فقر عاطفی

بچه ها واقعا چه چیزی از والدین شان می خواهند؟
دلبستگی، ارتباط با بچه ها، پرورش و تربیت بچه ها، توصیه در مورد تربیت کودک.

وظیفه والد بودن فشار زیادی را به همراه دارد چرا که ما باید با فرزندان مان درست رفتار کنیم. اما به تصمیمات روزانه و ویژه خلاصه نمی شود، همچنین این مشغولیت با سردرگمی زیادی همراه است. درگیر چک لیست های زمانی شدن آسان است، چک لیست هایی که ما امیدواریم برای تربیت کودک هایمان مفید باشد.

در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.

مهم ترین نکات در تربیت کودک و برآورده کردن نیاز های آنان

کلاس های ویژه و خاص، برنامه ها و روش شناسی های تربیتی. ما به هر چیزی که مربوط به فرزندان مان است خیلی فکر می کنیم از این که برای فرزند نو پایمان چه میان وعده ایی بهتر است تا این که چه مدرسه ایی برای فرزند نوجوان ما مناسب است. هنوز هم آنچه که فرزندان مان براساس سطح عاطفی و اساسی از ما می خواهند تا حدودی ساده تر و روشن تر از آن چیزی است که ما فکر می کنیم.

پژوهش در زمینه ی تئوری دلبستگی به ما می گوید که مهم ترین روش برای کمک به فرزندان مان برای این که احساس امنیت کنند و دلبستگی سالمی را شکل دهند این است که احساس امنیت را در آنها ایجاد کنیم. طوری رفتار کنیم که احساس کنند دیده می شوند و البته احساس آرامش کنند. اما انجام این کار مستلزم چه چیزی است؟ آیا ایجاد احساس امنیت در آنها به این معناست که باید آنها را بیست و چهار ساعت هفت روز هفته، با خودمان نگه داریم یا این که آنها را تشویق کنیم روابط تضمین شده ی خودشان را بسازند.

آیا ایجاد آرامش در آنها به این معناست که به آنها اجازه دهیم از موقعیت ها دوری کنند، موقعیت هایی که آنها را به چالش می کشد یا به آنها ابزار و روش هایی را آموزش دهیم برای کنترل احساسات و عواطف شان؟ آیا اینکه باعث دیده شدن آنها شویم به این معناست که ما حمایت می کنیم از تصوری که از خودشان دارند با یک عالم تعریف و تمجید یا این که به آنها توجه می کنیم. به آنها آموزش می دهیم و با نیاز هایشان هماهنگ می شویم؟ تامین نیاز های عاطفی فرزندان مان بدون چالش آسان نیست اما چیز واقعی و مشخصی است که ما می توانیم برای آن تلاش کنیم. ما می توانیم با دنبال کردن اصول مشخصی در تربیت کودک این کار را انجام می دهیم. این اصول می توانند با عنوان پست راهنمای هر چالش عمل کنند، چالش هایی که به عنوان والدین با آنها رو به رو می شویم.

کمک کنیم به فرزندان مان تا دیده شوند 

تضمین این که فرزندان مان احساس کنند که توسط ما دیده می شوند به این معناست که باید تلاش کنیم آنها را واقعا بشناسیم خارج از تصوراتی که از آنها داریم. اینجا مواردی ارائه می شوند که باید روی آنها تمرکز کنیم.

گوش دادن و تربیت کودک

اولین و ساده ترین مرحله این است که وقت بگذاریم برای گوش دادن به فرزندان مان. در حالی که تلاش می کنیم فرزندان مان را بزرگ کنیم، اغلب فشار های زیاد دیگری در زندگی مان وجود دارد. گم شدن در دنیای ما ساده ست. اولویت دادن به گوش دادن به فرزندان مان می تواند به آنها کمک کند احساس کنند درک شده اند برای آنچه که واقعاً هستند و آنچه که تجربه می کنند. فرزندان ما همیشه منطقی نیستند و احساسات و عواطف شان ممکن است همیشه برای ما قابل فهم نباشد اما اشتیاق ما برای نشستن با آنها و صحبت کردن، خارج از همه ی این مسائل است.

بچه ها به پاسخ های محتمل و هماهنگ شده نیاز دارند. ما باید بشنویم آنچه را که آنها باید بگویند و سعی کنیم آنچه را که می گویند به آنها منعکس کنیم بنابراین آنها متوجه می شوند که ما به آنها گوش می دهیم. پاسخ هایی مانند “متوجه می شوم که این برای تو سخت است” یا “متاسفم که در این باره احساس بدی داشتی”. می توانند خیلی کمک کننده باشند در بروز این احساس که دیده می شوند. باید سعی کنیم محیطی امن برای فرزندان مان ایجاد کنیم تا بتوانند بی پرده با ما حرف بزنند نه این که در مورد تجربه های خاص آنها حالت تدافعی بگیریم یا جنجال به پا کنیم.

از برچسب زدن اجتناب کنیم

از روزی که به دنیا می آیند، برچسب زدن به فرزندان مان کاری است عادی. برچسب هایی مانند “بچه ی غرغرو”، “بچه ی دستور بده” یا “بچه ی خجالتی” یا “بچه ی خل”. این برچسب ها می توانند حس بچه را از هویت خودش شکل دهند، حتی بیشتر از رفتار شان، برچسب ها را شکل می دهند. مهم است که از این برچسب ها و رفتار ها اجتناب کنیم که صرفاً انعکاس هایی از خودمان هستند یا این که تمایل داریم فرزندان مان آن چیزی شوند که ما می خواهیم.

اغلب درک و برداشت ما از فرزندان مان با تصورات مان خراب می شود. ممکن است متوجه شویم که خودمان هم ناخواسته از آنها شکایت می کنیم یا آنها را تحقیر می کنیم به روش هایی که خودمان هم با خبر نمی شویم. شاید برعکس عمل می کنیم و می خواهیم آنها را از یک دیدگاه کاملا مثبت ببینیم و ناخواسته به آنها برچسب می زنیم مانند “بچه ی باهوش” یا “بچه ی زیبا”. این ها ظاهراً برچسب هایی مثبت هستند که می توانند مخرب هم باشند. اگر آنها بر اساس توقعات ما زندگی کنند، تنها با این احساس که ارزشمند هستند، رها می شوند. بهتر است که تلاش کنیم از جملات تعریفی اجتناب کنیم و در عوض در مورد این که آنها چه کسانی هستند کنجکاو باشیم و البته در مورد این که چگونه آنها پیشرفت می کنند و البته حمایت کردن از علاقه هایشان و روشن نگه داشتن آنها.
تجربیات خودتان را از تجربیات آنها جدا بدانید

برای درک کامل فرزندان مان باید سعی کنیم که گذشته ی خودمان را به یاد بیاوریم. در خانواده مان با ما چگونه رفتار می شد؟ چگونه دیده می شدیم؟ باید با استفاده از چه روش هایی آن الگو ها را تکرار کنیم؟ ممکن است ما به چه روش هایی این الگو ها را بیش از حد جبران کنیم؟ (اصلاح کنیم) به عنوان مثال اگر با ما به عنوان یک سربار رفتار شده است یا در خانواده به عنوان یک فرد نیازمند دیده شده ایم، آیا فرزندان مان را هم همان گونه می بینیم و احساس می کنیم که درخواست هایشان ما را به دردسر انداخته است. یا احساس تاسف می کنیم برای فرزندان مان، نگران این هستیم که آنها هم همان احساسی را داشته باشند که ما در بچگی تجربه کردیم و با انجام دادن هر کاری برای آنها سعی می کنیم جبران کنیم آنچه را که برای خودمان اتفاق افتاده است؟

از آنها لذت ببرید

در آغوش گرفتن در فرهنگ تربیت کودک، رفتاری مهربانانه و مشتاقانه است نسبت به فرزندان مان که بسیار هم ارزشمند است. بررسی های جدید نشان می‌دهد که لذت بردن از فرزندان مان ممکن است مهم ترین چیزی باشد که برای آنها انجام می دهیم. همه ی ما باید وقتی را اختصاص دهیم و این فرصت را به فرزندان مان بدهیم که ما را بخندانند، از ویژگی های فردی شان و اتفاقات عجیب لذت ببرند و ما باید روش های خاص آنها را تصدیق کنیم روش هایی که با استفاده از آنها خودشان را بروز می دهند. این از بزرگ جلوه دادن آنها و تعریف های مبالغه آمیز در مورد آنها، متفاوت است. این بدان معنا ست که شرایط را برای خودمان فراهم کنیم تا به درستی از بودن آنها لذت ببریم و این باعث می شود که با خودشان احساس همدلی کنند.

به فرزندان مان کمک کنیم احساس امنیت کنند

هر سبک پرورشی که در تربیت کودک داشته باشیم، چه تمام وقت کار کنیم و چه در خانه بمانیم، هدف ما باید این باشد که یک مبنای تضمین شده برای فرزندان مان فراهم کنیم که بر اساس آن بتوانند خطر کنند. ایجاد احساس امنیت در فرزندان مان به این معناست که باید تربیت، توجه واقعی، نگرانی صمیمت و محبت را پیشنهاد کنیم. ما باید محکم، قابل اعتماد و در ارتباط مان با آنها باثبات باشیم. اگرچه به این معنا نیست که در مورد آنها افراط و زیاده روی کنیم.

به عنوان والدین ما سکویی گرم، صمیمی و عاشقانه هستیم که فرزندان مان روزی از روی آن می پرند. وظیفه ما این است که با ابزار های آنها را مجهز کنیم تا در دنیا احساس امنیت کنند. این بدان معنا ست که به فرزندان مان اجازه دهیم استقلال داشته باشند و جستجو کنند و تا جایی که می توانند برای خودشان کارهای زیادی انجام دهند. همچنین به این معناست که نیاز های خودمان را جدا از نیاز های فرزندان مان تامین کنیم. طوری که نیاز های خودمان را به آنها تحمیل نکنیم که باعث می شود آنها احساس ناامنی کنند یا احساس کنند که به ما متکی هستند. این همچنین به فرزندان ما کمک می کند تا ما را به عنوان یک الگو دنبال کنند، ما را اشخاص کاملی بدانند همراه با زندگی هایی غنی که آنها (فرزندان) بخش مهمی از آن به شمار می رودند. اگرچه آنها خودشان به تنهایی تمام زندگی ما نیستند.

کمک کردن به فرزندان مان برای این که احساس آرامش کنند

برای این که فرزندان مان احساس آرامش کنند باید با آنها هماهنگ شویم هنگامی که استرس دارند. هدف ما باید این باشد که که آرامش و حمایت را به او پیشنهاد کنیم که انعکاسی است از آنچه که آنها تجربه می کنند. ما باید آنها را بیرون بکشیم و به آنچه که تجربه می کنند گوش دهیم. افکار شان را منعکس کنیم و البته احساسات شان را، این گونه است که آنها احساس می کنند درک شده اند. هنگامی که فرزندان مان دردی را تحمل می کنند باید تلاش کنیم تا همدردی و دلسوزی مان را بیشتر کنیم اگرچه باید اجتناب کنیم از این که بر اساس تجربیات گذشته ی خودمان، خصوصیتی را به آنها نسبت دهیم.

اغلب این اشتباه را می کنیم و فکر می کنیم احساسات آنها شبیه احساسات خودمان در دوران بچگی است. ما باید این را در نظر داشته باشیم که آنها اشخاصی منحصر به فرد هستند. تجربیات و واکنش های خودشان را دارند و ما نباید برای آنها احساس تاسف کنیم یا همه ی خواسته های آنها را برآورده کنیم تا احساس ناخوشایندی را که با آن درگیر هستند را کاهش دهیم. در عوض باید به آنها کمک کنیم توانایی شان را توسعه دهند برای تحمل کردن احساسات ناخوشایند و به آنها یاد دهیم که استراتژی های سالم را کپی برداری کنند برای مدیریت کردن واکنش های تند شان. بنابراین ابزاری برای آنها فراهم می شود که با استفاده از آن و با انعطاف‌پذیری بچه ها می توانند از پس بسیاری از چالش های زندگی شان برآیند.

مهم ترین چیزی که ما در تربیت کودک می توانیم برای سعادت و رفاه فرزندان مان انجام دهیم این است که کیفیت ها را شکل دهیم که به آنها اجازه می دهد دلبستگی تضمین شده را نسبت به ما پرورش دهند و هنگامی که تلاش می کنیم برای فرزندان مان مبناهایی فراهم کنیم برای دلبستگی تضمین شده، متوجه که برخی از این وظایف برای ما چالش برانگیز هستند. این ممکن است به موضوعات حل نشده ی ما در گذشته برگردد. ممکن است دلبستگی مطمئن را با کسانی که از ما مراقبت می کردند، تجربه نکرده باشیم و در گذشته احساس ناامنی می کردیم. به همین دلیل است که هدف ما باید افزایش احساس امنیت درونی باشد طوری که بتوانیم نهایت تلاش مان را در تربیت و پرورش فرزندان مان اعمال کنیم.

برای انجام دادن این وظیفه والدی در تربیت کودک باید تجربیات دردناکی را که از گذشته داریم، حل کنیم که احتمالا ریشه در دوران بچگی ما دارند. برای برخی از ما، پذیرفتن عشق فرزندان مان ممکن است احساس دردناکی باشد چرا که احساسات حل نشده ایی را به بار می آورد در مورد این که در گذشته مان و در دوران بچگی احساس دوست داشته شدن را تجربه نکرده ایم. گریه ی بچه ی ما ممکن است سخت و طاقت فرسا باشد چرا که درد کهنه ی خود ما را منعکس می کند. جدا کردن واکنش های اصلی از واکنش های فرزندمان مثل این است که وزنه های سنگینی را از دوش آنها برداریم. این می تواند به ما کمک کند که با تجربیات آنها هماهنگ شویم و هنگامی که به ما نیاز دارند، در دسترس شان باشیم.

لطفا امتیاز دهید

آزمون های روانشناختی

آخرین مقالات سایت

چرا باور داشته باشیم ؟

پایش و سنجش آنلاین نتایج درمان

نوبت دهی آنلاین

آزمون های آنلاین روانشناختی معتبر

امکان مشاوره آنلاین از طریق وب

ارتباط با درمانگران عضو باور

نسخه دارویی آنلاین و یادآور پیامکی

آزمون بیش فعالی کودکان (ADHD)

اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD)  شایع ترین اختلال روانشناختی در کودکان است. مشخصه‌ی این اختلال، الگوی پایدار کاهش توجه و افزایش تکانش گری و بیش‌فعالی است. متاسفانه عدم تشخیص به موقع این اختلال و عدم درمان آن منجر به کاهش عملکرد و پیشرفت تحصیلی و طرد اجتماعی در کودکان و نوجوانان می شود. 

آزمون غربالگری اختلال نقص توجه و بیش فعالی کودکان، یک ارزیابی کلی از میزان توجه و تمرکز، بیش فعالی و تکانش گری کودکان فراهم می‌کند.