رابطه

اعتیاد در رابطه
نوشته ی دکتر لیزا فایر استون

همه ی در این موقعیت ها بوده ایم: چک کردن مداوم و پی در پی تلفن هایمان، از این پهلو به آن پهلو شدن در طی شب، نمایش مجدد روابط متقابل در ذهن مان، نگرانی از این بابت که او به چه چیزی فکر می کند یا اینکه چه احساسی دارد. همه ی ما در یک لحظه یا لحظه ای دیگر متوجه شده ایم چه تفکراتی شخص را تحلیل برده است و همه ی ما این احساس را تجربه کرده ایم: آرزوی زجر آور بازگشت شخصی چه فیزیکی و چه عاطفی.

در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید

هنگامی که دو نفر عاشق می شوند، طغیانی از احساسات شدید (ممکن است این احساسات اضطراب، ترس یا تمایل باشند) برانگیخته شوند هم به واسطه ی عدم اطمینان از آینده و هم به واسطه ی هشدار های گذشته. این طبیعی است که تمرکز و توجه شدید روی یک شخص یا گاهی اوقات دل مشغولی و پریشان شدن را احساس کنیم. با وجود این، روابط یکی از مهم ترین بخش های زندگی ما به شمار می روند.

رابطه عاشقانه

برای بسیاری از مردم این احساسات افزایش یا کاهش می یابند و البته می توانند به واسطه ی یک رابطه ی عاشقانه ثابت با پارتنرشان آرام شوند (این احساسات). هنوز هم پیدا کردن آرامش در میان طوفان برای مردم سخت است و آنها متوجه می شوند که روی روابط شان به اندازه ایی تمرکز کرده اند که می تواند برای آنها و سلامت روان شان مخرب باشد.

برای هر کسی که از این روش ها رنج می برد مهم است که بداند و از خودش بپرسد: آیا من یک رابطه ی سالم و برابر را دنبال می کنم که می تواند زندگی مرا بهبود بخشد؟ یا اینکه خود را تسلیم اعتیادی کرده ام که احساس می کنم بدون آن نمی توانم زنده بمانم.

آنهایی که جواب را نمی دانند باید به این نگاه کنند که چگونه از رابطه شان استفاده می کنند و از دست دادن رابطه چه معنایی برای آنها خواهد داشت؟

بسیاری از مردم از رابطه شان برای بی حس کردن دردشان استفاده می کنند. با این گفته، منظور من این نیست که که درد تنها بودن را کاهش می دهند، بلکه منظور من پوشاندن لایه عمیق تری از آسیب یا ترس است که از لمس آن واهمه دارند. برای برخی ها رابطه مانند چیزی است که خلا عاطفی درون آنها را پر می کند یا اینکه پارتنرشان آنها آنها را نجات می دهد. آنها ممکن است از رابطه استفاده کنند برای اینکه خودشان را تعریف کنند و اینکه رابطه احساس خوب بودن را در آنها ایجاد می کند.

هدف شما از برقراری رابطه عاطفی چیست؟

در حالی که لذت هر ارتباط این است که ما احساس کنیم توسط شخص دیگری موقعیت و شرایط ما بهتر شده است و اینکه آنها خیلی برای ما ارزشمند هستند. تمرکز و توجه بیش از حد می تواند پیامد های منفی بی شماری را به همراه داشته باشد. شخص می تواند خودش را در یک رابطه غرق کند یا اینکه موقعیتی را انتخاب کند که احساس می کند و فکر می کند که عشق است اما در واقع آنچه که آنها احساس می کنند عبارت است از ناامیدی از میل شدید عاطفی است.

نگرانی و دل مشغولی می تواند آنقدر شدید باشد که به دیگر جنبه های زندگی آسیب وارد کند. آنها (کسانی که عاشق هستند) ممکن است معتقد باشند که بدون آن شخص دیگر (پارتنرشان) قادر به زندگی کردن نیستند و با نگرانی ها و توقعات ناسالم پارتنر هایشان را تحت فشار می گذارند. عواطف و احساساتی مانند عدم اطمینان، حسادت و نگرانی می توانند برانگیخته شوند و به روش هایی آشکار می شوند که ناامیدی آنها را شدت می بخشد و آن شخص دیگر را تحت فشار قرار می دهد.

اغلب آنچه که در پویایی روابط اعتیاد آور رخ می دهد این است که یک شخص جستجو می کند و دنبال می کند در حالی که شخص دیگر به شکل چشمگیری اجتناب می کند و فاصله می گیرد. فقدان محبت و توجه از پارتنر ی که فاصله گرفته است تنها لحظاتی را پررنگ می کند که شخص محبت و توجه را دریافت کرده است و باعث شده آنها احساس کند خاص و عاشق هستند. بنابراین آنها به روابط شان ادامه می دهند به این امید که یک بار دیگر آن احساس را دریافت کنند.

درباره رابطه خود چه فکری می کنید؟

الیزابت گیلبرت این الگو را به شکل کاملی توضیح می دهد در کتاب خوردن، دعا کردن و عاشق شدن، هنگامی که می نویسد؛ اعتیاد مشخصه ی بارز هر داستان عاشقانه مبتنی بر شیدایی است. اعتیاد اینگونه آغاز می شود، هنگامی که غایت عشق شما جرأت و جسارت انجام کاری هیجان انگیز و توهم زا را به شما می دهد، شاید شما به دنبال یک اسپید بال عاطفی بودید عشقی رعد آسا، هیجانی و چشمگیر.

به زودی اشتیاقی در شما می جوشد که توجه را افزایش می دهد که با یک مشغله ی ذهنی همراه است که نسبت به هر ماده مخدری مشتاق است. هنگامی که مواد مخدر از شما مضایقه می شود،  بیمار و دیوانه می شوید، تحلیل می روید (لازم به گفتن نیست که خشمگین هم هستید از دست توزیع کننده ایی که اولین بار شما را به این اعتیاد تشویق کرد و حال از تامین مواد شما اجتناب می کند.)

چه برداشتی از رفتار همسر خود دارید؟

اینها حال خوش یا فرح بخش نیستند که شخص از پارتنرش طلب می کند، بلکه اعتباری است که به هر حس خودش می دهد. آنها احساس می کنند که حالشان خوب است اگر عشق را از آن شخص (پارتنرشان) دریافت کنند، حال احساس اصلی شان مبنی بر خوب نبودن به واسطه ی رد کردن آن شخص (پارتنر) تایید شده است.

بدون تشخیص دادن این مطلب آنها کشیده می شوند به سمت تایید مجدد درک ها و برداشت های منفی خودش و تمایل به تعمیر آن از طریق برنده شدن در عشق شخصی دیگر. این نوع از کشش و فشار متداول است در قلب کسانی که در رابطه های گاهگاهی قرار دارند (رابطه هایی که دائم نیستند). هنگامی که شخص نه تنها به رابطه بلکه به رد شدن هم اعتیاد دارد، نوعی از درماندگی ایجاد می شود. آنها ممکن است به صورت ناخودآگاه شخص اجتنابی را انتخاب کنند برای تداوم بخشیدن به الگوی جستجو کردن و آرزو کردن.

الگوی دلبستگی خود را شناسایی کنید

در این روش، الگوی دل بستگی شخص می تواند گفته شود با در نظر گرفتن این که آنها نگران و پریشان رابطه هستند یا معتاد آن. به عنوان مثال بررسی ها ثابت کرده است که سبک دل بستگی مردد -مضطرب به شکل برجسته ایی عشق وسواس گونه را پیش بینی کرده است.

هنگامی که شخص در بچگی دل بستگی اضطرابی را تجربه می کند اغلب هنگامی که بزرگ می شود احساس می کند که باید به یک پارتنر بچسبد کسی که بتواند نیاز هایش را تامین کند آنها ممکن است احساس ناامیدی یا ناامنی کنند نسبت به پارتنر شان و در رابطه هایی بمانند که سالم و راضی کننده نیستند. اما این احساس را هم دارند که بدون آن نمی توانند زندگی کنند.

یکی از دلایلی که باعث می شود افراد به این سمت کشیده شوند که در موقعیت های نامطلوب بمانند این است که آنها پیوند فانتزی را شکل داده اند، پیوند فانتزی، اسمی است که پدرم رابرت فایر استون نویسنده و روان شناس به آن داده است. پیوند فانتزی عبارت است از یک ارتباط کاملاً ناخودآگاه با پارتنر که در آن آنها احساس می کنند بدون آن شخص کاملی نیستند.

تعهد یا عشق؟

این توهم ارتباط حس امنیت یا اطمینان را پرورش می دهد که احساس نیاز را به دیگر اشخاص افزایش می دهد. اگرچه هنگامی که در پیوند فانتزی زوج تمایل دارند روی فرم و شکل رابطه تایید کنند تا اصل رابطه. به عبارت دیگر، متعهد بودن و واحد بودن به عنوان یک زوج ارزش بیشتری دارد تا اینکه دو نفر عاشق همدیگر باشند.

رابطه

هنگامی که شخص در یک پیوند عاطفی است به جای اینکه احساس قدردانی شخصی ویژه ایی از پارتنر شان به عنوان شخصی مجزا داشته باشند، کسی که زندگی آنها را ارتقاء بخشیده است این احساس را دارند که پارتنر شان بخشی از آنها ست. آنها ممکن است شروع کنند به تحمیل توقعات و رفتار های مشخص برای کنترل ترس، ترسی که حاصل از دست دادن این حس امنیت است.

خود را به چالش بکشید

حتی هنگامی که نیروی رابطه فروکش می کند یا به خاطر نیاز گسترده به رابطه کاهش پیدا می کند مانند چالشی است که باید بر آن غلبه کرد. شخص تمایل دارد بخش هایی از خودش و رابطه اش را تسلیم کند، بخش هایی که برای ایجاد یک دیوار اطراف خودش و پارتنر ش ضروری است.

دیواری که باعث می شود آنها احساس امنیت کنند. آنها این توهم را دارند که که اشخاص دیگری می توانند آنها را نجات دهند و یا اینکه جلوی درد و رنج آنها را بگیرند و این باعث می شود که ایده ی جدایی و یا هر تهدید دیگری بزرگ نمایی شود.

در یک رابطه اعتیاد گونه مخصوصا رابطه ایی که در آن یک پیوند فانتزی شکل گرفته است شخص ممکن است احساس کند که آنها دائماً به اطمینان خاطر مجدد نیاز دارند. آنها ممکن است احساس حسادت، عدم امنیت، درد یا ناامیدی کنند. آنها ممکن است فشاری را احساس کنند برای اینکه همیشه روی رابطه کار کنند و از این مطمئن شوند که همه چیز خوب است.

خطر نکنید!

آنها ممکن است روی پوست تخم مرغ راه بروند برای اینکه مطمئن شوند کاری انجام نمی دهند که اوضاع خراب شود. آنها ممکن است رفتار های غلط، سردی، طرد شدن و یا کنترل شدن و به بازی گرفته شدن را بپذیرند توجیه کنند و برای آنها بهانه تراشی کنند. بدون در نظر گرفتن این که رابطه باعث می شود آنها چه احساسی داشته باشند.

ممکن است ماندن در رابطه امری اجباری باشد. به طور طبیعی این باعث می شود که فشار و نگرانی زیادی بر سلامت روان شخص، رابطه و پارتنرش وارد می شود. اغلب رابطه ایی با این نوع فعالیت ها به پایان دردناکی منجر می شود اما شخص مشتاق است که این درد و رنجش را ادامه یابد و ممکن است در رابطه ی آینده نیز همین الگو را تکرار کند.

اگرچه این دیدگاه برای کسانی که نگران هستند و دل مشغولی دارند، یاس آور و غم انگیز نیست به این دلیل که کار واقعی که باید انجام شود در مورد پارتنر یا رابطه شان نیست بلکه مستقیماً به خودشان مربوط می شود.

حال خوبتان را از دست ندهید!

هر دو نفری که عاشق همدیگر می شوند باید خودشان به تنهایی حال شان خوب باشد تا بتوانند یک رابطه ی سالم و راضی کننده را شکل دهند. هنگامی که شخص این الگو را داشته است آن را تشخیص می دهد و دلایل واقعی و عمیق تر را بررسی می کند. آنها برای این که کامل شوند احساس می کنند که باید به شخص دیگری وابسته باشند آنها می توانند شروع کنند با تغییر حسی که نسبت به خودشان و رابطه شان دارند و آن را بهتر کنند.

آنها می توانند با کنجکاو بودن شروع کنند و البته باز کردن این موضوع که درد اصلی آنها چیست؟ این احساس از کجا می آید که آنها به شخص دیگری نیاز دارند برای اینکه حال شان خوب باشد؟ چگونه می توانند تشخیص دهند که به تنهایی شخص کاملی هستند؟ آنها چگونه می توانند ظرفیت خودشان را افزایش دهند برای پذیرفتن عشق واقعی به جای جستجو کردن موقعیت هایی که سطوح آشنای ناامیدی، طرد شدن را تکرار می کنند؟

با بررسی کردن داستان شان و نگاه کردن به الگو های اولیه دل بستگی، شخص می تواند از ادراک شخصی و توقعات حاصل از رابطه سر در بیاورد. آنها همچنین می توانند دلسوزی خود را توسعه دهند برای هر آنچه درد بر سر الگو هایشان می آورد. آنها می توانند شروع کنند به تغییر آن الگو ها برای لذت بردن از رابطه ایی قوی تر که در آن رابطه در درون شان احساس امنیت بیشتری را تجربه می کنند.

لطفا امتیاز دهید

آزمون های روانشناختی

آخرین مقالات سایت