در حال حاضر، بیش از نیمی از جمعیت جهان به بیش از یک زبان صحبت میکنند.
در نتیجه روان درمانگران بیشتر و بیشتر با مشتریانی روبرو میشوند که زبان اول آنها نه زبان مادری آنهاست و نه زبان اول جامعه ای که در آن زندگی میکنند (در واقع چند زبانی هستند).
این تنوع زبانی که در تقاطع روانشناسیِ زبانشناسی، شناختی، اجتماعی و فرهنگی، انسان شناسی و فراگیری زبان دوم قرار دارد، میتواند تأثیر قابل توجهی در عملکرد و موفقیت مداخلات روانشناختی بالینی بگذارد.
بنابراین جای تعجب است که تا به حال در مورد چند زبانی بودن در روان درمانی تحقیقات کمی انجام شده است.
برای آشنایی با مزایا و معایب چند زبانی بودن در جلسات روان درمانی در ادامه مطلب با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
روان درمانی درمان مبتنی بر رابطه بوده و زبان بخشی اساسی در تمام روابط انسانی است.
چندزبانگی که به عنوان استفاده از 2 یا چند زبان تعریف شده است، افراد را در چندین دامنه تحت تأثیر قرار میدهد.
شواهد موجود نشان میدهد که افراد چند زبانی از نظر زبانی و شناختی از تک زبانهها متفاوت هستند که این امر در یادآوری تجربه شخصی، درک، احساس، حافظه و ادراک از خود تأثیر میگذارد.
همچنین زبان تأثیرات مهمی در رشد هویت دارد.
در طیف وسیعی از مطالعات، شرکت کنندگان گزارش کردند که هنگام استفاده از زبان دیگر احساس متفاوتی دارند که باعث ایجاد مفهوم “خود زبانی” میشود.
همچنین در چند زبانیها شواهدی در مورد افزایش مهارتهای حل مسئله، انعطاف پذیری در تفکر و عملکرد بهتر اجرایی وجود دارد.
سرانجام، یافتههای جالبی در مورد تغییر در پردازش توجه، قضاوت و تصمیم گیری چند زبانیها وجود دارد، عملکردهایی که ممکن است در بیان علائم و روند روان درمانی تأثیر داشته باشند.
تحقیقات در مورد استفاده چند زبانیها از زبان بحثی در مورد اثربخشی درمان روان درمانی را وقتی که درمانگر و مشتری از نظر زبانی متنوع هستند، ایجاد کرد.
چندزبانگی به وضوح پیامدهای مهمیدر روند روان درمانی دارد.
دو روانشناس متخصص بردفورد (Bradford) و موانوز (Muñoz) نتیجه گرفتند که میزان آشنایی درمانگر با زبان مشتری با تشخیص، ارزیابی علائم و درک بیماری روانی رابطه مستقیم دارد.
پس از بررسی شواهد روانشناختی، روان درمانی و عصب روانشناختی در زمینه تعامل پدیدههای مرتبط با حافظه، شناخت و احساس در درمان دوزبانه، د زولوتا (de Zulueta) بیان کرد که در حالت ایده آل، هر دو درمانگر و مشتری باید فرآیند درمانی را با زبان اول (اصلی) خودشان طی کنند.
استفاده از زبان مادری مشتری در درمان میتواند کمک کند تا احساس راحتی بیشتری داشته باشد و زمینه درمانی را معنادارتر درک کند.
وقتی که افراد میتوانند با اشتیاق به زبان اول خود صحبت کنند، این میتواند به عنوان یک آزادی عاطفی قدرتمند مطرح باشد.
علاوه بر این، درمانگران مسلط به زبان بیمار میتوانند تفاوتهای ظریف فرهنگی را درک کنند که شاید توسط درمانگری که به زبان بیمار صحبت نمیکند، مورد توجه قرار نگیرد.
دریافت و ارائه درمان به زبانی به غیر از زبان مادری در رابطه با تغییر زبان، که به معنی شیفت یافتن از یک زبان به زبان دیگر در طول مکالمه است، مورد بررسی قرار گرفته است.
فاصله عاطفی مرتبط با استفاده از زبان دوم شاید کلامیسازی مطالب بسیار پر بار را تسهیل کند.
حتی اگر زبان غالب دارای ساختارهای عاطفی غنی تری باشد که میتواند غنای بیشتری از تجربه را به دست آورد، قدرت عاطفی زبان مادری شاید مانع فرآیندهای شناختی شود و بنابراین با دسترسی به منابع فکری برای ایجاد تجارب، در مواردی که امکان تغییر زبان وجود دارد، میتواند به صورت استراتژیک در درمان استفاده شود.
غنای و تنوع اطلاعاتی که حافظه چند زبانه را نمایندگی میکنند، شاید با استفاده از تفاوتهای ظریف زبان و متغیرهایی که ارتباطات را به طور متفاوت در چندین زبان ساختار میدهند، قابل دسترسی باشد.
استفاده از زبانهای مختلف شاید اطلاعات متنوع تری را نسبت به استفاده از فقط 1 زبان ارائه دهد.
به عنوان مثال، مشتریان میتوانند بیان بیشتری داشته باشند زیرا فقط به 1 زبان محدود نمیشوند.
مشتری حق انتخاب در مورد اینکه از کدام زبان استفاده کند را دارد و بدین ترتیب میتواند کلمه ای را انتخاب کند که نشانگر واضح ترین وجه اصلی آنچه را که میخواهد برای برقراری ارتباط بیان کند، باشد.
درمانگران میتوانند ظرفیتی را برای مقاومت، درک و استفاده خلاقانه از پیچیدگیهای تجربه زبانی بیمار در درمان چند زبانه ایجاد کنند.
این موضوع نقطه حمایتی برای این مفهوم که چندزبانگی درمانگران میتواند باعث پیشرفت و مزایای بی نظیر فرآیند درمانی شود.
چند زبانه بودن، درمانگران را قادر میسازد تا مشتریان را نه تنها از طریق زبان بلکه از طریق چندین زمینه از ارتباط و معانی دنبال کنند.
درمانگران دو زبانه نسبت به درمانگران یک زبانه از انعطاف پذیری بیشتری در استفاده از زبان در روان درمانی برخوردارند.
این تواناییهای شناختی میتواند به پزشکان کمک کند تا به روشهای جدید کار کنند، دیدگاههای جدیدی را بگیرند و هنگام تعامل با مشتریانی از فرهنگهای مختلف تعداد زیادی محرک را پردازش کنند.
نتیجهگیری
طبق تجربه اثبات شده که چندزبانی بودن درمانگران و مراجعین پیامدهای مهم و گسترده ای در روان درمانی دارد.
این مسئله توسط موضوعات متنوعی که به طور فزاینده ای متنوع هستند و در حال حاضر در این زمینه بررسی میشوند، آشکار میشود.
تحقیقات در مورد استفاده از چند زبان در مورد اثربخشی درمان روان درمانی، تشخیص و ارتباط درمانی را در زمانی که درمانگر و مشتری از نظر زبانی متنوع هستند، بحثهایی برانگیخته است.
به منظور استفاده از فرایندهای شناختی درونی بهتر است روان درمانی به زبان قوی تر انجام شود.
ارزیابی باید به زبانی انجام شود که با مهارت و تسلط زبان مشتری چند زبانه سازگار باشد.
با توجه به اینکه توانایی مشتری در بیان تجربیات عاطفی و روانی در زبانهای مختلف متفاوت است، برای بهره مندی از نقاط قوت هر دو سیستم زبانی، ممکن است نیاز به صحبت به دوزبان باشد.
شاید استفاده از تنها 1 زبان در درمان دسترسی به برخی درگیریهای ذهنی و فرآیندهای عاطفی را مسدود کند.
تحقیقات بیشتر در این زمینه باید جنبههای خاصی مانند تأثیرات چندزبانگی بر نتیجه و اثربخشی روان درمانی را کشف کند. علاوه بر این، تحقیقات بیشتر در مورد تغییر زبان در درمان، نحوه شروع آن و ویژگیهای آن مهم خواهد بود.
منبع: karger