در این مقاله ابتدا درخصوص موردی واقعی صحبت می کنیم، زنی که شوهرش سال ها با افسردگی دست و پنجه نرم می کند.
سپس درخصوص مشکلی که کمتر درباره آن صحبت می شود، بحث می کنیم.
و یاد می گیریم چطور در شرایطی که شریک زندگی به افسردگی مبتلا باشد شرایط را می توان با وجود افسردگی همسر بهتر پیش برد.
متأسفانه، زمانی که فردی مبتلا به مشکلات و اختلالات روانشناختی است، کمتر به این پرداخته می شود که خانواده چه رنجی می کشد و چطور می تواند به خود کمک کند.
در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
داستان بتی
بتی اواخر شب به تنهایی در آشپزخانه می نشیند و با اشک وضعیت کنونی زندگی و ازدواج خود را مرور می کند.
وقتی او پس از ملاقات در مدرسه با آرتور ازدواج کرد ، همه چیز امیدوار کننده به نظر می رسید!
یک خانه متوسط در حومه شهر ، دو کودک زیبا ، یک جمع کوچک از دوستان ، شغل خوب و با ارزش به عنوان مدیر مدرسه ، پیک نیک کلیساها و گلخانه و غیره – چه چیز دیگری می تواند بخواهد؟
ولی حالا، حتی از نزدیکترین دوستانش هم بی خبر است، بتی 9 سال بخاطر افسردگی طولانی مدت آرتور در رنج است.
در ابتدا ، او سعی کرد از روحیه طبیعی شادی آور خود استفاده کند تا به روحیه تاریک آرتور کمک شود، اما متوجه شد که تاریکی آرتور را نمی توان به راحتی کنار زد.
وی با کمک پزشک خانواده توانست آرتور را ترغیب کند که درمان افسردگی را پیگیری کند.
پس از چندبار کوشش و خطا، او اکنون داروهای خود را به طور منظم مصرف می کند و “تقریبا” هر هفته به یک درمانگر مراجعه می کند.
در طول این سالها ، بتی مجبور شد بهانه هایی برای عدم حضور آرتور در جمع های مختلف بیاورد و غیبت او را توجیه کند.
غالباً ، هرچند خود او تمایلی نداشته که همسر و فرزندانش را در خاه تنها گذارد، زیرا به نظر می رسید آرتور با وجود کم انرژی بودن مشغله زیادی دارد و نمی تواند از پس کارهای مختلف برآید.
همانطور که چشمهایش را خشک می کند و شروع به آماده سازی ناهار مدرسه فردا برای فرزندانش می کند ، به سختی به خاطره ای ازآخرین باری که با آرتور لحظات شاد و آرامی را در ملاقات های خود سپری می کردند، به یاد می آورد.
همانطور که این مثال نشان می دهد ، اثرات مضر افسردگی فقط برای شخصی که با آن اختلال تشخیص داده شده محدود نمی شود.
واضح است که افسردگی می تواند بر همسر آن فرد نیز تأثیر بگذارد.
در حقیقت ، افسردگی در یک ازدواج معمولاً ارتباطات و روابط اجتماعی را مختل می کند و حتی می تواند به خلق و خوی افسرده در همسر “غیر افسرده” منجر شود.
چه کار کنم؟
اولین و مهمترین کاری که می توانید انجام دهید این است که به خود یادآوری کنید
مشکل همسر شما بیماری افسردگی است و او یک بیمار است – نه دشمن، نه احمق، نه لجباز ، نه هیچ یک از صفات غیر دوستانه ای که اوقاتی که احساس می کنید عقلتان به جایی نمی رسد او را صدا می کنید.
افسردگی تشخیص داده شده تقریباً شبیه دیابت یا بیماری قلبی است، چنان که مانند این بیماری ها یک بیماری مزمن است که نیاز به توجه ویژه و صبر قابل توجه دارد.
صبر به این بزرگی نیاز به همت بلند دارد.
اگر دوست خوب ، یک حامی از اعضای خانواده، روحانی ، درمانگر یا شخص دلسوز دیگری در زندگی خود داشته باشید به شما گوش فرا دهد و در شرایط سخت به شما کمک کند.
غالباً تاب و تحمل و توان اطرافیان زودتر از زمان بهبودی تمام می شود و بنابراین صبر و طاقت بیشتری می طلبد.
شما به کسی احتیاج دارید که در کنار شما باشد! یک درمانگر می تواند در این شرایط به شما کمک کند.
مراقبت از همسر خود
شاید مهمترین اقدامی که می توانید انجام دهید این است که به همسرتان کمک کندی تا تشخیص و درمان افسردگی را زیر نظر متخصص سلامت روان شروع کرده، پیگیری کند و جدی بگیرد.
در این شرایط پیشنهاد می شود از درمان های آنلاین استفاده کنید.
در این شرایط نباید او را مجبور به پذیرش مسئولیت ها کنیم.
عدم مراجعه به درمان به طور کلی بازتاب عدم مسئولیت پذیری نیست. این بخشی از بیماری است.
احساس ناامیدی در همه بیماری های طیف افسردگی مشترک است و ممکن است همان چیزی باشد که همسرتان را از کمک های لازم باز می دارد!
وقتی تشخیص را پذیرفت و به طور فعال روی بهتر شدن کار می کند ، می توانید به تدریج به او مسئولیت بسپارید. در عین حال:
- اگر مجبور هستید که قرار ملاقات با پزشک یا درمانگر همسرتان را خود تعیین کنید ، این کار را انجام دهید!
- اگر می خواهید اطمینان حاصل کنید که همسرتان به قرار ملاقات می رسد ، حمل و نقل لازم را ترتیب دهید.
- در صورت تجویز دارو ، به همسرتان یادآوری کنید که چندین هفته طول می کشد تا اثرات دارو تجربه شود. در مورد موفقیت نهایی درمان ، صبور باشید ،از او پشتیبانی کنید و به او قوت قلب دهید.
- بر روند مصرف قرص و اخذ نوبت مجدد نظارت کنید و اطمینان حاصل کنید که برنامه دارویی او جهت دستیابی به حدأکثر اثر درمانی به درستی پیاده می شود.
هنگامی که فرد افسرده تحت مراقبت حرفه ای قرار گرفت ، می توانید انواع دیگر پشتیبانی را اضافه کنید:
- همسرتان را تشویق کنید فعالیت ها ، سرگرمی ها ، ورزش ها و بازی هایی را که در گذشته به او لذت می داد را از سر گیرد، اما به او فشار نیاورید. کم تحرکی در دوره های افسردگی معمول است و می تواند چرخه افسردگی را طولانی کند.
- او را به فعالیت بدنی تشویق کنید. می توانید با کار ساده ای مانند پیاده روی با هم شروع کنید. زمانی که همسرتان رو به بهبودی رفت، می توانید او را تشویق کنید که به یک باشگاه ورزشی برود و دوچرخه سواری کند.
- سعی کنید چیزهایی پیدا کنید که باعث خنده او شود. شوخی های شبکه اجتماعی را با او به اشتراک بگذارید، یک ویدیوی کمدی اجاره کنید، کمی سر به سرش بگذارید. خنده دشمن افسردگی است.
- صحبت های مربوط به خودکشی را نادیده نگیرید یا برعکس پر رنگ نکنید. خطر خودکشی در تمام مراحل بیماری افسردگی وجود دارد. حتماً به پزشک یا درمانگر همسرتان درباره افکار خودکشی همسرتان هشدار دهید – این ها احتمالاً نشانه درخواست کمک است
از خود مراقبت کنید
اگر همسرتان تمایلی ندارد یا قادر به ادامه فعالیت های اجتماعی نیست ، به یاد داشته باشید که این وظیفه شما نیست که بهانه های همسرتان را برای خانواده یا دوستان خود توجیه کنید.
اینكه به نزدیك ترین افراد خود بفهمانید كه همسرتان به طور جدی افسرده شده است، نه تنها موضوع را كاملاً روی میز می گذارد
(یعنی مسئله به جای انکار شدن، روشن می شود) ، بلكه فرصتی برای شما فراهم می شود كه بتوانید از هر كسی برای مشکل خود حمایت بگیرید.
هر کاری که می کنید، فکر نکنید افسردگی چیزی که شخصاً می توانید آن را “رفع” کنید.
اگرچه حمایت ، تشویق و مراقبت شما به وضوح مورد نیاز است ، شما نمی توانید این مشکل خاص را از عشق زندگیتان دور کنید.
درمان راه حل اصلی است و خدمات یک متخصص حرفه ای مورد نیاز است.
مراقب خودتان باشید. اگر اجازه دهید افسردگی همسرتان به شما سرایت کند، کمک چندانی به خود و دیگران نخواهید کرد.
تغذیه خوب، به اندازه کافی خوابیدن، تماس با دوستان و انجام تعهدات کاری و اجتماعی از افسردگی جلوگیری می کند.
پس این ها را پیوسته ادامه دهید.
همانطور که در بالا گفته شد ، در صورت نیاز به کمک حرفه ای برای خود دریغ نکنید.
طبیعتاً به فضای خصوصی آرامی نیاز دارید تا با احساس خشم، نا امیدی و غم خود مقابله کنید.
خانواده درمانی برای همسران افراد افسرده در فضایی که هر دو درمان مشترکی را تجربه می کنند، بسیار کمک کننده است.
یک متخصص بهداشت روان می تواند به زن و شوهر یا خانواده کمک کند تا الگوهای مخرب ارتباطی را که اغلب همراه با افسردگی در خانواده هستند ، شناسایی کرده و تغییر دهند.
به عنوان مثال ، یک زن و شوهر ممکن است درباره نظرات خود برای انجام فعالیت های مشترک دوباره مذاکره کنند و به نتیجه برسند بهتر است
برخی امور را به تنهایی انجام دهند.
این راه می تواند اختلالات در زندگی اجتماعی همسر غیر افسرده را برطرف کرده و اختلافات زناشویی را کاهش دهد.
ازدواج و تعهد خوب یا بد است. افسردگی قطعاً یکی از موارد “بدتر” است.
می توان برای حفظ خوش بینی و لذت شخصی خود در زندگی وقتی همسرتان افسرده است، تلاش کنید.
اما با درمان خوب ، تشویق و مراقبت ، بیشتر افراد افسرده بهبود می یابند.
با حمایت خوب ، اکثر همسران سکوت را می شکنند و شرایط را به حالت قبل برمی گردانند.
منبع: psychcentral