ویژگیهای تشخیص اصلی اختلال زبان عبارتند از مشکلاتی در فراگیری و استفاده از زبان به علت کمبودهایی در درک یا تولید واژگان، ساختار جمله و کلام. این کمبودهای زبان در ارتباط گفتاری، ارتباط نوشتاری، یا زبان اشاره، آشکار هستند. یادگیری و استفاده از زبان به هر دو مهارت دریافتی و بیانی وابسته است. توانایی بیانی به تولید علایم آوایی، ایما و اشاره ای، یا کلامی اشاره دارد، در حالی که در توانایی دریافتی به فرایند دریافت و درک کردن پیام های زبان اشاره دارد. لازم است مهارتهای زبان در ابعاد بیانی و دریافتی ارزیابی شوند، زیرا امکان دارد اینها از نظر شدت تفاوت داشته باشند. برای مثال، ممکن است زبان بیانی فرد شدیداً معیوب باشد، در حالی که زبان دریافتی او اصلاً معیوب نباشد.
در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
اختلال زبان معمولاً بر واژگان و دستور زبان تأثیر میگذارد، و این تأثیرات بعداً توانایی برای حل کلام را محدود میکنند. اولین کلمات و عبارتهای کودک احتمالاً از همان ابتدا به تأخیر افتادهاند؛ حجم واژگان از آنچه انتظار میرود کوچکتر است و تنوع کمتری دارد؛ جملات، مخصوصاً در زمان گذشته، کوتاهتر و کمتر پیچیده، همراه با خطاهای دستوری هستند. کمبودها در درک زبان غالباً دست کم گرفته میشوند. زیرا ممکن است کودکان در استفاده از فحوای کلام برای پی بردن به معنی، خوب باشند. امکان دارد مشکلات کلمه یابی تعریفهای کلامی ضعیف، یا درک نامناسب مترادفها، معانی چندگانه یا بازی کلمات متناسب با سن و فرهنگ وجود داشته باشد. مشکلات مربوط به یادآوری کلمات و جملات جدید، با مشکلات دنبال کردن دستورالعملهای طویل، مشکلات مرور کردن زنجیرههای اطلاعات کلامی (مثل یادآوری شماره تلفن یا لیست خرید) و مشکلات یادآوری زنجیرههای صوتی تازه مهارتی که برای یادگیری کلمات جدید اهمیت دارد، آشکار میشوند. مشکلات مربوط به کلام، به وسبله توانایی کم در ارایه دادن اطلاعات مناسب درباره رویدادهای مهم و نقل کردن داستانی منسجم نشان داده میشوند.
مشکل زبان با تواناییهایی که به طور قابل ملاحظه و از لحاظ کمی پایین تر از حد انتظار برای سن است و به طور چشمگیری در پیشرفت تحصیلی، عملکرد شغلی، ارتباط مؤثر، یا معاشرت (ملاک B ) اختلال ایجاد میکند، آشکار میشود. اختلال زبان براساس ترکیب پیشینه فرد، مشاهده بالینی مستقیم در موقعیتهای متفاوت (یعنی، خانه، مدرسه، محل کار) و نمرات به دست آمده از آزمونهای استاندارد شده توانایی زبان که بتوانند برای کمک کردن به برآورد شدت مورد استفاده قرار گیرند تشخیص داده میشود.
ملاکهای تشخیصی اختلال زبان در DSM5
A . مشکلات مداوم در فراگیری زبان و با کار بردن آن در ابعاد مختلف (یعنی، گفتاری،نوشتاری،زبان اشاره، یا موارد دیگر) ناشی از کمبودهایی در درک یا تولید که شامل موارد زیر میشوند:
۱٫کاهش واژگان (دانش و استفاده از واژه)
۲٫ساختار جمله بندی محدود (توانایی کنارهم قراردادن کلمات و پایانه های کلمه برای تشکیل دادن جملات براساس قواعد دستور زیان و پخت شناسی).
۳٫اختلالات در کلام (توانایی استفاده از واژگان و متصل کردن جملات برای توضیح یا شرح دادن یک موضوع یا یک رشته رویدادها یا داشتن گفتگو).
B. تواناییهای زبان به طور قابل ملاحظه و از لحاظ کیفی پایین تر از حد انتظار برای سن است که به محدوددیتهای کارکردی در ارتباط موثر، مشارکت اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، یا عملکرد شغلی، به صورت فردی یا در هر گونه پیوند، منجر میشود.
C. شروع نشانهها در اوایل دوره رشد است.
D. این مشکلات را نمیتوان به اختلال شنوایی یا حسی دیگر، کژکاری حرکتی، یا بیماری جسمانی یا عصبی دیگر نسبت داد و با ناتوانی عقلانی (اختلال عقلانی رشدی) یا تأخیر کلی رشد، بهتر توجیه نمیشوند.
ویژگیهای مرتبط که تشخیص را تأیید میکنند:
معمولاً سابقه خانوادگی مثبت اختلالات زبان وجود دارد. افراد، حتی کودکان، میتوانند در وفق دادن خود با زبان محدودشان خبره باشند. امکان دارد که آنها در سخن گفتن خجالتی به نظر برسند. افراد مبتلا ممکن است ترجیح دهند فقط با افراد خانواده یا افراد آشنای دیگر ارتباط برقرار کنند. گرچه این شاخصهای اجتماعی برای اختلال زبان، تشخیصی نیستند، اما اگر محسوس و مداوم باشند، ارجاع برای ارزیابی زبان را موجه میسازند. اختلال زبان، مخصوصاً کمبودهای بیانی، ممکن است همراه با اختلال صدای گفتار روی دهد.
سبب شناسی اختلال زبان
۲۰ تا ۴۰ درصد کودکان مبتلا دارای سابقه خانوادگی در این اختلال میباشند. برخی تحقیقات نشان داده است که مصرف مکملهای اسید فولیک در دوران بارداری، احتمال ابتلای این اختلال را در کودکان کم میکند. اختلال طیف اوتیسم، سندرم داون، ناتوانیهای ذهنی و زایمان زودرس ممکن است باعث اختلالات زبان نیز شود.
کودکان مبتلا به اختلالات زبان دریافتی از آنهایی که عمدتاً به اختلالات بیانی مبتلا هستند، پیش آگهی نامناسبتری دارند. آنها در برابر درمان مقاومترند و مشکلات مربوط به درک روخوانی غالباً دیده میشوند.
ژنتیکی و فیزیولوژیکی. اختلالات زبان خیلی توارث پذیرند، و اعضای خانواده به احتمال بیشتری یابقه اختلال زبان دارند.
همه گیرشناسی اختلال زبان
شیوع این اختلال در کودکانی که مدرسه میروند ۵ درصد برآورد شده است. این اختلال یکی از اختلالات رایج دوران کودکی میباشد.
شکل گیری و روند
فراگیری زبان با تغییرات از شروع دوره نوپایی تا سطح شایستگی بزرگسال که در نوجوانی پدید میآید مشخص میشود. تغییرات در ابعاد زبان (صداها، کلمات، دستورزبان، متنهای قصه پردازی/نمایشی و مهارتهای گفتگو) به صورت افزایشها و هم زمانیهای درجه بندی شده براساس سن، آشکا میشوند. اختلال زبان در طول دوره رشد اولیه پدیدار میشود؛ با این حال، در فراگیری واژگان ترکیبات کلمه اولیه، تفاوت قابل ملاحظهای وجود دارد، و تفاوتهای فردی، به عنوان شاخصهای تکی، پیامدهای بعدی را چندان پیش بینی نمیکنند. در ۴ سالگی، تفاوتهای فردی در توانایی زبان پایدارتر هستند، دقت ارزیابی بهتر است، و پیامدهای بعدی را خوب پیش بینی میکنند. اختلال زبان که از ۴ سالگی تشخیص داده شده باشد احتمالاً با گذشت زمان ثابت است و معمولاً تا بزرگسالی ادامه مییابد، هرچند که نیمرخ خاص تواناییها و کاستیهای زبان احتمالاً در طول دوره رشد تغییر میکند.
همزمانی اختلالات
اختلال زبان با اختلالات عصبی-رشدی دیگر از لحاظ اختلال یادگیری خاص (سواد و کار با اعداد)، اختلال کاستی توجه/بیش فعالی، اختلال طیف اوتیسم و اختلال هماهنگی مربوط به رشد، ارتباط نیرومندی دارد. این اختلال با اختلال ارتباط اجتماعی (عملی) نیز ارتباط دارد. اغلب سابقه خانوادگی مثبت اختلالات گفتار و زبان وجود دارد.
تشخیص افتراقی
تغییرات عادی در زبان. اختلال زبان باید از تغییرات رشدی عادی متمایز شود، و ایجاد این تمایز قبل از ۴ سالگی دشوار است. هنگامی که فرد برای اختلال زبان ارزیابی میشود، انواع منطقه ای، اجتماعی، یا فرهنگی/قومی زبان (مثل لهجهها) باید در نظر گرفته شود.
اختلال شنوایی یا اختلال حسی دیگر. اختلال شنوایی به عنوان علت اصلی مشکلات زبان باید به حساب آورده نشود. کمبودهای زبان ممکن است با اختلال شنوایی، کمبود حسی دیگر، یا کمبودگویایی حرکتی ارتباط داشته باشد. در صورتی که کمبودهای زبان بیش از آنهایی باشند که معمولاً با این مشکلات ارتباط دارند، تشخیص اختلال زبان میتواند داده شود.
ناتوانی عقلانی (اختلال عقلانی رشدی). تأخیر در زبان اغلب ویژگی بیانگر ناتوانی عقلانی است، و تا زمانی که کودک بتواند آزمونهای استاندارد شده را پر کند، تشخیص قطعی نمیتواند صورت گیرد. تشخیص مجزا داده نمیشود مگر اینکه کمبودهای زبان آشکارا بیش از محدودیتهای عقلانی باشند.
اختلالات عصبی. اختلال زبان میتواند در ارتباط با اختلالات عصبی، از جمله صرع (مثل زبان پریشی اکتسابی یا نشانگان لاندو-کلفنر) اکتساب شود.
واپس روی زبان. فقدان گفتار و زبان در کودک زیر ۳ سال میتواند علامت اختلال طیف اوتیسم (همراه با واپس روی رشدی) یا بیماری عصبی خاص، مانند نشانگان لاندو-کلنفر باشد. در کودکان بزرگتر از ۳ سال، فقدان زبان میتواند نشانه حملات صرعی باشد و برای منتفی دانستن وجود صرع، ارزیابی تشخیصی ضرورت دارد (مثل برق نگاری مغزی عادی و خواب).
ویژگی اصلی این اختلال که از اوایل دوره رشد بروز میکند، نقیصههایی در زبان، گفتار و ارتباطات است.
این نقیصه به صورتهای ذیل خود را نشان میدهد:
– اختلال زبان / کاهش دایره لغت، محدودیت جمله سازی، نارسایی در سخن گفتن
– اختلال صوت گفتار / اشکال مستمر تولید اصوات گفتار
– اختلال فصاحت کلام یا لکنت زبان / تکرار اصوات و هجاها، کشیدن حروف صدا دار و بی صدا، کلمات منقطع، مکثهای پر یا خالی هنگام تکلم، ادای کلمات با فشار جسمی، اضطراب در مورد صحبت کردن
– اختلال ارتباط اجتماعی / نقص در استفاده از ارتباط برای اهداف اجتماعی مانند احوالپرسی کردن، عدم توانایی تغییر کلام متناسب با محیط یا افراد متفاوت، اشکال در دنبال کردن قواعد مکالمه و داستان گویی
در هر چهار مورد نام برده درجاتی از محدودیت در برقراری ارتباط مؤثر و مشارکت اجتماعی، پیشرفت تحصیلی و شغلی مشهود است. این اختلال ناشی از یک بیماری مادر زادی یا اکتسابی نمیباشد.
منبع:
- راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانشناختی ویرایش ۵, DSM-۵
- خلاصۀ روان پزشکی کاپلان و سادوک بر اساس DSM-5
- وبسایت فکر بنیان