خانه یا بدون شریک زندگی می کنند، تجربه می کنند. این موضوع احتمالاً به این دلیل است که علائم افسردگی در مردان متأهل بسیار کم است.

فواید سلامت جسمانی

مزایای سلامت جسمانی ازدواج به خوبی مستند شده است، اما نشان داده شده که اختلالات زناشویی بر سلامتی تأثیر منفی می گذارد. ازدواج مجدد می تواند اثرات منفی اختلالات زناشویی را کاهش دهد اما به طور کامل از بین نمی برد. در بین افراد متأهل فعلی، کسانی که قبلاً طلاق گرفته یا بیوه شده اند نسبت به افرادی که به طور مداوم ازدواج کرده اند، وضعیت سلامت بدتری دارند. تحقیقات هیچ تفاوتی را در سلامت جسمانی بین افراد با یک یا چندین اختلال زناشویی پیدا نکرده است. اثرات منفی طولانی مدت اختلالات زناشویی شامل افزایش خطر ابتلا به بیماری های مزمن (مانند دیابت و بیماری قلبی) و محدودیت های حرکتی (مانند مشکل در راه رفتن یا بالا رفتن از پله ها) است. اما همچنین در نظر گرفتن تعیین علیت سخت است. این امکان وجود دارد که سلامت یک فرد احتمال ازدواج و تجربه اختلال را تعیین کند. در واقع این امکان وجود دارد که در هر دو جهت اثراتی وجود داشته باشد.

منبع:

https://en.wikipedia.org/wiki/Remarriage

 

5/5 - (2 امتیاز)

آزمون های روانشناختی

آخرین مقالات سایت

چرا باور داشته باشیم ؟

پایش و سنجش آنلاین نتایج درمان

نوبت دهی آنلاین

آزمون های آنلاین روانشناختی معتبر

امکان مشاوره آنلاین از طریق وب

ارتباط با درمانگران عضو باور

نسخه دارویی آنلاین و یادآور پیامکی

آزمون مهارت های زندگی

مهارت های زندگی به مجموعه ای از توانایی های گفته می شود که زمینه سازگاری رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورد و این توانایی، فرد را قادر می سازد که ضمن پذیرش مسئولیت های اجتماعی خود، بدون لطمه زدن به خود و دیگران بتواند به شکل مؤثری با خواست، انتظارات و مشکلات روزانه در روابط بین فردی روبرو گردد.

این آزمون ۱۰ مولفه ارتباطات انسانی، روابط بین فردی، مهارت تصمیم گیری، مدیریت و تنظیم هیجانات، مهارت در حل مسئله، مهارت کار گروهی، خودآگاهی، هدفمندی، تفکر خلاق و انتقادی را ارزیابی می کند.