قطعا شما هم افرادی را دیده آید که دچار اختلالی به نام وسواس فکری هستند و یا حتی ممکن است خود شما هم یکی از این افراد باشید، اما نکته حائز اهمیت در این صورت این است که شما تنها نیستید و افراد بسیاری هستند که از این اختلال رنج می برند.
در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
تصور کنید تا زمانی که ۵ بار دستان خود را نشسته آید خیالتان از بابت تمیزی آنها راحت نمی شود یا برای اینکه مطمئن شوید که شیر گاز را بسته آید می بایست چندین بار آنرا چک کنید؛ سعی شما بر این است که یک زندگی عادی و بر اساس روال طبیعی داشته باشید، اما یک نیروی قوی دائما شما را تحت تاثیر قرار می دهد.
بنابر تحقیقات انجام شده در ایالات متحده، از هر ۴۰ نفر ۱ نفر دچار اختلال وسواس فکری و یا به اختصار OCDمی باشد. اختلال وسواس فکری به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات روانشناختی در دنیا به شمار می آید، این اختلال مربوط به بازه زمانی و یا رده سنی خاصی نیست و در هر سنی ممکن است در فرد ایجاد شود اما بنابر تحقیقات انجام شده، افراد جوان بیشترین میزان آمار ذکر شده در این زمینه را شامل می شوند.
اختلال وسواس فکری دارای درجات مختلفی است که بنابر تشخیص سازمان بهداشت جهانی به عنوان یکی از انواع معلولیت ها قلمداد می شود.
وسواس فکری یا OCD چیست؟
در ابتدا قصد داریم تا به معرفی این اختلال بپردازیم تا بتوانیم درک جامع ترس از آن داشته باشیم.
OCD نوعی اختلال اضطراب است، زمانی که فرد دچار این اختلال می شود در دام چرخه ای به نام وسواس اسیر خواهد شد؛ حال وی درگیر افکار ناخواسته و مزاحمی خواهد شد که با ایجاد تصورات وسواسی باعث بروز اضطراب در وی می شوند و احساساتی نگران کننده را به فرد تزریق می کنند.
حال فرد مجبور است برای کاهش این احساسات تن به خواسته های افکار مزاحم خود دهد، رفتار هایی بر اساس اجبار و برای خلاصی از افکار مزاحم.
در مغز هر فردی قسمتی وجود دارد که فرد را نسبت به وقوع حوادث آگاه ساخته و در رابطه با آن به فرد هشدار می دهد، بنظر می رسد در افرادی که دچار اختلا وسواس هستند قسمت هشدار در مغز آنها دچار اختلال شده است و همین امر باعث می شود تا موقعیت های ایمن را خطرناک تلقی کنند.
زمانی که یک موقعیت ایمن خطرناک شمرده شود فرد احساس تا امنی کرده و برای برطرف کردن احساسات مزاحم خود مجبور است اقدامات ایمنی را بکار بندد، مانند زمانی که وی چندین مرتبه در طول روز دست های خود را بشوید و یا دائما شیر گاز را چک کند که بسته باشد.
علائم OCD کدامند؟
علائم و نشانه های این اختلال بسیار آزار دهنده هستند، این افکار نا خواسته می توانند در اثر محرک های مختلفی ایجاد شوند، به عنوان مثال “وجود میکروب در آشپزخانه، در صورتی که سریعا و به دقت محیط آشپزخانه را تمیز نکنید میکروب ها در همه جا پخش خواهند شد یا کثیف بودن لباس ها، باید این پیراهن را دوباره بشوئید زیرا ممکن است لکه هایش هنوز پاک نشده باشد!”.
همچنین اختلال وسواس می تواند شما دچار شک بکند،” آیا در خانه را قفل کردم؟ آیا چراغ ها خاموش بود؟” ممکن است به شکل تصاویر مزاحم و گاه خشونت آمیز یا جنسی نیز باشد یا ترس از اینکه ممکن است به خود یا کسی صدمه بزنید، به عنوان مثال “اگر آن چاقو را بردارم ممکن است به کسی صدمه بزنم”.
OCD ممکن است برای عدم شناسایی خود را به شکل های مختلفی بیاراید، به عنوان مثال شما را درباره سلامتی تان نگران کند، “این لکه نشان از ابتلا به سرطان است” و یا اینکه به بهانه کمال گرایی شما را درگیر اختلالات وسواسی بیشتری بکند.
افراد مبتلا به OCD یا وسواس فکری اغلب احساس ترس توام با تعهد را در خود تجربه می کنند، آن ها احساس می کنند که باید نگران باشند و کار های خاصی انجام دهند تا از دیگران و خودشان محافظت کنند.
احساس مسئولیت معضل اصلی!
طی مطالعات اخیری که در دانشگاه واترپلو و توسط پروفسور چیانگ صورت گرفت مشخص شد که افراد مبتلا به وسواس دائما در خود احساس مسئولیت می کنند، آنها اغلب حس می کنند که این تقصیر آنهاست اگر حادثه بدی رخ دهد.
زمانی حال فرد از لحاظ روانشناختی وخیم تر خواهد شد که به درجات بالاتر وسواس دچار شود و به صورت مداوم انجام یک کار را تکرار کند، اعمالی مثل تمیز کردن مزمن، بررسی، یا تکرار.
فرد ممکن است در یک چرخه تمیز کردن یک شئ و یا شستن دست ها تا هنگام ترک خوردن پوست خود گرفتار شود، این افراد ممکن است چندین بار به خانه بروند تا مطمئن شوند که در قفل است یا چراغ ها خاموش هستند.
فرد مبتلا به وسواس ممکن است چندین بار تعداد یک کالای مشخص را شمارش کند تا از صحیح بودن عدد بدست آمده اطمینان حاصل کند.
گیر کردن در یک چرخه بی انتها
همه این علائم می توانند انرژی فرد مبتلا به OCD را مصرف کنند. ممکن است آنها افکار و رفتار های خود را غیر منطقی بدانند اما در چرخه ای گیر افتاده اند که احساس می کنند نمی توانند از آن فرار کنند، آنها ممکن است سعی کنند وسواس و اجبار خود برای انجام آن را پنهان کنند و همین امر دستیابی به کمک های لازم را برای آنها دشوارتر می کند.
در مغز افراد مبتلا به وسواس فکری یک آلارم هشدار دهنده وجود دارد، این آلارم باعث می شود تا فرد تمام موقعیت ها را خطرناک بشمارد، افراد معمولی این آلارم را جدی نمی گیرند اما یک فرد وسواسی به آن توجه می کند، همین امر باعث می شود تا مغز وی این آلارم را به رسمیت بشناسد.
هنگامی که آنها OCD خود را نادیده بگیرند و در برابر آن مقاومت کنند ممکن است اضطراب به طور موقت افزایش یابد، اما این هشدارها به همان اندازه متوقف می شوند. مغز آنها دیگر فکر نمی کند که این هشدار ها و سیگنال ها مهم باشند، بنابراین کمتر از آنها را ارسال می کند و به آنها اهمیتی نمی دهد؛ در واقع با مقاومت در برابر این وسوسه ها فرد قادر خواهد بود تا ذهنیت خود را تغییر داده و از شرق این اختلال رهایی یابد.
تشخیص صحیح بیماری اولین گام برای درمان
از جمله مهم ترین نکات درباره درمان اختلال وسواس فکری، تشخیص صحیح بیماری است؛ متاسفانه هنوز بسیاری از مشاوران با روش های اختصاصی در مان این اختلال آشنایی ندارند، از همین رو ممکن است با یک تشخیص اشتباه و یا انتخاب یک روش درمانی غلط سلامت بیماران را به خطر بیاندازند.
لازم به ذکر است که روش های اختصاصی درمان وسواس فکری، تفاوت بسیاری با روش های گفتگوی سنتی که در اغلب مراکز مشاوره از آنها بهره برده می شود دارند.
این نوع درمان بجای اینکه فرد را از اختلال خود دور نگه دارد وی را در معرض بروز اختلال قرار خواهد داد، به عنوان مثال زمانی که فرد حساسیت زیادی نسبت به وسایل خانه و چک کردن آنها قبل از خروج از خانه دارد، در این موقعیت درمانگر می بایست وی را مجبور به ترک خانه بدون چک کردن هیچ وسیله ای بکند.
فردی که دائما نسبت به شستشوی دستان خود حساس است برای مدتی حتی نباید به حمام هم نزدیک شود، وقتی فرد در معرض موقعیت هایی این چنینی قرار بگیرد کم کم به مغز وی القاء خواهد شد که اصرار بر تکرار این اعمال اهمیت چندانی ندارد.
درمان وسواس فکری با روش EPR
البته لازم به ذکر است که موقعیت ها می بایست از ساده به شدید طبقه بندی شوند؛ و به ترتیب مورد استفاده قرار گیرد. این روش EPR نام دارد.
شاید فکر کنید که روش EPR مانند پریدن در اقیانوس بدون آموختن شنا است؛ اما اینگونه نیست! بگذارید با یک مثال خوب به تشریح این روش بپردازیم.
برای آموزش شنا به یک فرد ابتدا می بایست راه رفتن و سپس شنا کردن در استخر را آموخت، سپس رود خانه های آرام و بعد از آن اعماق اقیانوس و دریاچه های با جریان تند آب.
برای افراد مبتلا به وسواس فکری نیز روشEPR چنین عمل می کند، ابتدا فرد را در معرض هشدار های ساده یا معمولی مغز قرار داده و از اهمیت به آن باز می دارند، با پیشرفت فرد، درمانگر به سراغ هشدار های جدی تر مغز رفته و دوره درمان را به اتمام خواهد رساند.
نویسنده: دکتر لیزا فیرستون