اختلال طیف اوتیسم (ASD) یک اختلال رشدی است که بر روی تعاملات افراد با دیگران، رفتار و یادگیری آنها تحت تأثیر میگذارد.
اگر چه اوتیسم در هر سنی تشخیص داده میشود، اما با توجه به این که اختلال رشدی است، علائم معمولاً در دو سال اول زندگی ظاهر میشود.
ASD در همه گروههای قومی، نژادی و اقتصادی رخ میدهد.
اگرچه ASD اختلالی است که در تمام طول عمر فرد همرا ه اوست، اما درمانها و خدمات میتواند نشانههای فرد و عملکرد او را بهبود بخشد.
در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
اختلال طیف اوتیسم
این اختلال دارای طیف میباشد. زیرا افراد مبتلا به جلوههای متفاوتی را با توجه به سن زمانی، شدت بیماری و سطح رشد دارند که میتوانند طیفی از علائم را داشته باشند.
افراد مبتلا به ASD ممکن است مشکلی در صحبت کردن با شما داشته باشند یا ممکن است در هنگام صحبت کردن با شما تماس چشمی برقرار نکنند.
آنها همچنین ممکن است علائق و رفتارهای تکراری داشته باشند.
آنها ممکن است زمان زیادی را صرف بازی تکراری کنند، یا حتی ممکن است عبارتی را دوباره و دوباره تکرار کنند.
آنها اغلب به نظر میرسد در “جهان خودشان” باشند.
ویژگی اصلی این اختلال که معمولا در سن ۲ سالگی خود را نشان میدهد، نقصان مداوم ارتباط اجتماعی و تعاملات اجتماعی در موقعیتهای مختلف است.
اوتیسم یا توجه به نیاز حمایت از فرد مبتلا به درجات مختلفی تقسیم شده و بر همین اساس تعدادی از علایم ذیل با درجات متفاوت دیده میشود:
– عدم مکالمه عادی دو جانبه
– کاهش سهیم کردن دیگران در علائق و عواطف
– عدم توانایی شروع یا پاسخ به تعاملات اجتماعی
– انسجام ضعیف ارتباط کلامی و غیر کلامی
– ناهنجاری تماس چشمی و زبان بدنی
– افت شدید درک و استفاده از ایما و اشاره
– ناتوانی در دوست یابی و مشارکت در بازیهای تخیلی مشترک
– عدم وجود علاقه به همتایان
– اصرار به یک نواختی
– حرکات ساده قالبی
– علایق محدود و ثابت
– واکنش بیشتر از حد معمول یا کمتر از حد به محرکهای حسی
این اختلال باعث تخریب بارز کار کرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبههای مهم عملکرد فرد میشود و ناشی از کم توانی ذهنی یا تأخیر کلی رشد نمیباشد.
ویژگیهای تشخیصی بیماری اوتیسم در DSM5
A . وجود نقایصی در ارتباطات و تعاملات اجتماعی در زمینههای گوناگون به صورتی معیارهای زیر:
۱. نقایصی در تقابل اجتماعی و عاطفی، برای مثال رفتارهای اجتماعی غیر عادی و شکست در گفتگوهای رو در رو؛ کاهش یافتن علایق مشترک، عواطف، یا احساسات؛ شکست در شروع تعاملات اجتماعی و یا پاسخ به آن.
۲. نقص در رفتارهای ارتباطی غیر کلامی مورد استفاده برای تعاملات اجتماعی، برای مثال کمبود یکپارچگی ارتباطات کلامی و غیر کلامی؛ ناهنجاریهایی در تماس چشمی و زبان بدن یا نقایصی در فهم و کاربرد ایما و اشارات؛ نبود کامل حالات چهره و ارتباطات غیر کلامی.
۳. نقایصی در رشد، ادراک و فهمیدن ارتباطات، برای مثال مشکلات در سازگاری رفتاری در زمینههای اجتماعی گوناگون؛ مشکلاتی در مشارکت در بازیهای تخیلی یا در دوست یابی؛ فقدان تمایل به همسالان.
B. الگوهای علایق، فعالیتها و رفتارهای تکراری و محدود؛ که دو مورد از موارد زیرآن را نشان میدهد:
۱. فعالیتهای حرکتی تکراری و کلیشهای، استفاده کلیشهای و غیر معمول از اشیاء یا گفتار (حرکتهای ساده کلیشهای، به خط کردن اسباب بازیها و حرکتهای پروانهای، اکولیلیا و تعابیر شخصی).
۲. پافشاری بر یکنواختی، پیروی بدون انعطاف از امور روزانه یا الگوها یا رفتارهای کلامی یا غیر کلامی تشریفاتی (برای مثال پریشانی شدید در اثر کوچکترین تغییر، مشکلات با تغییرات، الگوهای فکری جامد، مراودات تشریفاتی، نیاز به حفظ خط سیری ثابت در امور روزانه و یا خوردن یک غذا هر روز.)
۳. محدودیت فراوان در اثر علایق ثابت که در شدت یا مرکز توجه بودن غیر عادی هستند. (برای مثال وابستگی و تمایلات شدید به اشیاء غیر معمول، علایق افراطی محدود یا ثابت).
۴. بیش واکنشی یا کم واکنشی به درون داد حسی یا علایق غیر معمول در جنبههای حسی در محیط (نشان دادن بی تفاوتی به درد یا فشار، پاسخهای مغایر به صداها یا نسوج خاص و یا پاسخ افراطی به بوها یا لمس شدن، شیفتگی دیداری به نورها یا حرکت.)
C. بیشتر نشانهها میبایستی در نوزادی و خردسالی مشاهده شود (اما ممکن است تا زمانی که نیازهای اجتماعی، ظرفیتهای محدود در این زمینه را نمایان سازد، به طور کامل آشکار نگردد، یا اینکه ممکن است به وسیله راهبردهای یادگرفته شده در مراحل بعدی زندگی پوشیده شده باشد.)
D. علائم موجب آسیبهای مهم در امور اجتماعی، حرفهای یا دیگر زمینههای مهم در عملکرد فعلی فرد گردیده باشد.
E. این اختلالات به واسطه نقص در عملکرد هوش یا تأخیر در رشد کلی نمایان نمیشود (اختلالات رشدی هوشی). ناتوانی هوش و اختلال طیف اُتیسم اغلب با هم رخ میدهد؛ و هردو همزمان نمایان میگردد. برای تمایز بین این اختلال و اختلالات همزمان تعامل اجتماعی باید در تمام مراحل رشد مورد نظر قرار بگیرد.
نکته: افرادی که در IV DSM اتیستیک، آسپرگر یا PDD-NOS تشخیص داده شدهاند، میبایستی دوباره مورد ارزیابی و تشخیص قرار گیرند. افرادی که مشخصه نقص در تعاملات اجتماعی را دارند ولی علائم دیگری که معیار تشخیص اُتیسم باشد را نشان نمیدهند، میبایستی برای اختلال تعامل اجتماعی مورد ارزیابی قرار گیرند.
(ملاکهای C و D) این نشانهها از اوایل کودکی وجود دارند و عملکرد روزانه را محدود یا مختل میکنند.
در زمان تشخیص توجه به این نکات الزامیست:
اختلال، با آسیب هوشی یا بدون آسیب هوشی همراه باشد. (در صورت وجود آسیب هوشی میبایستی دیگر ملاکهای تشخیصی اْتیسم مورد بررسی قرار گیرند مانند علایق محدود، حرکتهای کلیشهای و…. و توجه به این مهم که ناتوانیهای عملکردی کودک مانند فقر ارتباط به خاطر اختلال هوش یا عقب ماندگی ذهنی نباشد)
اختلال، با آسیب زبانی یا بدون آسیب زبانی همراه باشد. (از مطالب ورژن جدید اینگونه بر میآید که نمیتوان تأخیر و محدودیت زبانی را منحصراً ملاکی برای تشخیص اوتیسم دانست.)
اختلال، با یک عامل شناخته شده پزشکی یا شرایط ژنتیک یا عامل محیطی ارتباط داشته باشد.
(در زمان ارزیابی و تشخیص میبایستی به شرح حال و تاریخچهای که والدین شرح میدهند توجه نمود.)
(نکته کد گذاری: برای شرایط ژنتیک یا پزشکی مرتبط از کدهای تشخیصی استفاده شود)
ارتباط داشتن با دیگر اختلالات رفتاری یا ذهنی یا رشدی عصبی.
(به این مهم توجه شود که کودک اکثریت ملاکهای مرتبط تشخیصی را داشته باشد، برای مثال باید مراقب بود که ملاکهای تشخیصی اختلال نافرمانی مقابلهای یا رفتار تخریبی کودک با علائم رفتاری اختلال اوتیسم اشتباه نشود به همین علت میبایستی در زمان تشخیص و ارزیابی به شرح حال و تاریخچه خانوادگی و شرایط و علائم کودک در فرایند رشد توجه گردد تا در صورت امکان جلوی تشخیصهای انحرافی گرفته شود).
(نکته کد گذاری: برای تشخیصهای مرتبط با اختلالات رفتاری یا ذهنی یا رشدی عصبی ازکدهای اضافی استفاده گردد.)
با کاتاتونیا (به معیارهای مرتبط با کاتاتونیا به دیگر اختلالت ذهنی مراجعه کنید.
(نکته کد گذاری: استفاده از کدهای اضافی اشاره به ارتباط کاتاتونیا با اختلال اوتیسم دارد، به این معنی که کاتاتونیا به عنوان اختلال همراه با اُتیسم وجود دارد .)
مرحله ای که در آن اختلال کارکردی آشکار میشود، مطابق با خصوصیات فرد و محیط او، متفاوت خواهد بود.
ویژگی تشخیص اصلی در دوره رشد آشکار هستند، اما مداخله، جبران و کمکهای جاری میتوانند مشملات را حداقل در برخی موقعیتها بپوشانند.
جلوههای این اختلال نیز به مقدار زیاد بسته به شدت بیماری اوتیستیک، سطح رشد و سن زمانی تفاوت دارند:
از این رو، اصطلاح طیف به کار برده شده است. اختلال طیف اوتیسم، اختلالاتی را در بر میگیرد که قبلاً با عنوان اوتیسم بچه گانه اولیه، اوتیسم کودکی، اوتیسم کانر، اوتیسم با کارکرد بالا، اوتیسم نامتعارف، اختلال رشد فراگیر که به گونه دیگری مشخص نشده است، اختلال از هم پاشیدگی کودکی و اختلال آسپرگر به آنها اشاره میشد.
اختلالات در ارتباط و تعامل اجتماعی که در ملاک A مشخص شدهاند، فراگیر و بادوام هستند. تشخیصها زمانی بسیار معتبر و مطمئن هستند که بر منابع متعدد اطلاعات، از جمله مشاهدات متخصص بالینی، سابقه مراقبت کننده و در صورت امکان، گزارش شخصی استوار باشند.
کمبودهای کلامی و غیرکلامی در ارتباط اجتماعی، بسته به سن، سطح عقلانی و توانایی زبان فرد، همین طور عوامل دیگری چون سابقه درمان و کمک جاری، جلوههای متفاوتی دارند.
خیلی از افراد کمبودهای زبان دارند که از فقدان کامل تا تأخیرهای زبان، درک نامناسب گفتار، گفتار پژواکی یا زبان تصنعی و بیش از حجد کلمه به کلمه گسترش دارند.
حتی در صورتی که مهارتهای زبان رسمی (مثل واژگا، دستور زبان)، سالم باشند، استفاده از زبان برای ارتباط اجتماعی متقابل، دراختلال طیف اوتیسم معیوب است.
کمبودها در رفتارهای ارتباط غیرکلامی که برای تعامل اجتماعی به کار برده میشوند به وسیله فقدان، کاهش، یا استفاده نامتعارف تماس چشمی (نسیت به هنجارهای فرهنگی)، حرکات ایما و اشاره، جلوه های صورت، جهت گیری بدن، یا آهنگ گفتار آشکار میشوند.
ویژگی اولیه اختلال طیف اوتیسم، توجه مشترک معیوب است که با فقدان اشاره کردن، نشان دادن، یا آوردن اشیا برای تقسیم کردن علاقه با دیگران، یا ناتوانی در دنبال کردن اشاره یا نگاه خیره دیگران آشکار میشود.
امکان دارد که افراد چند حرکت ایما و اشاره کارکردی را یاد بگیرند، ولی خزانه آنها کوچکتر از خزانه دیگران است و اغلب نمیتوانند به طور خودانگیخته از حرکات ایما و اشاره در ارتباط استفاده کنند.
در بزرگسالی که زبان فصیح دارند، مشکل هماهنگ کردن ارتباط غیرکلامی با گفتار، ممکن است برداشت »زبان بدن» عجیب و غریب، بی روح، یا اغراق آمیز را هنگام تعاملها ایجاد کند.
امکان دارد که اختلال در شیوههای فردی، نسبتاً ظریف باشد (مثلاً ممکن است فردی هنگام صحبت کردن تماس چشمی نسبتاً خوب داشته باشد) اما در ادغام کردن نامناسب تماس چشمی، حرکات ایما و اشاره، حالت بدن، واج شناسی و جلوه صورت برای ارتباط اجتماعی، قابل توجه باشد.
کمبودها در برقرارکردن، حفظ کردن، و درک کردن روابط باید با توجه به هنجارها برای سن، جنسیت و فرهنگ قضاوت شوند.
امکان دارد که علاقه اجتماعی وجود نداشته، کاهش یافته، یا نامتعارف باشد، که به وسبله طرد دیگران، منفعل بودن، یا برخوردهای نامناسبی که پرخاشگرانه یا اخلالگر به نظر میرسند، آشکار میشود.
این مشکلات بخصوص در کودکان خردسال دیده میشوند که اغلب فقدان بازی اجتماعی و خیالپردازی مشترک (مثل بازی وانمودکردن انعطاف پذیر متناسب با سن) و بعدها، اصرار بر بازی کردن بر طبق مقررات بسیار ثابت، در آنها وجود دارد.
افراد بزرگتر ممکن است برای اینکه بفهمند چه رفتاری در یک موقعیت، اما در در موقعیت دیگر، مناسب است (مثل رفتار اتفاقی در طول یک مصاحبه شغلی)، یا برای فهمیدن روشهای مختلفی که زبان میتواند برای ارتباط برقرار کردن مورد استفاده قرار بگیرند (مثل طعنه، دروغ های مصلحت آمیز) تقلا کنند.
امکان دارد که ترجیح آشکاری برای فعالیتهای تنها یا تعامل کردن با افراد بسیار کوچکر یا بزرگتر وجود داشته باشد.
غالبا، تمایل به برقرار کردن روابط دوستی بدون عقیده کامل یا واقع بینانه به اینکه روابط دوستی مستلزم چیست، وجود دارد (مثل روابط دوستی یک طرفه یا روابط دوستی مبتنی بر تمایلات خاص مشترک).
در نظر گرفتن روابط با خواهر –برادرها، همکاران و مراقبت کنندگان نیز اهمیت دارد (برحسب رفتار متقابل).
اختلال طیف اوتیسم با الگوهای رفتار، تمایلات، یا فعالیتهای تکراری نیز تعریف شده (به صورتی که در ملاک b مشخص شده است)، که بسته به سن و توانایی، مداخله و کمکهای جاری، دامنهای از جلوهها را نشان میدهد.
رفتارهای قالبی یا تکراری، از جمله حرکات قالبی ساده (مثل دست زدن، ضربه زدن با انگشت)، استفاده تکراری از اشیا (مثل چرخاندن سکه، یه صف کردن اسباب بازیها)، و گفتار تکراری (مانند پژواک گویی، طوطی وار گفتن تأخیری یا فوری کلمات شنیده شده؛ استفاده از «شما» هنگام اشاره کردن به خود؛ استفاده قالبی از کلمات، عبارتها یا الگوهای واج شناختی یا عروضی).
چسبیدن بیش از حد به روال عادی و الگوهای محدود رفتار میتوانند به صورت مقاومت در برابر تغییر (مثل ناراحتی از تغییرات ظاهراً جزئی، مانند بسته بندی کردن غذای مطلوب؛ اصرار بر چسبیدن به مقررات؛ خشکب تفکر) یا الگوهای تشریفاتی رفتار کلامی یا غیرکلامی (مثل قدم زدن دور تا در جایی) آشکار شوند.
تمایلات بسیار محدود و ثابت در اختلال طبف اوتیسم، از نظر شدت یا تمرکز نابهنجار هستند (برای مثال، کودکان نوپا قویاً به ماهی تابه دلبسته میشوند؛ کودک به جاروبرقی دلمشغول میشود؛ فرد بزرگسال ساعات زیادی را صرف نوشتن برنامههای زمانی میکند).
برخی از شیفتگیها و روالهای عادی میتوانند با بیش فعالی یا کم فعالی آشکار نسبت به درون داد حسی ارتباط داشته باشند، که از طریق پاسخ های شدید به صداها یا بافت های خاص، بوکشیدن یا لمس کردن بیش از حد چیزها، علاقه مفرط به نورها یا چیزهایی که میچرخند، و گاهی بی تفاوتی آشکار نسبت به درد، گرما یا سرما آشکار میشوند.
واکنش مفرط به تشریفاتی که مزه، بو، بافت، یا ظاهر غذا را شامل میشوند یا محدودیتهای غذایی مفرط شایع هستند و میتوانند ویژگی بیانگر اختلال طیف اوتیسم باشند.
شماری از بزرگسالان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بدون ناتوانیهای عقلانی یا زبان، یاد میگیرند از رفتار تکراری در حضور مردم جلوگیری کنند.
تمایلات خاص میتوانند منبع لذت یا انگیزش بوده و بعدها در زندگی، راهی برای آموزش و استخدام باشند.
ملاکهای تشخیصی میتوانند زمانی برآورده شوند که الگوهای رفتار، تمایلات، یا فعالیتهای محدود و تکراری در طول دوره کودکی یا یک زمانی در گذشته به وضوح نشان داده شده باشند، حتی اگر نشانهها وجود نداشته باشند.
ملاک D ایجاب میکند که ویژگیها، اختلال بالینی مهمی را در عملکرد اجتماعی، شغلی یا زمینههای مهم دیگر عملکرد کنونی ایجاد کرده باشند.
ملاکE مشخص میکند که کمبودهای ارتباط اجتماعی، با اینکه گاهی ناتوانی عقلانی (اختلال عقلانی رشدی) را به همراه دارند، با سطح رشد فرد هماهنگ نیستند؛ اختلالها از مشکلاتی که براساس سطح رشد انتظار میروند، فراتر هستند.
ابزارهای تشیصی رفتاری استاندارد شده با ویژگی های روان سنجی خوب، از جمله مصاحبه با مراقبت کننده، پرسشنامهها و مقیاسهای مشاهده بالینی، فراهم هستند و میتوانند پایانی تشخیص را با گذشت زمان و در بین متخصصان بالینی، افزایش دهند.
علائم اوتیسم
شماری از افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، اختلال عقلانی و یا اختلال زبان نیز دارند (مثل کند صحبت کردن، درک زبان عقبتر از تولید).
حتی آنهایی که از هوش متوسط یا یالا برخوردارند، نیمرخ تواناییهای نامنظم دارند. اختلاف بین مهارتهای عقلانی و کارکردی انطباقی اغلب زیاد است.
کمبودهای حرکتی، از جمله شیوه راه رفتن عجیب و غریب، علائم حرکتی نابهنجار دیگر (مثل راه رفتن با نوک پنجه) اغلب وجود دارند.
صدمه زدن به خود (مثب سرکوبش، گاز گرفتن مچ دست) ممکن است روی دهد و رفتارهای اخلالگر دیگر، از جمله ناتوانی عقلانی، شایع ترند.
نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به بیماری اوتیسم، مستعد اضطراب و افسردگی هستند.
برخی افراد، رفتار حرکتی شبه کاتاتونیک را پرورش میدهند (کند شدن یا «میخکوب شدن» در وسط کار)، اما معمولاً اینها به اندازه دوره کاتاتونیک نبستند.
با این حال، امکان دارد که افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، دچار تباهی محسوسی در نشانههای حرکتی شوند و دوره کامل کاتاتونیک را همراه با نشانههایی از قبیل لالی، ادا و اطوار، شکلک، و انعطاف پذیری مومی شکل نشان دهند. به نظر میرسد که این دوره خطر برای کاتاتونیک همزمان، در سالهای نوجوانی بیشتر از سالهای دیگر باشد.
سبب شناسی اختلال طیف اوتیسم
به نظر میرسد که سابقه خانوادگی اختلاف طیف اوتیسم، اختلالات ارتباط، یا اختلال یادگیری خاص، خطر اختلال ارتباط اجتماعی (عملی) را افزایش میدهد.
نابهنجاری لوب پیشانی در تصویر برداری از مغز کودکان مبتلا دیده شده است که منجر به مختل شدن عملکرد اجرایی آنها میشود.
عملکرد اجرایی امکان حل مسائل، کنترل بر خود، برنامه ریزی، انسجام بخشیدن به کارها، یکپارچه ساختن اطلاعات و پردازش اطلاعات را ایجاد میکند.
نابهنجاری در مخچه، لوب تمپورال، سیستم لیمبیک، آمیگدال و هیپوکامپ که مراکز تنظیم هیجان، یادگیری و حافظه هستند نیز دیده میشود.
در کودکان مبتلا ۲۰۳ درصد مبتلا به سندروم شکننده ایکس، ۵ درصد نوعی اختلال کروموزومی، ۲ درصد توبروس اسکروزیس و ۲۵ درصد افراد مبتلا به توبروس اسکلروزیس اوتیسم دارند.
این آمارها نشان میدهد که در این اختلال عوامل ژنتیکی نقش مهمی دارد.
همه گیرشناسی اختلال طیف اوتیسم
برا اساس معیارهای DSM 4 شیوع این اختلال را نزدیک به ۱ درصد برآورد شده است.
این اختلال در همه طبقات اجتماعی و اقتصادی جامعه وجود دارد و شیوع آن در پسرها ۴ برابر دخترها میباشد.
۱/۳ کودکانی که بر اساس معیارهای DSM 5 تشخیص این اختلال را گرفتهاند کم توانی ذهنی نیز دارند.
این اختلال در دخترها غالباً با کم توانی ذهنی همراه میباشد.
شکل گیری و روند
سن و الگوی شروع نیز باید برای ابیماری اوتیسم مورد توجه قرار گیرند.
معمولاً نشانهها در طول سال دوم زندگی (۱۲ تا ۲۴ ماهگی) تشخیص داده میشوند، اما اگر تأخیرهای رشدشدید باشند، میتوانند زودتر از ۱۲ ماهگی دیده شوند، یا اگر نشانهها خفیف تر باشند، دیرتر از ۲۴ ماهگی مورد توجه قرار گیرند.
الگوریی که شروع را توصیف میکند، اطلاعات مربوط به تأخیرهای رشد اولیه یا هرگونه فقدان مهارتهای اجتماعی یا زبان را شامل میشود.
در مواردی که مهارتها از دست رفته باشند، والدین یا مراقبت کنندگان میتوانند سابقه تباهی تدریجی یا نسبتاً سریع در رفتارهای اجتماعی یا مهارتهای زبان را در اختیار بگذارند.
معمولاً این بین ۱۲ و ۲۴ ماهگی روی میدهد، متمایز میشود (قبلاً با عنوان اختلال از هم پاشیدگی کودکی توصیف میشد).
ویژگیهای رفتاری اختلال طیف اوتیسم، اولین بار در اوایل کودکی آشکار میشوند، طوری که برخی موارد، بی علاقگی به تعامل اجتماعی را در سال اول زندگی نشان میدهند.
برخی از کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، وضعیت ثابت یا واپس روی رشد را همراه با تباهی تدریجی یا نسبتاض سریع در رفتارهای اجتماعی یا استفاده از زبان، اغلب در طول ۲ سال اول زندگی، تجربه میکنند.
این ضایعات در اختلالات دیگر نادرند و میتوانند «پرچم قرمز» مفیدی برای بیماری اوتیسم باشند.
ضایعات مهارتهای غیراز ارتباط اجتماعی (مثل فقدان مراقبت از خود، توالت رفتن، مهارتهای حرکتی) یا آنهای که بعد از دومین زادروز روی میدهند (به نشانگان رت در بخش «تشخیص افتراقی» برای این اختلال مراجعه کنید) خیلی غیرعادی تر هستند و تحقیق پزشکی گسترده تر را ایجاب میکنند.
اولین نشانههای بیماری اوتیسم غالباً رشد زبان به تأخیرافتاده را شامل میشوند که اغلب با فقدان علاقه اجتماعی یا تعاملهای اجتماعی غیرعادی (مثل کشیدن افراد با دست بدون هرگونه تلاش برای نگاه کردن به آنها)، الگوهای بازی عجیب و غریب (مثل حمل کردن اسباب بازیها به اطراف، اما هرگز بازی نکردن به آنها)، و الگوهای ارتباط غیرعادی (مانند آگاهی از حروف الفبا، اما پاسخ ندادن با اسم خویشتن) همراه هستند.
امکان دارد که ناشنوایی گمان برود، اما معمولاً این منتفی است.
در طول سال دوم، رفتارهای عجیب و غریب و تکراری و فقدان بازی معمول، آشکارتر میشوند. از آنجایی که خیلی از کودکان خردسالی که به طور عادی رشد میکنند ترجیحات نیرومند دارند و از تکرار لذت میبرند (مثل خوردن غذاهای یکسان، چندبار تماشا کردن یک فیلم) متمایز کردن رفتارهای محدود و تکراری که از ویژگیهای تشخیصی بیماری اوتیسم هستند، میتوانند در کودکان پیش دبستانی مشکل باشند.
تمایز بالینی بر نوع، فراوانی و شدت این رفتار استوار است (برای مثال، کودکی که هر روز به مدت چند اشیا را به صف میکند و اگر شیئی برداشته و حذف شوند، خیلی ناراحت میشود).
بیماری اوتیسم، اختلال تباهشی نیست و معمولاً یادگیری و جبران در طول زندگی ادامه مییابند.
نشانهها اغلب در اوایل کودکی و اوایل سالهای دبستانی خیلی برجسته هستند، به طوری که پیشرفتهای رشد در اواخر کودکی، حداقل در برخی زمینهها (مثل افزایش علاقه به تعامل اجتماعی) عادی است.
درصد کمی از افراد در طول نوجوانی، از لحاظ رفتاری بدتر میشوند، در حالی که اغلب افراد دیگر بهبود مییابند.
فقط اقلیت افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در بزرگسالی به طور مستقل زندگی و کار میکنند، آنهایی که به طور مستقل زندگی و کار میکنند، تواناییهای زبان و عقلانی برتر دارند و میتوانند موقعیت مناسبی را پیدا کنند که با تمایلات و مهارتهای خاص آنها جور باشد.
به طورکلی، افرادی که اختلال سطح پایین تری دارند، بهتر میتوانند به طور مستقل عمل کنند. با این حال، حتی این افراد ممکن است از لحاظ اجتماعی و ساده لوح و آسیب پذیر بمانند، در تشخیص دادن ضروریات عملی بدون کمک، مشکل داشته باشند و مستعد اضطراب و افسردگی باشند. خیلی از بزرگسالان از به کارگیری راهبردهای جبرای و مکانیزمهای کنارآمدن برای پوشاندن مشکلات خود در انظار خبر میدهند، اما از استرس و تلاش برای حفظ کردن ظاهر جامعه پسند، رنج میبرند. در مورد وضعیت بیماری اوتیسم در دوران پیری، به سختی چیزی معلوم شده است.
برخی افراد در بزرگسالی برای اولین تشخیص مراجعه می کنند، که شاید تشخیص بیماری اوتیسم در کودک در خانواده یا قطع روابط در محل کار یا خانه، موجب آن شده باشد.
در چنین مواردی به دست آوردن سابقه رشد مشروح میتواند دشوار باشد، و درنظر گرفتن مشکلاتی که فرد گزارش میدهد اهمیت دارد.
در صورتی که مشاهده بالینی بر ملاکهایی دلالت داشته باشد که هم اکنون برآورده میشوند، اختلال طیف اوتیسم میتواند تشخیص داده شود، به شرط اینکه شواهدی از مهارتهای اجتماعی و ارتباط خوب در کودکی وجود نداشته باشد.
برای مثال، این گزارش (توسط والدین یا خویشاوند دیگر) که فرد در طول دوره کودکی روابط دوستی متقابل معمولی و مداوم و مهارتهای ارتباط غیرکلامی خوب داشته است؛ تشخیص بیماری اوتیسم را منتفی میسازد؛ با این حال، فقدان اطلاعات مربوط به رشد به خودی خود نباید این کار را انجام دهد.
جلوههای اختلالات اجتماعی و ارتباط و رفتارهای محدود/تکراری که بیماری اوتیسم را توصیف میکنند، در دوره رشد آشکار هستند.
در دوره بعدی زندگی، مداخله یا جبران و همین طور کمکهای جاری، ممکن است این مشکلات را دست کم در برخی زمینهها، بپوشانند. با این حال، نشانهها همچنان برای ایجادکردن اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینههای مهم دیگر عملکرد، کفایت میکنند.
اختلالات همراه اختلال طیف اوتیسم
- تشنج
- اختلالات خواب
- اختلال کاستی توجه/بیش فعالی
- اختلالات یادگیری
- اختلالات اضطرابی
- اختلالات افسردگی
- اختلالات دوقطبی
تشخیص افتراقی بیماری اوتیسم
نشانگان رت. بی نظمی تعامل اجتماعی ممکن است در طول مرحله پس رونده نشانگان رت مشاهده شود (معمولاً بین ۱ تا ۴ سالگی)؛ بنابراین، امکان دارد درصد قابل ملاحظهای از دختران مبتلا، جلوه بالینی داشته باشند که ملاکهای تشخیصی برای بیماری اوتیسم را برآورده میکنند.
اما بعد از این دوره، اغلب افراد مبتلا به نشانگان رت، مهارتهای ارتباط اجتماعی خود را بهتر میکنند و ویژگیهای اوتیسم دیگر مایه نگرانی عمده نیست. در نتیجه، اختلال طیف اوتیسم فقط باید رد صورتی در نظر گرفته شود که تمام ملاکهای تشخیصی برآورده شده باشند.
لالی انتخابی. در لالی انتخابی، رشد اولیه معمولاً مختل نشده است. کودک مبتلا معمولاً مهارتهای ارتباط مناسب را در برخی موقعیتها و زمینهها نشان میدهد. حتی در موقعیتهایی که کودک لال است، رفتار متقابل اجتماعی معیوب نیست، و الگوهای رفتار محدود یا تکراری وجود ندارند.
اختلالات زبان و اختلال ارتباط اجتماعی(عملی). در برخی انواع اختلال زبان، ممکن است مشکلات ارتباط و مشکلات اجتماعی جانبی وجود داشته باشند. با این حال، اختلال زبان خاص معمولاً با ارتباط غیرکلامی نابهنجار مرتبط نیست و با وجود الگوهای رفتار، تمایلات، یا فعالیت های محدود و مکرر نیز ارتباطی ندارد.
در صورتی که فرد در ارتباط اجتماعی و تعاملهای اجتماعی اختلال نشان دهد، اما رفتار یا تمایلات محدود و مکرر نشان ندهد، به جای اختلال طیف اوتیسم، ملاکهای اختلال ارتباط اجتماعی (عملی) میتوانند برآورده شوند. هر وقت ملاکهای اختلال طیف اوتیسم برآورده شده باشند، تشخیص اختلال طیف اوتیسم، جایگزین تشخیص اختلال ارتباط اجتماعی (عملی) میشود و برای تحقیق کردن دقیق درباره رفتار محدود/تکراری گذشته یا کنونی باید مراقبت لازم صورت گیرد.
ناتوانی عقلانی (اختلال عقلانی رشدی) بدون بیماری اوتیسم . امکان دارد متمایزکردن ناتوانی عقلانی بدون اختلال طیف اوتیسم از اختلال طیف اوتیسم در کودکان بسیار خردسال، دشوار باشد. افراد مبتلا به ناتوانی عقلانی که مهارتهای زبان یا نمادی را پرورش ندادهاند نیز چالشی را برای تشخیص افتراقی ایجاد میکنند، زیرا رفتار تکراری اغلب در این افراد نیز روی میدهد.
تشخیص اختلال طیف اوتیسم در فرد مبتلا به ناتوانی عقلانی در صورتی مناسب است که ارتباط و تعامل اجتماعی به نحود چشمگیری نسبت به سطح رشد مهارتهای غیرکلامی فرد، معیوب باشد (مثل مهارتهای حرکتی ظریف، حل کردن مسئله غیرکلامی). در مقابل، ناتوانی عقلانی در صورتی تشخیص مناسب است که بین سطح مهارتهای اجتماعی – ارتباطی و مهارتهای عقلانی دیگر، اختلاف آشکاری وجود نداشته باشد.
اختلال حرکت قالبی. حرکات قالبی از جمله ویژگیهای تشخیصی اختلال طیف اوتیسم هستند، بنابراین، وقتی این گونه رفتارهای تکراری با وجود اختلاف طیف اوتیسم بهتر توجیه شوند، تشخیص اضافی اختلال حرکت قالبی داده نمیشوند. با این حال، در صورتی که حرکات قالبی موجب صدمه زدن به خود شوند، و کانون درمان قرار گیرند، هر دو تشخیص میتوانند مناسب باشند.
اختلال کاستی توجه/بیش فعالی. نابهنجاریهای توجه (بیش از حد متمرکز یا به راحتی حواسپرت) و بیش فعالی، در افراد مبتلا به بیماری اوتیسم، شایع هستند. تشخیص اختلال کاستی توجه/بیش فعالی (ADHD) در صورتی باید در نظر گرفته شود که مشکلات توجه یا بیش فعالی از آنچه معمولاً در افرادی که سن عقلی برابر دارند،؛ فراتر باشند.
اسکیزوفرنی. اسکیزوفرنی با شروع کودکی معمولاً بعد از یک دوره رشد عادی یا نزدیک به عادی، ایجاد میشود. حالت مقدماتی به این صورت توصیف شده است که اختلال اجتماعی و تمایلات و عقاید نامتعارفی روی میدهند، که میتوانند با کمبودهای اجتماعی که در بیماری اوتیسم دیده میشوند، اشتباه گرفته شوند. توهمات و هذیانها، که ویژگیهای برجسته اسکیزوفرنی هستند، ویژگیهای اختلال طیف اوتیسم نیستند.
با این حال، متخصصان بالینی باید این احتمال را به حساب آورند که افراد مبتلا به اختلال طیف اتیسم در تعبیر سؤالهای مربوط به ویژگیهای اصلی اسکیزوفرنی، عینی باشند.
درمان اختلال طیف اوتیسم
- تحلیل رفتار کاربردی (ABA): این روش بر اساس نظریه یادگیری بنا شده است که با چند روش به بهبود رفتارهای اجتماعی کمک میکند.
- افزایش رفتارهای مثبت
- آموزش مهارتهای جدید ( مهارتهای ارتباطی و مهارتهای اجتماعی)
- حفظ رفتار مثبت
- حفظ و تعمیم مهارتهای اجتماعی مرتبط با شغل
- تعمیم یا انتقال رفتار از یک وضعیت یا پاسخ دهی به و ضعیت دیگر
- کاهش رفتارهای مداخلهای و کلیشهای
- مداخله رفتار کلامی (VBI): بر مهارتهای زبان تمرکز دارد.
- آموزش پاسخ محور (PRT): کمک به افزایش انگیزه برای یادگیری و برقراری ارتباط است.
- آموزشهای مجزا DTT : یک استراتژی آموزشی ویژه و خاص است که یادگیرنده را قادر میسازد که بتواند مهارتها و رفتارهای پیچیدهای را از طریق تسلط اولیه بر مؤلفههای رفتار هدف، کسب کند.
- مدل تحولی-تفاوتهای فردی مبتنی بر ارتباط (DIR): نام دیگر آن فلورتایم است. در این روش از طریق بازیهای دلخواه کودک مهارتهای اجتماعی به او آموزش داده میشود. در این روش نخست کودک توسط متخصص بالینی روش فلور تایم مورد ارزیابی و تشخیص قرار میگیرد.
- حدود ۱۰ تا ۲۰ جلسه آغازین در منزل به همراه مشاور و متخصص بازی انجام میپذیرد یعنی جایی که مشاور به والدین یاد میدهد که چگونه با اسباب بازی بازی کند و کودکشان را در جریان باز و بسته کردن سیکلهای حیاتی و حساس قرار دهند.
- جلسات به این منظور در منزل انجام میپذیرد که آنجا تنها جایی است که کودک راحت تر است و تمام اسباب بازیهای محبوب کودک در دسترس است. این روش کودک محور میباشد و برای انجام آن به زمان و مکان خاصی احتیاج نیست.
- درمان و آموزش کودکان مبتلا به معلولیت اطفال و ارتباطی (TEACCH): این درمان با استفاده از نشانههای بصری مانند کارتهای تصویر برای کمک به کودک شما برای یادگیری مهارتهای روزمره مانند لباس پوشیدن انجام میشود. اطلاعات مربوطه به مرحلههای کوچک شکسته میشود تا بتواند راحت تر آن را یاد بگیرد.
- سیستم ارتباط بر مبنای تصویر (PECS): در این روش برای بهبود مهارت ارتباطی غیر کلامی از تصاویر استفاده میشود.
- کار درمانی: این نوع درمان به کودک کمک میکند تا مهارتهای زندگی مانند تغذیه و لباس پوشیدن، حمام کردن و درک نحوه ارتباط با دیگران را یاد بگیرد. مهارتهایی که او می آموزد به معنای آن است که به او کمک کند تا به طور مستقل به همان اندازه که بتواند زندگی کند.
- درمان ادغام حسی: اگر کودک شما به راحتی با چیزهایی مانند چراغهای روشن، صداهای خاص و یا احساس لمس احساس ناراحتی کند، این درمان میتواند به او کمک کند تا با این نوع اطلاعات حساس مقابله کند.
- دارو درمانی: استفاده از داروهای ضد روان پریش برای کاهش رفتارهای پرخاشگری، کلیشه ای و خودتخریبی. بعضی از داروها میتوانند به علائم مربوطه به افسردگی، تشنج و مشکل تمرکز کمک کنند. ریسپریدون (Risperdal) تنها داروی تایید شده توسط FDA برای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم است.
- این می تواند برای کودکان بین ۵ تا ۱۶ ساله برای کمک به تحریک پذیری تجویز شود. بعضی از پزشکان داروهای دیگر را در موارد خاص تجویز میکنند، از جمله مهارکنندههای بازدارنده انتخابی سروتونین (SSRIs)، داروهای ضد اضطراب یا محرکها، اما آنها برای اختلالات طیف اوتیسم مورد تایید FDA نیستند.
سیر و پیش آگهی اختلال طیف اوتیسم
در تشخیص این اختلال باید سو الگوی شروع مورد توجه قرار گیرد. اغلب نشانهها در طول سال دوم زندگی تشخیص داده میشوند اما اگر تأخیر رشدی شدید باشد میتواند زودتر از ۱۲ ماهگی دیده شود یا اگر نشانها خفیف تر باشد دیرتر از ۲۴ ماهگی مشخص میشود.
در توصیف شروع این اختلال اطلاعات مربوط به تأخیرهای رشد اولیه، فقدان مهارتهای اجتماعی و زبان مورد توجه قرار میگیرد.
والدین میتوانند در اطلاعات مربوط به از بین رفتن تدریجی یا نسبتاً سریع رفتارهای اجتماعی که بین ۱۲ تا ۲۴ ماهگی اتفاق میافتد را به روان شناسان ارائه دهند. اولین بار در اوایل کودکی ویژگیهای رفتاری این اختلال آشکار میشود مانند بی علاقگی به تعامل اجتماعی که در سال اول زندگی بروز میکند.
اولین نشانههای این اختلال غالباً تأخیر در رشد زبان است که با فقدان علاقه اجتماعی یا تعاملهای اجتماعی غیرعادی، الگوهای بازی عجیب و غریب و الگوهای ارتباط غیرعادی همراه میباشد.
در سال دوم زندگی رفتارهای عجیب و غریب و تکراری و فقدان بازی آشکارتر میشود. از آنجایی که این ویژگی در کودکان خردسالی که رشد بهنجار دارد نیز دیده میشود، تمایز این اختلال از آنها کار دشواری است.
میزان بهره هوشی بالاتر از ۷۰ و مهارتهای کلامی و داشتن محیط خانه حمایت گر موجب میشود که این اختلال پیش آگهی خوبی داشته باشد. در نوجوانی پرتحرکی، رفتار خودتخریب گر و وسواس افزایش مییابد. در اواخر نوجوانی حرکات کلیشهای، اضطراب و رفتارهای اجتماعی غیر قابل قبول شایع است که خود منجر به تنهایی و مشکلات اجتماعی و شغلی برای آنها میشود.
شما می توانید اینفوگرافی زیر که نوسط وبسایت اعتمادانلاین نوشته شده است را ملاحظه کنید :
همچنین جهت اطلاعات بیشتر ویدیو زیر را مشاهده کنید :
منبع:
- راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانشناختی ویرایش ۵, DSM-۵
- خلاصۀ روان پزشکی کاپلان و سادوک بر اساس DSM-5
بر اساس DSM 5 این اختلال با نقص در سه حوزه ارتباط اجتماعی، رفتارهای محدود و تکراری و تکامل و استفاده غیر معمول از زبان میباشد که دو معیار اول مهمتر میباشد.
کودکان مبتلا از نظر نوع، شدت و علائم و تواناییهایشان با یکدیگر فرق دارند.
از سنین پایین این اختلال قابل تشخیص میباشد به طوری که کودکان زیر یک سال ارتباط نمیتوانند ارتباط چشمی برقرار کنند، لبخند نمیزنند و هنگامی که اسم شان را صدا میزنند واکنشی از خود نشان نمیدهند.
در صورتی که در ۱۲ تا ۱۸ ماهگی هیچ کلامی بیان نکنند و رفتارهای اجتماعی آنها کم شود باید برای ارزیابی این اختلال او را به روان شناس ارجاع داد.
از علائم کودکان مبتلا میتوان به مشکل در برقراری در ارتباط با دیگران، نداشتن علاقه به نزدیک شدن به دیگران، نشان ندادن هیجان لازم درارتباط با دیگران، حساس نبودن به محرکهای محیطی، نشان ندادن واکنش لازم برای ادامه ارتباط با دیگران، نداشتن مهارتهای لازم برای ارتباط، مشکل بودن درک هیجانات دیگران و مشارکت با آنها اشاره کرد.
مشکل داشتن در هماهنگی تمرکز بر فرد و شی که بین ۹ تا ۱۴ ماهگی در کودکان نرمال ایجاد شده که موجب میشود کودک بتواند توجه خود را به دیگران معطوف کرده و یک ارتباط اجتماعی را شروع کند.
شناختن این علائم کمک میکند که این اختلال قبل از شروع تأخیر کلامی تشخیص داده شود.
شناخت زود این اختلال اهمیت به سزایی دارد چرا که مهمترین کمک به کودکان مبتلا آموزش میباشد و هرچه آموزش در سنین پایین تری شروع شود، به کودک کمک بیشتری کرده ایم.
کودکان مبتلا بیشترین پاسخ و رفتارهای اجتماعی را با والدین خود دارند اما این به علت دلبستگی نیست.
اغلب والدین در گزارشات خود بیان میکنند که احساس میکنند کودکشان به آنها علاقه ندارد.
اینها رفتارها عطفی کمی از خود نشان میدهند و در دریافت، پردازش و پاسخ به اطلاعات اجتماعی مشکل دارند.
در اکثر این کودکان مشکلات مربوط به تأخیر در یادگیری زبان وجود دارد و در بعضی موارد نوعی پسرفت در یادگیری کلامی به چشم میخورد.
به طوری که والدین آنها گزارش میکنند که اصوات اولیه مانند غان و غون کردن در زیر شش ماه وجود دارد و میتوانند بعضی از کلمات را بیان کنند اما بعد از مدتی رشد کلامی کاهش مییابد.
در بعضی دیگر ممکن است کلماتی را بلد باشند اما نمیتوانند از آنها به طور هدفمند استفاده کنند.
آنها نیز نمیتوانند از زبان بدن برای برقراری ارتباط استفاده کنند. در صورتی که این کودکان نتوانند تا ۵ سالگی تکلم را آغاز کنند، احتمال اینکه قدرت تکلم در آنها کاهش یابد وجود دارد.
اینها در بیان مناسب آهنگ کلمات نیز مشکل دارند و گاهی صحبتی نامرتبط با موقعیت میکنند.
تکرار یک پاسخ (اکولالیا) در برابر سوالات مختلف، استفاده غلط از ضمائر و استفاده از نام خود در آنها زیاد دیده میشود.
اکولالیا در آنها ممکن است فوری یا پس از گذشت مدت زمانی بعد از شنیدن عبارت باشد.
در موارد خفیف این اختلال که فرد توانایی تکلم را دارد، با این حال مشکلاتی در درک مفاهیم، لطیفه و ضرب المثل در آنها به چشم میخورد.
آنها همچنین به علت نداشتن تغیراتی در آهنگ صدا هنگام صحبت و حرکات مناسب در برقراری ارتباط با دیگران ناموفق هستند.
حرکات کلیشهای در بدن خود مانند حرکت به عقب و جلو، حرکت دادن دستها و بازوها. گاهی هنگام تغییرات محیطی رفتارهای کلیشهای آنها زیاد میشود.
حرکات چرخشی در خود فرد یا چرخاندن اشیاء یا علاقه داشتن به وسالی که میچرند مانند نگاه کردن به ماشین لباس شویی یا پنکه راب مدتی طولانی از دیگر علائم آنها میباشد.
حرکت دست جلوی چشم، خیره شدن به چراغها و بو کردن اجسام نیز در کودکان مبتلا وجود دارد.
آنها توانایی بازیهای تخیلی را ندارند در صورتی که درکودکان نرمال این توانایی در سن ۱۸ تا ۲۴ ماهگی شکل میگیرد.
بهره هوشی ۷۰ درصد از آنها از حد طبیعی پایین تر است. نمرات در خرده مقیاسها در کودکان مبتلا متفائت بوده اما در کودکانی که به کم توانی ذهنی مبتلا هستند نمرات در تمام خرده مقیاسها مساوی میباشد.
۲۵ درصد آنها دارای توانایی شناختی بالایی درزمینهٔ خواندن، ریاضیات، موسیقی و نقاشی هستند و در ۵ درصد از آنها این توانایی از حد قابلانتظاری بالاتر است.
آنها در فعالیتهای دیدار-فضایی نسبت به استدلال کلامی بهتر عمل میکنند.
ناهنجاری حسی مانند توجه بیشتر به صدای تیکتاک ساعت تا زنگ درب، بالا بودن آستانه درد، صدمه زدن به خود، رفتارهای اخلالگر، راه رفتن عجیب و غریب و عدم توانایی توجه همزمان به دو حس از دیگر مواردی است که در این کودکان دیدهشده است.