اختلال اسکیزوافکتیو یک اختلال روانشناختی است که با فرایندهای تفکر غیر طبیعی و احساسات بدون قاعده مشخص میشود. تشخیص زمانی داده میشود که بیمار دارای ویژگیهای هر دو بیماری اسکیزوفرنی و اختلال خلق (اختلال دوقطبی یا اختلال افسردگی ماژور) باشد اما علائم بیمار با معیارهای تشخیصی دقیق برای هر یک به تنهایی مطابق نیست. نوع دو قطبی با علائم شیدایی، شیدایی خفیف یا دورههای همزمان متمایز میشود. نوع افسردگی با علائم افسردگی تنها مشخص میشود.
علائم متداول اختلال شامل توهم، هذیانهای پارانویید، گفتار آشفته و تفکر بههم ریخته است.
در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
اسکیزوافکتیو ( اختلال شیزوفرنى عاطفى)
اختلال اسکیزوافکتیو شامل ویژگیهای اختلالات خلقی و اسکیزوفرنی میباشد. در صورت وجود یکی از این ۶ حالت تشخیص این اختلال گذاشته میشود. بیماران اسکیزوفرنی که علائم خلقی دارند، بیماران دچار اختلال خلقی که علائم اسکیزوفرنی دارند، بیمارانی که همزمان به اختلال خلقی و اسکیزوفرنی مبتلا هستند، بیمارانی که روان پریشی سوم و غیر مرتبط با اختلال خلقی و اسکیزوفرنی دارند، بیمارانی که اختلال آنها بین اسکیزوفرنی و اختلال خلقی قرار دارد و در آخر بیمارانی که تلفیق این حالتها را دارند.
علت این اختلال مشخص نیست اما احتمال دارد که نوعی اسکیزوفرنی باشد. این اختلال ممکن است.
معمولاً این اختلال در طول دوره بیماری روان پریشی وجود دارد. هذیان و توهمات در این اختلال حداقل به مدت ۲ هفته در غیاب دوره ی خلقی اساسی وجود دارد. دوره خلقی اساسی در بخش عمدهای در طول این بیماری وجود دارد.
ملاکهای تشخیصی اسکیزوافکتیو بر اساس DSM5
A. دوره بدون وقفه بیماری که در طول آن، دوره خلقی اساسی (افسردگی یا مانیک) همراه با ملاک A اسکیزوفرنی روی دهد.
توجه: دوره افسردگی اساسی باید ملاک A1 را شامل باشد: خلق افسرده.
B. هذیانها و توهمات به مدت ۲ هفته یا بیشتر در غیاب دوره خلقی اساسی (افسرده یا مانیک) در کل مدت بیماری.
C. نشانههایی که ملاکهای دوره خلقی اساسی را برآورده میکنند و در بخش عمدهای از کل مدت قسمتهای فعال و باقیمانده بیماری وجود دارند.
D. این اختلال ناشی از تأثیرات مواد (مثل سوءمصرف مواد مخدر، دارو) یا بیماری جسمانی دیگر نیست.
نوع دوقطبی: این نوع فرعی در صورتی به کار میرود که دوره مانیک بخشی از جلوه بیماری باشد. دورههای افسردگی نیز ممکن است روی دهند.
نوع افسردگی: این نوع فرعی در صورتی به کار میرود که فقط دورههای افسردگی بخشی از جلوه بیماری باشند.
ویژگیهای تشخیصی
تشخیص اختلال اسکیزوافکتیو بر ارزیابی دوره بدون وقفه بیماری استوار است که در طول آن فرد همچنان نشانههای فعال یا باقیمانده بیماری روانپریشی را آشکار میسازد. این تشخیص معمولاً، اما نه لزوماً، در طول دوره بیماری روانپریشی داده میشود. در یک زمانی در طول این دوره، ملاک A برایاسکیزوفرنی باید برآورده شده باشد، ملاکهای B (کژکاری اجتماعی) و F (منتفی بودن اختلال طیف اوتیسم یا اختلال ارتباط دیگر با شروع کودکی) برایاسکیزوفرنی، لزومی ندارد برآورده شده باشند.
علاوه بر برآورده شدن ملاک A برای اسکیزوفرنی، دوره خلقی اساسی وجود دارد (افسردگی اساسی یا مانیک) (ملاک A برای اختلال اسکیزوافکتیو). چون فقدان علاقه یا لذت در اسکیزوفرنی شایع است، برای برآورده کردن ملاک A جهت اختلال اسکیزوافکتیو، دوره افسردگی اساسی باید خلق افسرده فراگیر را در بر داشته باشد (یعنی، وجود کاهش علاقه یا لذت محسوس، کافی نیست). دورههای افسردگی یا مانی در بخش عمدهای از کل مدت این بیماری وجود دارند (یعنی، بعد از اینکه ملاک A برآورده شده باشد) (ملاک C برای اختلال اسکیزوافکتیو). برای مجزا کردن اسکیزوافکتیو از اختلال افسردگی یا دوقطبی همراه با ویژگیهای روان پریشی، هذیان ها یا توهمات باید حداقل به مدت ۲ هفته در غیاب دوره خلقی اساسی (افسرده یا مانیک) در مقطعی از کل مدت بیماری، وجود داشته باشند (ملاک B برای اختلال اسکیزوافکتیو). نشانهها نباید ناشی از تأثیرات مواد یا بیماری جسمانی دیگر باشند (ملاک D برای اختلال اسکیزوافکتیو).
ملاک C برای اختلال اسکیزوافکتیو مشخص میکند که نشانههای خلقی که ملاکهای دوره خلقی اساسی را برآورده میکنند باید در بخش عمدهای از کل مدت بخش فعال و باقیمانده بیماری وجود داشته باشد. ملاک C مستلزم ارزیابی نشانههای خلقی برای کل دوره بیماری روانپریشی است، که با ملاک موجود در DSM-IV، که فقط به ارزیابی دوره کنونی نیاز داشت، تفاوت دارد. اگر نشانههای خلقی فقط برای مدت نسبتاً کوتاهی وجود داشته باشند، تشخیص، اسکیزوفرنی است، نه اختلال اسکیزوافکتیو. متخصص بالینی هنگام تصمیم گیری در مورد این که آیا جلوه بالینی فرد ملاکهای C زا برآورده می کند یا نه، باید کل مدت بیماری روان پریشی را بررسی کند (یعنی، هر دو نشانههای فعال و باقیمانده) و تعیین کند چه موقعی نشانههای خلقی مهم (درمان نشده یا نیازمند به درمان با داروی ضدافسردگی / یا تثبیت کننده خلق) با نشانههای روانپریشی همراه بودهاند. این تصمیم به اطلاعات کافی و قضاوت بالینی نیاز دارد. برای مثال، فردی که سابقه ۴ ساله نشانههای اسکیزوفرنی فعال و باقیمانده دارد، دچار افسردگی و مانیک میشود که روی هم رفته، در طول ۴ سال سابقه بیماری روانپریشی، بیش از ۱ سال را اشغال نمیکنند. این جلوه بالینی، ملاکهای C را برآورده نخواهد کرد.
ویژگیهای مرتبط که تشخیص را تأیید میکنند
عملکرد شغلی غالباً معیوب است، اما این ملاک توصیف کننده نیست (برخلاف اسکیزوفرنی). ارتباط اجتماعی محدود و مشکلاتی در رابطه با مراقبت شخصی با اختلال اسکیزوافکتیو ارتباط دارند، اما نشانههای منفی از آنچه در اسکیزوفرنی دیده میشوند، کمتر شدید و کمتر بادوام هستند. عدم درک نقیصه (یعنی بینش ضعیف) نیز در اختلال اسکیزوافکتیو شایع است، اما این کمبودها در بینش ممکن است از کمبودهای مشابه در اسکیزوفرنی، کمتر شدید و فراگیر باشند. اگر نشانههای خلقی بعد از بهبود نشانههایی که ملاک A برای اسکیزوفرنی را برآورده میکنند ادامه یابند؛ افراد مبتلا به اختلال اسکیزوافکتیو ممکن است بعدها بیشتر در معرض خطر مبتلا شدن به دورههای اختلال افسردگی اساسی یا اختلال دوقطبی باشند. امکان دارد اختلالات مرتبط با الکل یا مواد دیگر وجود داشته باشند. هیچ آزمون یا مقیاسهای زیستی وجود ندارد که بتواند به تشخیص دادن اختلال اسکیزوافکتیو کمک کند. اینکه آیا اختلال اسکیزوافکتیو از نظر ویژگیهای مرتبط، نظیر نابهنجاریهای ساختاری یا کارکردی مغز، کمبودهای شناختی، یا عوامل خطر ژنتیکی یا اسکیزوفرنی تفاوت دارد یا نه، معلوم نیست.
سبب شناسی اختلال اسکیزوافکتیو
در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، ممکن است در خویشاوندان درجه اول، خطر بیشتری برای اختلال اسکیزوافکتیو وجود داشته باشد. امکان دارد میزان خطر برای اختلال اسکیزوافکتیو در افرادی که خویشاوند درجه اول مبتلا به اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، یا اختلال اسکیزوافکتیو دارند، بیشتر باشد.
همه گیرشناسی اختلال اسکیزوافکتیو
شیوع این اختلال کمتر از یک درصد است. اغلب زمانی که بالینگر تشخیص دقیقی در ذهن ندارد این اختلال را به عنوان تشخیص اولیه در نظر میگیرد. این اختلال در زنان بیشتر از مردان است، احتمالا به علت شیوع بیشتر افسردگی در زنان میباشد.
اختلالات همراه اختلال اسکیزوافکتیو
- اختلالات مصرف مواد
- اختلالات اضطرابی
- بیماری های جسمانی
شماری از افرادی که مبتلا به اختلال اسکیزوافکتیو تشخیص داده میشوند، مبتلا به اختلالات روانشناختی دیگر، مخصوصاً اختلالات مصرف مواد و اختلالات اضطرابی نیز تشخیص داده میشوند. همچنین، وقوع بیماریهای جسمانی بالاتر از میزان پایه برای کل جمعیت افزایش مییابد و به کاهش امید زندگی منجر میشود.
موضوعات تشخیصی مرتبط با فرهنگ
عوامل فرهنگی و اجتماعی – اقتصادی باید در نظرگرفته شوند، مخصوصاً هنگامی که فرد و متخصص بالینی زمینه فرهنگی و اقتصادی مشترک نداشته باشند. عقایدی که در یک فرهنگ هذیانی به نظر میرسند (مثل جادوگری) ممکن است در فرهنگ دیگر عموماً پذیرفته شده باشند. شواهدی در نوشتهها برای تشخیص بیش از حد اسکیزوفرنی در مقایسه با اختلال اسکیزوافکتیو در جمعیتهای آمریکایی آفریقایی تبار و آمریکای لاتینی وجود دارد، بنابراین، برای تضمین ارزیابی متناسب با فرهنگ که هر دو نشانههای روان پریشی و عاطفی را در برگیرد، مراقبت لازم باید صورت پذیرد.
تشخیص افتراقی اسکیزوافکتیو
اختلالات روانشناختی و بیماریهای جسمانی دیگر. انواع زیادی از بیماری های روانشناختی و جسمانی میتوانند نشانههای روانپریشی و خلقی را آشکار سازند که در تشخیص افتراقی اختلال اسکیزوافکتیو باید در نظر گرفته شوند. این بیماریها عبارتند از اختلال روان پریشی ناشی از بیماری جسمانی دیگر؛ دلیریوم؛ اختلال عصبی – شناختی عمده؛ اختلال روان پریشی یا اختلال عصبی- شناختی ناشی از مواد / دارو؛ اختلالات دوقطبی همراه با ویژگی های روانپریشی؛ اختلال افسردگی اساسی همراه با ویژگیهای روانپریشی؛ اختلالات افسردگی یا دوقطبی همراه با ویژگیهای کاتاتونیک؛ اختلال شخصیت اسکیزوتایپی،اسکیزوئید یا پارانوئید، اختلال روان پریشی کوتاه مدت؛ اختلال اسکیزوفرنیفرم ؛ اسکیزوفرنی؛ اختلال هذیانی؛ و طیف اسکیزوفرنی و اختلالات روان پریشی مشخص و نامشخص دیگر. بیماری های جسمانی و مصرف مواد میتوانند با ترکیب نشانههای روانپریشی و خلقی وجود داشته باشند، و بنابراین، اختلال روان پریشی ناشی از بیماری جسمانی دیگر باید کنار گذاشته شود.
متمایز کردن اختلال اسکیزوافکتیو از اسکیزوفرنی و از اختلالات افسردگی و دوقطبی همراه با ویژگیهای روان پریشی اغلب دشوار است. ملاک C برای مجزا کردن اختلال اسکیزوافکتیو از اسکیزوفرنی، و ملاک B برای متمایز کردن اختلال اسکیزوافکتیو از اختلال افسردگی را میتوان به خاطر وجود هذیانها و یا توهمات برجسته برای مدت حداقل ۲ هفته در غیاب دوره خلقی اساسی، از اختلال افسردگی یا دوقطبی همراه با ویژگیهای روان پریشی، متمایز کرد. در مقابل، در اختلالات افسردگی یا دوقطبی همراه با ویژگیهای روان پریشی، ویژگی های روانپریشی عمدتاً در طول دوره (دوره های) خلقی روی میدهند. چون نسبت نشانههای خلقی به روانپریشی ممکن است با گذشت زمان تغییر کند، تشخیص مناسب می تواند از آن به اختلال اسکیزوافکتیو تغییر یابد (مثلاً تشخیص اختلال اسکیزوافکتیو برای دوره افسردگی اساسی شدید و برجسته که به مدت ۳ ماه در طول ۶ ماه اول بیماری روان پریشی مداوم ادامه داشته است، به اسکیزوفرنی تغییر خواهد یافت و این در صورتی است که نشانه های روانپریشی فعال یا باقیمانده برجسته، ظرف چند سال بدون برگشت دوره خلقی دیگر ادامه یافته باشند).
درمان اختلال اسکیزوافکتیو
- داروهای تثبیت کننده خلق
- داروهای ضد روان پریشی
- داروهای ضد افسردگی
- درمان با الکتروشوک
- خانواده درمانی
- توان بخشی شناختی
- آموزش مهارتهای اجتماعی
سیر و پیش آگهی
سن معلوم هنگام شروع اختلال اسکیزوافکتیو، اوایل بزرگسالی است. هر چند شروع میتواند در هر دورهای از نوجوانی تا سنین بالاتر باشد. شمار قابل ملاحظهای از افرادی که مبتلا به بیماری روانپریشی دیگر تشخیص داده شدهاند، بعدها هنگامی که الگوی دورههای خلقی آشکارتر میشود، مبتلا به اختلال اسکیزوافکتیو تشخیص داده خواهند شد. با توجه به ملاک تشخیصی کنونی C، انتظار میرود هنگامی که نشانههای خلقی کمتر برجسته میشوند، تشخیص برای افراد از اختلال اسکیزوافکتیو به اختلال دیگری تبدیل شود. پیش آگهی برای اختلال اسکیزوافکتیو قدری بهتر از پیش آگهی برای اسکیزوفرنی است، اما از پیش آگهی برای اختلالات خقی بدتر است.
اختلال اسکیزوافکتیو ممکن است به صورت الگوهای زمانی مختلف روی دهد. مورد زیر الگوی رایج است: ممکن است فرد به مدت ۲ ماه قبل از شروع دوره افسردگی اساسی برجسته، توهمات شنیداری مشخص و هذیانهای گزند و آسیب داشته باشد. بعداً نشانههای روانپریشی و دوره کامل افسردگی اساسی به مدت ۳ ماه وجود دارند. سپس، فرد کاملاً از دوره افسردگی اساسی بهبود می یابد، اما نشانههای روانپریشی، به مدت یک ماه دیگر قبل از اینکه ناپدید شوند، ادامه مییابند. در طول این دوره بیماری، نشانههای فرد به طور همزمان ملاکهای دوره افسردگی اساسی و ملاک A برای اسکیزوفرنی را برآورده می کنند، و در طول همین دوره بیماری، توهمات شنیداری و هذیانها، قبل و بعد از مرحله افسردگی، وجود دارند. کل مدت بیماری تقریباً ۶ ماه ادامه دارد، به طوری که نشانههای روانپریشی به تنهایی در طول ۲ ماه اول، نشانههای افسردگی و روانپریشی در طول ۳ ماه بعدی، و نشانههای روانپریشی به تنهایی در طول ماه آخر وجود دارند. در این مورد، مدت دوره افسردگی نسبت به کل مدت اختلال روانپریشی، کوتاه نبوده است و بنابراین، این جلوه بالینی برای تشخیص اختلال اسکیزوافکتیو واجد شرایط است.
تجلی نشانههای روانپریشی در طول عمر متغیر است. نشانه های افسردگی یا مانیک میتوانند قبل از شروع روانپریشی، در طول دورههای حاد روان پریشی، در طول دورههای باقیمانده، و بعد از توقف روان پریشی روی دهند. برای مثال، امکان دارد فردی نشانههای خلقی مشخص را در طول مرحله مقدماتی اسکیزوفرنی آشکار سازد. این اگو لزوماً بیانگر اختلال اسکیزوافکتیو نیست، زیرا این وقوع همزمان نشانههای روانپریشی و خقی است مه تشخیص محسوب می شود. در مورد فرد مبتلا یه نشانههایی که ملاکهای اختلال اسکیزوافکتیو را برآورده میکنند، ولی در مدت پیگیری فقط نشانههای روان پریشی باقیمانده را آشکار میسازد (مانند روانپریشی زیرآستانهای و یا نشانههای منفی برجسته)، تشخیص میتواند به اسکیزوفرنی تغییر یابد، زیرا کل مدت بیماری روان پریشی در مقایسه با نشانههای خلقی، برجسته تر است. اختلال اسکیزوافکتیو، نوع دوقطبی، ممکن است در جوانان شایعتر باشد، در حالی که اختلال اسکیزوافکتیو، نوع افسردگی، ممکن است در افراد مسن شایعتر باشد.
در صورتیکه در زمینه مسایل مربوط به اختلال اسکیزوافکتیو نیاز به مشاوره روانشناختی دارید میتوانید از خدمات دپارتمان بزرگسالان کلینیک اعصاب و روان هیربد بهره ببرید.
منبع:
- راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانشناختی ویرایش ۵, DSM-۵
- خلاصۀ روان پزشکی کاپلان و سادوک بر اساس DSM-5